بیشک بازیهای Open-World جزو محبوبترین آثار صنعت بازیهای ویدئویی هستند. بازیهایی که بازیکن را در جهان خود غرق میکنند و اختیار همه چیز به خود بازیکن داده میشود. هیچ محدودیتی در این سبک از بازیها وجود ندارد و سازندگان تمام سعی خودشان را به کار میبرند تا گیمر را ساعتها سرگرم کنند.
سبک جهان باز در دهه ۲۰۱۰ میلادی متفاوتترین نمایش خود را داشت. به نحوی میتوان گفت که به لطف سازندگان، بازیهای این سبک در این دهه بهترین عملکرد خود را رقم زدند و حتی میتوان گفت این دهه مدیون این سبک بود. سازندگان در دهه ۲۰۱۰ میلادی، بازیهای Open-World را با جزییات خیره کننده و مقیاسهای بزرگتر ارائه کردند.
این دهه در خود آیپیهای جدیدی را برای سبک جهان باز داشت که از جمله آن میتوان به بازی Watch Dogs اشاره کرد. همچنین دیگر بازیهای دهه پیشین نیز با رویکردهای جدیدی به این دهه آمدند. برای مثال میتوان به بازی God of War اشاره کرد که در جدیدترین نسخه از خود، تا حدودی سعی داشت به این سبک روی آورد و جهان خود را وسعت ببخشد. همچنین دیگر بازیهای نقش آفرینی نیز سعی خودشان را کردند که وارد این سبک شوند.
اما به غیر از موارد یاد شده، بازیهای دیگری نیز بودند که توانستند تجربه دلنشین و به یادماندنی برای بازیکنها رقم بزنند. بازیهایی که در سبک Open-World بوده و در ادامه سعی شده به دهتا از بهترین آنها پرداخته شود.
10- Spider Man
یکی از بهترین ساختههای دهه ۲۰۱۰ میلادی را میتوان بدون هیچ حرف پس و پیشی، بازی Spider-Man دانست. اثری که به صورت انحصاری برای پلیاستیشن 4 منتشر شد و استودیو Insomniac وظیفه ساخت آن را برعهده داشت. شاید کمتر کسی قبل از عرضه بازی و تجربه آن، میتوانست بگوید که این بازی آینده روشنی خواهد داشت. خیلیها باور داشتن که بازی Spider-Man لقمهای گندهتر از دهن استودیو Insomniac است. استودیویی که در کارنامهاش اثر چندان فاخری به جزء بازی Sunset Overdrive به چشم نمیخورد. اما بعد از عرضه بازی و تجربه آن توسط بازیکنها، نظرات یکپارچه مثبت شد. بازی Spider-Man به قدری خوب و تمیز از آب در آمده بود که خیلی از رسانهها این بازی را بهترین بازی ۲۰۱۸ انتخاب کردند. بازی Spider-Man بازیکن را به شهر نیویورک میبرد. شهری که اگر آن را نشناسید، برجهای ساخته شده در بازی به ویژه برج امپایر برای یادآوری نام این شهر به شما کمک میکند. بازی دارای مراحل بسیار جذابی است و در کنار آن، ویژگی سبک جهان باز تا جایی که امکان بوده رعایت شده است. شما میتوانید در نقشه بازی که شامل تمام شهر نیویورک میشود، تار بزنید و مراحل فرعی مهیا شده در بازی را تجربه کنید. ممکن است در لحظهای صدای آژیر پلیس به گوشتان بخورد و یا ببینید روی یکی از خانهها، ارتکاب جرمی صورت گرفته است. هر اندازه که بخواهید بازی برایتان لحظات سرگرم کننده ترتیب دیده است که به هیچ وجه تکراری نخواهند شد.
9- Metal Gear Solid V: The Phantom Pain
بازی Metal Gears Solid V اولین قسمت از مجموعه بازی Metal Gear بود که هیدئو کوجیما (Hideo Kojima) تصمیم گرفت دنیای این بازی را به یک بازی جهان باز تبدیل کند. در بازی Metal Gear Solid V ساختارها و تکنیکهای جدید و جالبی در سبک مخفی کاری توسط هیدئو کوجیما خلق شد و با توجه به موتور گرافیکی فاکس (Fox Engine)، خیلی از بازیکنها در زمان تجربه این بازی اوقات سرگرمکنندهای را سپری کردند. بازی شما را به ماموریتهای مختلفی میفرستد که میتوانید با وسایل گوناگونی مسافت را طی کنید. به عنوان مثال میتوانید با اسبتان وارد کویرهای افغانستان شوید و یا با ماشین به سراغ ماموریت بعدی بروید. میتوانید با گذاشتن صداخفهکن روی سلاحتان به یک جنگ مخفی وارد شوید و یا از همان ابتدا با مسلسل دشمنان را قلع و قمع کنید. از جمله دیگر نکات مثبت بازی، رابط کاربری آن است. کوجیما برای بازیکن هر امکانی را میسر میسازد. میتوانید به دشمنان زخمی شدهتان و یا یک وسیله رزمی مهم، بالن وصل کنید و آن را به قرارگاهتان بفرستید. از طریق همین نیرو و یا وسایل، قرارگاهتان ارتقا دهید. بازی Metal Gear Solid V جزو آن دسته از بازیهاییست که به هر گیمری، تجربه آن پیشنهاد میشود.
8- Horizon: Zero Dawn
همانند بازی Metal Gear Solid V، بازی Horizon: Zero Dawn نیز جزو اولین تجربههای تیم سازنده آن، یعنی استودیو Guerilla Games، در سبک جهان باز بود. این بازی که جزو انحصاریهای سونی است، بازیکن را به دنیای جدیدی وارد کرد. دنیای که در آن گودزیلایی خواهید که به جای رگ، خون و یا گوشت، کابل و سیمهای مسی دارد. نمیدانید که تجربه کشتن آنها چقدر لذت بخش است. یکی از نکات مثبت بازی تنوع دشمنان شما است. بازی به قدر کافی دشمن دارد که میتواند شما را ساعتها سرگرم کند. به ویژه اینکه هرکدام به یک نوع مکانیزم خاص کشته خواهند شد. وجود سلاحها و تیرهای مختلف نیز به شما در این راه کمک خواهد کرد. به عنوان مثال یکی از هیولاها را باید با شلیک گلوله آتشین به قلبش بکشید. و یا دیگری را باید با رها کردن یک تیر الکترونیکی و شوک دهنده از پای در بیاورید. در کنار تمام این موارد، وجود یک دنیای جهان باز که میتوانید با رام کردن و هک کردن همین هیولاها آن را طی کنید نیز لذت تجربه بازی را صدچندان کرده است. سازندگان این بازی به اندازه کافی ماموریت اصلی و فرعی در بازی مهیا کردهاند که هیچوقت باعث نمیشود از تجربه بازی خسته و یا زده شوید.
7- Red Dead Redemption
با اینکه بازیهای وسترن مختلفی پیش از بازی وسترن استودیو راکاستار یعنی بازی Red Dead Redemption منتشر شده بود، اما با عرضه این بازی تمام آن بازیها به مانند یک آزمایش برای محقق شدن ایدههای بازی Red Dead Redemption مبدل شدند. بازی فقط یک قصه عاشقانه و جذاب از دنیای وسترن نبود، بلکه یکی از انقلابیترین آثار در سبک خودش بود. داستان گویی و تیراندازیهای جذاب و جالب بازی توانسته بود که تمام ایدههای سازندگان بازی Grand Theft Auto را محقق کند. بازی به راحتی میتوانست به یک بازی GTA که اسبها در آن به جای ماشین حکم وسیله نقلیه را دارند تبدیل شود؛ اما بازی Red Dead Redemption به چیزی فراتر از آن تبدیل شد. به طور حتم همین موفقیت بازی باعث شد که سازندگان آن تصمیم به ساخت نسخه دوم آن کند. چیزی که در استودیو راکاستار همیشه اتفاق میافتد.
6- Fallout: New Vegas
بدون هیچ شکی، بازی Fallout: New Vegas یکی از بزرگترین بازیهای نقش آفرینی تمام تاریخ صنعت بازیهای ویدیویی است. بازی New Vegas با جاه طلبیهای خود نشان داد که یک بازی آخرالزمانی و نقش آفرینی تا چه اندازهای میتواند جذاب باشد. داستان بازی سه سال بعد از اتفاقات بازی Fallout 3 روایت میشود. شما در نقش نیرویی نامه رسان، پس از نبرد سد هوور، قرار میگیرید که باید بسته مهمی را به منطقهای منتقل کنید. در بین راه توسط افراد مشکوکی تیر میخورید و همین سرچمشه شروع بازی میشود. هر رفتاری در محیط بازی، تاثیرگذار خواهد بود و ممکن است حتی پایان بازی را نیز عوض کند. بازی هیچ کمبودی ندارد و بهترین اثر جهان باز در زمان خودش را به شما ارائه میدهد. اگر هنوز موفق به تجربه این بازی نشدهاید، حتما به سراغ خرید آن بروید تا ببینید در سال ۲۰۱۰ میلادی چه اثری و با چه کیفیتی ساخته و منتشر شده است.
5- Grand Theft Auto V
بازی Grand Theft Auto V را میتوان یکی از موفقترین بازی صنعت بازیهای ویدیویی خواند. اثری که بعد از شش سال از زمان عرضه، همچنان برای راکاستار سودآوری دارد و درآمد آن به بالای شش میلیارد دلار رسیده است. رقمی که هنوز هیچ فیلمی نتوانسته به آن برسد. البته این مبلغ با احتساب تورم بیشتر نیز خواهد بود. با اینکه که پول نشان دهنده کیفیتهای لازم نیست، اما بازی Grand Theft Auto V در همه زمینهها موفق است. از همان زمان عرضه، با ارائه داستانی زیبا و گیمپلی خیره کننده، نشان داد که با یک نسخه شایسته از مجموعه بازی Grand Theft Auto رو به رو هستید. بازی، داستان سه شخصیت را روایت میکند. همانند نام این بازی، دزدی و پول درآوردن از این راه مهمترین نکته بازی است. سرورهای آنلاین بازی همچنان شلوغ است و این طور که به نظر میرسد چند سالی این روند ادامه پیدا خواهد کرد، با توجه به اینکه راکاستار اعلام کرده است که همچنان از بازی GTA V پشتیبانی خواهد کرد و به این زودیها آن را فراموش نخواهد کرد. بازی آنچنان بزرگ است که نمیتوان آن را در چند خط مقاله تحلیل کرد. بیشک، تنها راه برای لمس این عظمت تجربه آن است.
4- The Witcher 3
مگر میشود از بازیهای جهان باز صحبت کرد و نام بازی The Witcher 3 را نیاورد؟ اثری که لقب بهترین بازی سال، برازنده آن است. استودیو سیدی پراجکت رد (CD Projekt RED) با ساخت نسخه سوم از مجموعه بازی The Witcher نشان داد که سبک نقش آفرینی تا چه اندازهای پتانسیل نهفته و پنهان برای کشف دارد. تا چه اندازه میتوان بازیکن را در دنیای آن غرق کرد. تا چه اندازه میتوان در آن داستان سرایی کرد و تا چه اندازه میتوان در آن موفق بود. استودیو سیدی پراچکت رد توانست با عرضه بازی The Witcher 3 روح تازهای به سبک نقش آفرینی بدمد. بازی در بخش Open-World بودن نیز به خوبی میدرخشد. تمام المانهای یک بازی جهان باز را میتوانید در بازی The Witcher 3 پیدا کنید. ماموریتها به بهترین شکل ممکن جلوی پای شما ظاهر میشوند و در کنار آن، المانهای یک بازی Open-World و یک بازی نقش آفرینی درست در جایی که باید، کنار هم خود نمایی میکنند. گرچه نسخههای اول و دوم این مجموعه نیز عملکرد خوبی داشتند، اما بر هیچکس پوشیده نیست که استودیو لهستانی، با بازی The Witcher 3 به جایگاه بالایی در ساخت بازی نقش آفرینی رسید. جایگاهی که به احتمال زیاد در بازی جدید این استودیو، یعنی بازی Cyberpunk 2077 نیز به عظمت آن اضافه خواهد شد.
3- The Elder Scrolls V: Skyrim
زمانی که خود من بازی Skyrim را خریداری و به سراغ نصب آن رفتم، از حجم پنج گیگابایتی آن بسیار شوکه شدم. پیش خودم میگفتم: «مگر میشود یک بازی جهان باز و نقش آفرینی فقط پنج گیگ فضا برای نصب لازم داشته باشد؟» به صورت کاملا غیرقابل باور، بله! شد! بازی Skyrim جزو آن دسته از بازیهای جهان باز است که هر بازیکنی باید حداقل یک بار آن را تجربه کرده باشد. حداقل یک بار در دنیای بازی پا گذاشته باشد. نقشه بازی از آن چیزی که فکرش را کنید نیز بزرگتر است و این عظمت تنها در مقیاس و اعداد خلاصه نمیشود. در کل این نقشه میتوانید ماموریتهای جذابی را پیدا کنید و به سراغ آنها بروید. به نحوی دیگر میتوان گفت برای تمام این نقشه ماموریتهایی برنامهریزی شده است. درخشش ستارهها در آسمان تاریک شب، و یا بودن در کنار یک کوه برفی که نتوانستید برای رسیدن به هدفنهایی بازی به آن صعود کنید، و یا سفر در یک مسافت طولانی با کشتی. دیگر چه چیزی از یک بازی Open-World میخواهید؟ بازی آنچنان بزرگ و غیرقابل بیان است که نمیتوان به هیچ وجه در این پاراگرافها آن را خلاصه کرد. فقط باید گفت که اگر به سراغ یک تجربه ناب و لذت بخش از یک بازی Open-World هستید، همین حالا به سراغ بازی Skyrim بروید و تا زمان عرضه نسخه بعدی، از تجربه بینهایت لذت بخش آن لذت ببرید.
2- Red Dead Redemption 2
بازی Red Dead Redemption 2 به خوبی میراث نسخه پیشین خود را حفظ کرده است. آنچنان بازی بیعیب نقص است که تجربه آن به هیچ وجه نباید از دست برود. بازی Red Dead Redemption 2، زمانی وارد بازار شد که بورس بازیهای بتل رویال مانند بازی Fortnite بسیار گرم بود. بازی Red Dead Redemption 2 نشان داد که همچنان میتوان با یک داستان سرایی بینقص، بازیکن را میخکوب کنسولها بکند، نشان داد که همچنان میتوان بازی داستان محور ساخت و نشان داد که دقیقا باید برای ساخت یک بازی Open-World بی عیب و نقص چه کرد. راکاستار در بازی Red Dead Redemption 2 اوج هنرش را نشان داد. تجربیاتی که این چند سال از بازیهای Open-World که ساخته بود را روی هم گذاشت و نتیجه آن اثری به نام بازی Red Dead Redemption 2 شد. بازی از هر لحاظی یک تجربه ناب و فراموش نشدنی است. از گرافیک آن گرفته تا گیمپلی، از موسیقی بازی گرفته تا نورپردازیهای عجیبی که میتواند شما را از اسبتان پیاده و لحظاتی چشمانتان را تسخیر کند. بیشک بازی Red Dead Redemption 2 یک تجربه به یاد ماندنی در دهه ۲۰۱۰ میلادی در بسیاری از سبکها خواهد بود.
1- The Legend of Zelda: Breath of The Wild
شاید برای بعضیها که دسترسی به کنسول نینتندو سوییچ ندارند، وجود نام بازی The Legend of Zelda: Breath of The Wild در صدر لیست بهترین بازیهای جهان باز دهه ۲۰۱۰ میلادی تعجب برانگیز باشد. باید اعتراف کرد که ساخته نینتندو، آنقدر قوی است که از آن میتوان حتی به عنوان بهترین بازی دهه نیز یاد کرد. بازی The Legend of Zelda: Breath of The Wild را میتوان جزو بهترین آثار صنعت بازیهایی ویدئویی دانست. اثری که در آن هیچ بازیکنی تجربهای همانند دیگر بازیکنها نمیتواند کسب کند. بازی شما را وارد یک دنیای خصمانه میکند که خوابهای بدی برایتان دیده است. ماجراجوییهای بازی از آن چیزی که فکرش را کنید لذت بخشتر است. باید تکه تکه بازی The Legend of Zelda: Breath of The Wild را کشف کرد. از مزارع سرسبز و چشمنواز اوایل بازی تا کوههای آتش فشانی که طی ساعات بعد نمایان میشود. شما آزادانه میتوانید دنیای بازی را بگردید، و این موضوع از آن چیزی که فکرش را بکنید نیز سرگرم کنندهتر است. به خاطر همه این دلایل میتوان گفت که لقب بهترین بازی Open-World دهه ۲۰۱۰ میلادی لایق بازی The Legend of Zelda: Breath of The Wild خواهد بود.