10 صداپیشه برتر نقش اول در بازی‌ های ویدئویی

10 صداپیشه برتر نقش اول در بازی‌ های ویدئویی

میثم عبدالهی پور میثم عبدالهی پور
5 سال و 6 روز پیش

همیشه از بازی‌های ویدئویی به عنوان شکلی جدید و نو از رسانه یاد می‌شود، اما اگر به تاریخ نگاهی بیاندازیم متوجه خواهیم شد که بازی‌های ویدئویی نزدیک به 4 دهه است که به دنیای ما وارد شده‌اند. با این همه و با دانستن این حقیقت که بازی‌های ویدئویی مدت‌هاست که در کنارمان هستند، صداپیشگی و مسئله صداگذاری شخصیت‌های بازی، موضوعی است که تقریباْ از اواخر دهه 90 میلادی وارد بازی‌های ویدئویی شده و اهمیت بسیار زیادی پیدا کرده‌است.



در حقیقت باید به یاد داشته باشیم که بازی‌های ویدئویی به هیچ عنوان به تجربه سینمایی و منحصر به فردی که امروز می‌شناسیم نزدیک نبودند. تا زمانی که مردی از ژاپن همه چیز را دچار تحول کرد. هیدئو کوجیما با ساخت بازی Metal Gear Solid به همه ثابت کرد می‌توان به وسیله یک بازی، حس حضور در یک فیلم سینمایی اکشن و تبدیل شدن به قهرمان فیلم را به مخاطبان القا کرد.



هیدئو کوجیما قبل از این بازی هم به امتحان عناوینی با سناریوهای عظیم و طولانی که شباهت‌هایی به آثار بزرگ هالیوودی داشتند، پرداخته بود. دو نسخه قبلی سری Metal Gear و همچنین شاهکار دو بعدی او بازی Snatcher از عناوینی بودند که تکیه بسیاری به داستان داشتند. اما نسخه سال 1998 بازی Metal Gear Solid بود که میان‌پرده‌های شبیه به فیلم‌های کوتاه، صداپیشگی درجه یک برای شخصیت‌های اصلی و همچنین موسیقی متن ساخته شده و پویا برای تک‌تک صحنه‌های سینمایی بازی را به جای موسیقی الکترونیکی و ساده به دنیای بازی‌های ویدئویی معرفی کرد.



شاید امروزه، موضوعاتی که مطرح شد، همگی از کمترین استانداردهای یک بازی ویدئویی به نظر برسند، اما در سال 1998 تمامی این موارد در حقیقت جهش‌هایی عظیم و بزرگ در صنعت سرگرمی محسوب می‌شدند. قدم‌ها و جهش‌هایی که امروزه نتایج و ثمره‌اش را در تک‌تک بازی‌های بزرگ موسوم به AAA می‌بینیم.



با اشاره به تمامی این موضوعات و بررسی تاریخ وارد شدن صداپیشه‌‌ها به صنعت بازی‌های ویدئویی، باید به این موضوع پرداخت که کدام نمایش صداپیشه‌ها در نقش اول بازی‌های ویدئویی بهترین است؟ کدام یک از شخصیت‌های دنیای بازی‌های ویدئویی به واسطه توانایی حیرت انگیز صداپیشه‌اش در ذهن ما ماندگار شده است و کدام صداپیشه چنان نمایشی از خودش به یادگار گذاشته که حتی پس از گذشت یک دهه، همچنان در ذهن‌ها باقی مانده است؟ در مطلب پیش رو به معرفی 10 صداپیشه برتر نقش اول در بازی‌های ویدئویی پرداخته‌ایم.

 



مایکل آیرون‌ساید (Michael Ironside)

در نقش: سم فیشر (Sam Fisher)

بازی Splinter Cell

اولین حضور:   2002


یکی از نمادین‌ترین و ماندگارترین صداهای نسل اول صداپیشه‌های بازی‌های ویدئویی،‌ سم فیشر با صداپیشگی مایکل آیرون‌ساید به سرعت به رقیب اصلی سالید اسنیک و دیوید هیتر برروی پلتفرم مایکروسافت تبدیل شد.

سم فیشر همان شخصیت قانون‌مداری است که همیشه از آن‌چه که در آموزش‌هایش آموخته پیروی می‌کند. با این حال اما فیشر برای انجام دادن کار درست و رسیدن به نتیجه‌ هیچ وقت از دور زدن قانون و کنار گذاشتن فرایند‌های رسمی نترسیده و با این کار مخالفت نکرده است. همچنین حس شوخ طبعی تاریک و ترسناک سم باعث شده تا شخصیت این مامور مخفی به سرعت در دل مخاطبان جا بازکند.


سم فیشر در کنار اعضا همیشگی تیمش که مشاوره مورد نیاز در طول ماموریت‌ها را به او مخابره کرده و اطلاعات و آپدیت‌های ماموریت‌‌ها را دریافت می‌کردند، ارتباطی دو طرفه و خاص که فقط و فقط در کتاب‌های جاسوسی تام کلنسی (Tom Clancy) شاهدش بودیم را ساخت و مخاطب را به طور مستقیم به دل این داستان‌های جاسوسی زیبا پرتاب کرد.


در کنار این‌ها، صحنه‌های مربوط به بازجویی در شرایط خاصی که فیشر دشمنان را به حالت خفه کردن می‌گرفت وجود داشتند که اجازه می‌دادند دیالوگ‌هایی هرچند کوتاه میان سم فیشر آیرون‌ساید و یکی از مجرمانی که گرفتارش شده بود رد و بدل شود، و حس قدرت را به طور مستقیم به مخاطب منتقل کند.


فیشر و تیمش به زیبایی از پس هرنوع خطری که جهان را تهدید می‌کرد برمی‌آمدند و سم فیشر رفته‌رفته در ذهن گیمرهای تبدیل به یک افسانه‌ می‌شد، مردی حرفه‌ای و میهن پرست که از شغلش لذت می‌برد. اما همه این باورها به کاشت‌های داستانی بی‌نظیری برای آنچه که در بازی Splinter Cell: Conviction رخ داد تبدیل شدند. سم فیشر افسانه‌ای تبدیل به مجرمی فراری شد که این‌بار کمی عصبانی‌تر از همیشه بود.


گذشته از ماجراهای سم فیشر، این صدای مایکل‌ آیرون‌ساید و خونسردی و استحکام درونش بود که بخش مهمی از شخصیت سم فیشر را ساخت،‌ صدایی که متاسفانه در آخرین نسخه از سری، یعنی در بازی Splinter Cell: Blacklist کنار گذاشته شد.

 



داگ کاکل (Doug Cockle)

در نقش: گرالت آو ریویا (Geralt of Rivia)

بازی The Witcher

اولین حضور: 2007


شاید قدمت شخصیت گرالت آو ریویا در دنیای بازی‌‌های ویدئویی با بسیاری از شخصیت‌های دیگر حاضر در این لیست برابری نکند، اما گرالت با حضور حدودا 12 ساله‌اش در دنیای بازی‌‌های ویدئویی، تبدیل به یکی از مهم‌ترین و نمادین‌ترین شخصیت‌های این صنعت شده است.


شخصیت گرالت آو ریویا توسط نویسنده چیره دست لهستانی، آندری ساپکوفسکی (andrzej sapkowski) و در سری رمان‌های The Witcher خلق شد و سپس پا به دنیا بازی‌های ویدئویی گذاشت. دنیای که درآن بخش مهمی از شخصیت گرالت توسط صدای جادویی داگ کاکل ساخته شده است، صدای بم، تودار و پر رمز و رازی که به خوبی بخش‌های مهمی از شخصیت این ویچر را نشان می‌دهد. گرالت ویچری مرموز است که بیش از صد سال عمر کرده و تجربیات بسیاری دارد، با این حال هنوز هم در مواقع بسیاری از خط قرمزهایی که خودش مشخص کرده عبور می‌کند و در سیاست‌بازی‌های انسان‌‌ها و پادشاهان دخالت می‌کند.


گرالت در کنار دیگر شخصیت‌های سری باز‌ی‌های The Witcher موفق شد تا حس و حال حضور در دنیای تاریک، بی‌رحم و سیاست‌زده‌ای که ساپکوفسکی در آثارش ترسیم کرده بود را در مقابل چشم مخاطبان زنده کند.


در کنار این موارد، وجود دیالوگ‌های پرتعداد در یک بازی نقش آفرینی و به طور خاص در نسخه سوم سری، نوعی انس و همراهی با این صدای فوق‌العاده در در مخاطب ایجاد می‌کرد، انسی که به واسطه آرامش و خونسردی همیشگی صدای کاکل به وجود می‌آمد، باعث شد تا گرالت چیزی بیشتر از یک شخصیت ساده در یک بازی ویدئویی به نظر برسد و به کمک داستان فوق‌العاده بازی، به سرعت به یکی از ماندگار‌ترین شخصیت‌های بازی‌‌ها بدل شود.

داگ کاکل مانند بسیاری از صداپیشه‌‌های دیگر، به صدا و نماد سری بازی‌های ویچر هم تبدیل شد و توانست گرالت را به شخصیتی جهانی بدل کند، صحنه‌های مربوط به جمع‌اوری اطلاعات و حرف زدن گرالت باخودش برای کنار هم قرار دادن اطلاعاتی که از محیط جمع می‌کرد، با وجود نفس‌های عمیق و طعنه‌های سنگین و دردناکش، چیزی نیست که به سادگی از ذهن مخاطبان این سری حذف شود.

 



مایکل بل  (Michael Bell)

در نقش: رازیل (Raziel)

بازی Legacy of Kain: Soul Reaver

اولین حضور: 1999


اسم بردن از سری Legacy Of Kain و توجه نکردن به نقش مهم صداپیشه‌ها در روایت کردن یکی از جذاب‌ترین و پیچیده ترین داستان‌های تاریخ بازی‌های ویدئویی، اتفاق نادری است. به همین دلیل مایکل بل و صدای پر از خشم و خرمندانه‌اش که پارادوکس احساسی عجیبی را در مخاطب ایجاد می‌کرد، به راحتی در این لیست جای می‌گیرد.


رازیل پروتاگونیست سری بازی‌های Legacy Of Kain است که پس از خیانت برادرانش و به جرم پیشی گرفتن از اربابش به دریاچه مردگان انداخته می‌شود،. رازیل پس از پنج قرن عذاب کشیدن در این دریاچه به شکل یک شبح به دنیای بزرگ نازگاث بازمی‌گردد تا از برادران خائن و در انتها اربابش کین (Kain) انتقام بگیرد.


رازیل قبل از پانصد سال عذاب کشیدن در دریاچه مردگان خون‌آشامی خردمند بوده است، خرد و درایتی که در کنار خشم نهان پانصد ساله‌اش در تک‌تک کلماتی که توسط او بیان می‌شوند نهفته است. اما شاید مهم‌ترین نقطه مثبت این سری نه فقط صدای مایکل بل در نقش رازیل بلکه حضور این صدای بی‌نظیر در کنار شخصیت کین که توسط سایمول تمپلمن (Simon Templeman) صداگذاری شده است، باشد. کین عمری بسیار طولانی‌تر از رازیل داشته و حالا به خون‌اشامی پیر اما خردمند تبدیل شده است. صدای تمپلمن و خرد و سالخوردگی غیرقابل وصف آن، در کنار صدای خشمگین و همیشه عصبانی رازیل که حالا تبدیل به یک شبه شده، لحظات فراموشی نشدنی‌ای را در این سری رقم زده است.


رازیل راوی داستان بازی است و صدای خسته، پر درد و خشمگین مایکل بل به طور پیوسته با مخاطب همراه است، صدایی که پر از پارادوکس است و برخلاف گذشته، نه از دهان یک خون‌اشام قدرتمند، بلکه از طریق تارهای صوتی آسیب دیده شمایل جدید رازیل بیرون می‌آید و از دردهای طولانی، خشم و عطش او برای انتقام می‌گویند، انتقامی که البته رازیل را درگیر ماجرایی بسیار عظیم‌تر در دل تاریخ سرزمین نازگات می‌کند.


 تقابل رازیل با یکی از بهترین آنتاگونیست‌های تاریخ، یعنی کین و صدای بی‌نظیرش، نه تنها سری بازی‌های میراث کین را جاودان کرد، بلکه رازیل را به شخصیتی ماندگان و فراموش نشدنی در ذهن گیمرها تبدیل کرد.

 


راجز کریگ اسمیث (Roger Craig Smith)

در نقش: اتزیو اودیتوره (Ezio Auditore)

بازی Assassin’s Creed II

اولین حضور: 2009


 اتزیو اودیتوره بدون شک شناخته شده‌ترین و شاید محبوب‌ترین شخصیت در سری Assassin’s Creed باشد، پسر پولدار و خوشگذرانی که تمام زندگی‌اش در طول یک روز تلخ دچار تحول شد، او خانواده‌اش را از دست داد و تبدیل به یک اسسین شد تا در مقابل ظلم و ستم‌های تمپلارهای در دوره سخت و پیچیده رنسانس ایستادگی کند.


مبارزه اتزیو با تمپلارها به به یک بازی ختم نشد و شخصیت پردازی خوب او در کنار علاقه‌ای که مخاطبان به این شخصیت داشتند، باعث شد تا سازندگان سری،‌ سه‌گانه‌ای مخصوص این شخصیت خلق کنند که داستان او را در شهر رم و سپس در ترکیه امروز دنبال می‌کرد. اتزیو پس از شکست دادن دشمنانش به دنبال گذشته و کشف راز و رمزهای بزرگ‌تری رفت و در نهایت موفق شد یکی از مهم‌ترین اسسین‌های تاریخ،‌ یعنی الطیر را بیابد و از رازهای بزرگی پرده بردارد.


با این حال، آنچه که اتزیو را به شخصیت خاص برای مخاطبان تبدیل کرد، نه ساخته شدن یک سه‌‌گانه بر اساس او بود و نه دنبال کردن رد پای الطیر، بلکه همه چیز به اتزیو و خصوصیت‌های شخصیتی‌اش وابسته بود.


اتزیو جوانی سربه هوا و شاد بود که رفته رفته به یکی از قدرتمندترین جنگ‌جویان و خردمندترین مبارزان علیه ظلم تبدیل شد و ما، به عنوان مخاطب، در تمام این مسیر پرپیچ و خم در کنارش بودیم و تحولات این شخصیت را از نزدیک دیدیم.


شخصیت اتزیو به لطف صدای بی‌نظیر و البته توانایی فوق‌العاده راجر کریگ اسمیث در تقلید لهجه ایتالیایی، کامل شد. اسمیث موفق شد تا ویژگی‌های مختلف این شخصیت را در چهار دوره زمانی مختلف زندگی‌اش، به کمک صدا به مخاطبان نشان دهد، از دوران جوانی و سر به هوایی اتزیو گرفته تا تبدیل شدنش به مردی که حقایق بزرگ جهان را درک می‌کرد.


اسمیث در کنار تقلید عالی لهجه ایتالیایی، خشم، سربه هوایی، خردمندی، صبر و البته مهم‌ترین ویژگی شخصیت اتزیو یعنی خفن بودن را در صدایش پیاده کرد و توانست یکی از ماندگارترین شخصیت‌ها را برایمان خلق کند، شخصیتی که معمولا زیر یک کلاه بلند پنهان بود و ما به جز زخم کهنه روی لبش، صدایش را می‌شنیدیم که با اعتماد به نفس و استحکامش، لبخند روی لبمان می‌آورد.

 



 

استیو داونز   (Steve Downes)

در نقش: مستر چیف (Master Cheif)

بازی  Halo

اولین حضور: 2001


مسترچیف! گفتن همین نام برای زنده کردن بسیاری از خاطرات و امیدداشتن به آینده کافی است. پروتاگونیست یکی از موفق‌ترین و پرفروش‌ترین فرنچایزهای عرضه سرگرمی، به لطف صدای یخ‌زده، آهنین و البته دلنشین استیو داونز به جهان معرفی شد.


شاید چیف تنها شخصیت حاضر در این لیست باشد که هیچ چهره‌ای ندارد و تنها به واسطه زره مشهور و البته صدای آهنینش شناخته می‌شود. این اسپارتان قدرتمند که تا به‌حال بارها زمین و ساکنانش را نجات داده، یکی از عمیق‌ترین و البته غمگین‌ترین شخصیت‌هایی است که می‌شناسیم.


نگاه مستر چیف به زندگی و لحظات کوتاهی که به خودش اجازه می‌دهد تا از نقش یک سرباز تمام‌عیار بیرون آمده و کمی انسان باشد، نشان می‌دهد که او بدون شک یکی از کامل‌ترین پروتاگونیست‌های بازی‌های ویدئویی است. که امضایی منحصر به فرد دارد، صدای یخ‌زده و قدرتمند که نماد مقاومت انسان‌هاست.


نکته مهم در رابطه با صداپیشگی این شخصیت، عدم وجود چهره است. برخلاف دیگر پروتاگونیست‌های معروف، چیف هیچ‌گاه کلاهخودش را از سر برنمی‌دارد و تمام احساسات و هیجاناتش باید از طریق صدا و البته زبان بدنش به مخاطب منتقل شود.


در این میان، استیو داونز به زیبایی هرچه تمام‌تر موفق می‌شود تا نه تنها صدای سربازی وفادار که زندگی، عشق و دوستانش را برای نجات زمین فدا کرده را بسازد، بلکه می‌تواند تا کوچک‌ترین احساسات جان-117 را هم به وسیله صدای قدرتمندش، به مخاطب منتقل کند.


صدای استیو داونز و شخصیت مسترچیف بدون وجود شخصیت کورتانا (Cortana) و صدای دلنشین خانم جن تایلر (Jen Taylor) کامل نمی‌شد، شخصیتی که همراه همیشگی چیف و تنها محرم رازهای این فرمانده قدرتمند بود. تضاد صدای احساسی و کاملا انسانی کورتانا که یک هوش مصنوعی بود با صدای ماشینی و یخ‌زده مسترچیف که یک انسان است، یکی از زیباترین زوج‌های بازی‌های ویدئویی را به وجود آورد که هریک دیگری را کامل کرده و در نهایت داستان‌شان را برای مخاطب روایت می‌کردند. حتی اگر بازهم مستر چیف و کورتانا را کنار هم نبینیم، لحن و صدای خاص چیف در زمان صدا زدن کورتانا، چیزی نیست که به راحتی فراموشش کنیم.

-        خانم جن تایلر علاوه بر صدای پیشگی کورتانا در سری بازی‌های Halo، صدای دستیار صوتی مایکروسافت کورتانا نیز هست.

 



راجر کلارک (Roger Clark)/ راب ویتاف (Rob Wiethoff)

در نقش: آرتور مورگان (Arthur Morgan)/ جان مارستون (John Marston)

بازی Red Dead Redemption II Red Dead Redemption

اولین حضور: 2018 / 2011


مدت زیادی از ملاقاتمان با آرتور مورگان و دار و دسته وندرلیند نگذشته است. همین 7 ماه پیش بود که آرتور و داستان بی‌نظیرش همه‌‌مان را شگفت زده کردند و راجر کلارک صداپیشه این شخصیت، در مراسم TGA موفق شد تا جایزه بهترین صداپیشه سال را دریافت کند.


اما این جایزه و تب و تاب بسیاری که حول محور بازی Red Dead Redemption II شکل گرفته بود، دلیل اصلی حضور کلارک در این لیست نیست. کلارک و آرتور مورگانش، به موازات راب ویتاف و جان مارستون، جدا از دو بازی فوق‌العاده، از مهم‌ترین شخصیت‌های صنعت بازی محسوب می‌شوند.


ویتاف با نمایش‌ رستگاری مردی کم‌حرف و مرموز که از دولت و مامورانش متنفر بود و در نهایت برای آرامش خانواده‌اش حتی از جانش هم گذشت، سنگ تمام گذاشت. صدای خش‌دار و گرفته ویتاف چنان مخاطب را با شخصیت خسته اما امیدوار جان همراه می‌کرد که پایان بازی، برای هر گیمری به یکی از سخت‌ترین لحظات‌اش بدل می‌شد. جان مرموز و کم حرف بود و بیشترین تلاش را می‌کرد تا همه چیز در اطرافش سر و سامان بگیرد.


جان و صدای خسته و گرفته‌اش، با آن سبک و سیاق خاص معرفی کردن خودش و احترام بسیارش برای خانم‌‌ها در کنار خشونتی که در مقابل دشمنان به خرج می‌داد،‌ به سرعت به یکی از شخصیت‌های محبوب گیمرها تبدیل شد، شخصیتی که همه می‌دانیم به رستگاری رسیده است.


با این حال ما نمی‌دانستیم که جان،‌ داچ وندرلیند (dutch van der linde)، بیل ویلیامسون (Bill williamson) و خاویر اسکوئلا (javier escuella) چه ماجرایی را از سرگذرانده‌اند که حالا،‌ جان، برای پس گرفتن آزادی‌اش قصد جان دوستان قدیمی‌اش را دارد.


راجر کلارک و آرتور مورگان بی‌نظیرش به بهترین شکل ممکن به سوال‌هایمان جواب دادند و داستان جان و خانواده‌اش را سال‌ها قبل از وقایع نسخه ابتدایی برایمان تعریف کردند. برخلاف جان، آرتور مردی قدرتمند، خشن و بی‌رحم بود که به جز دار و دسته‌ داچ برای هیچ کس اهمیت قائل نبود، این شخصیت رفته رفته تغییر کرد و در انتها به یک قهرمان واقعی تبدیل شد. تغییر شخصیت آرتور و تبدیل شدن‌اش به مردی خردمند که نه تنها دیگر جنایت‌کار نبود بلکه قصد داشت تا همه را نجات دهد، بدون صداپیشگی هنرمندانه و بی‌نظیر راجر کلارک ممکن نبود، کلارک با توانایی بی‌نظیرش در انتقال احساسات از طریق صدا و همچنین تقلید شکل و شمایل حرف زدن یک کابوی خشن، آرتور مورگان را به یکی از شخصیت‌های ماندگار و دوست داشتنی تبدیل کرد.

 

 



تروی بیکر (Troy Baker)

در نقش: جوئل (Joel)/ بوکر دوایت (Booker Dewitt)

بازی The Last Of Us Bioshock: Infinite

اولین حضور: 2013 / 2013


تروی بیکر صداپیشه نام آشنا و قدرتمندی است که نقش‌های مهم بسیاری را در بازی‌های ویدئویی ایفا کرده است. از صداپیشگی شخصیت جوکر در بازی Batman: Arkham Origins گرفته تا ایفای نقش پگان مین در بازی FarCry 4. اما در میان نقش‌های پرتعداد این صداپیشه قدرتمند که حالا در کنار نولان نورث افسانه‌ای قرار گرفته و یکی از سلبریتی‌های بزرگ دنیای بازی‌های ویدئویی محسوب می‌شود، دو نقش و دو شخصیت ماندگار شده‌اند. بدون شک در میان این دو شخصیت، جوئل بازی The Last Of Us شهرت و محبوبیت بیشتری دارد و بیکر در این بازی نمایش خیره کننده‌ای از خودش به جای گذاشته است. اما نمی‌توان از نقش آفرینی بی‌نظیر بیکر در بازی Bioshock Infinite گذشت.


بوکر دوایت مردی شکست خورده و کارآگاه خصوصی دائم‌الخمری است که برای پرداخت قرض‌هایش به شهر کلمبیا می‌رود تا دختری را برای طلبکارانش بدزدد. اما این دزدی ساده به سرعت به مهم‌ترین اتفاق زندگی بوکر و همچنین یکی از پیچیده‌ترین و زیبا‌ترین داستان‌های بازی‌های ویدئویی تبدیل می‌شود. بوکر از همه‌جا بی‌خبر و متزلزل  رفته‌رفته و طی داستان بی‌نظیر بازی تغییر کرده و به شخصیتی محکم و قدرتمند تبدیل می‌شود که در نهایت می‌تواند تصمیمی بسیار بزرگ بگیرد. نمایش عالی تروی بیکر و نشان دادن این تغییرات در شخصیت بوکر آن هم در عنوانی که با زاویه اول شخص روایت می‌شود، عملی است که فقط از صداپیشه قدرتمندی مثل تروی بیکر برمی‌آید.


اما بزرگ‌ترین دست‌آورد تروی بیکر به عنوان یک صداپیشه، بدون شک ایفای نقش جوئل است. بیکر برای صدای جوئل نه تنها تن صدای همیشگی‌اش را متحول می‌کند و خشن‌تر از همیشه حرف می‌زند، بلکه لهجه خاص محل زندگی جوئل را هم به بهترین شکل ممکن تقلید می‌کند. اما با همه این‌ها، توانایی او نه در تغییر صدا و تقلید لهجه، بلکه در لحظات احساسی بازی است که خودنمایی می‌کند. بازی The Last Of Us یکی از احساسی‌ترین و زیباترین داستان‌های بازی‌های ویدئویی را دارد و پر شده از لحظات احساسی عمیق،‌ بیکر به کمک اشلی جانسون (Ashley Johnson) که ایفای نقش الی را برعهده داشت، یکی از بهترین نمایش‌های ممکن را برای مخاطبان به ارمغان آوردند.


نحوه حرف زدن،‌ تغییر صدای سرد ابتدایی جوئل به صدای غمزده و پر از حس یک پدر در انتهای بازی و همچنین احساساتی که او سعی در پس زدنشان دارد،‌ همه و همه به واسطه نقش آفرینی بی‌نظیر بیکر ممکن شده‌اند. و نقطه اوج این نقش آفرینی در دو نقطه مهم داستان، یعنی در زمان مرگ سارا دختر جوئل و در انتها و زمانی که جوئل یکی از مهم‌ترین دروغ‌های را به الی می‌گوید، آشکار می‌شود. نقش آفرینی بی‌نظیر تروی بیکر بخش مهمی از یکی از به یاد ماندنی‌تری شخصیت‌های دنیای بازی‌های ویدئوی است.

 



نولان نورث (Nolan North)

در نقش: نیتن دریک (Nathan Drake)

بازی Uncharted

اولین حضور: 2007


 نولان نورث هم درست مثل تروی بیکر، یکی از بزرگ‌ترین صداپیشه‌های صنعت است. از صداپیشگی دسموند مایلز (Desmond Miles) در سری Assassin’s Creed و صدای شخصیت پنگوئن در سری Arkham گرفته تا ایفای شخصیت دوست داشتنی ددپول در بازی DeadPool. اما درخشان‌ترین نقطه کارنامه طولانی و بلندبالای نولان نورث بدون شک ایفای نقش هالیوودی‌ترین قهرمان بازی‌های ویدئویی و ماجراجوی بزرگ نیتن دریک است. شخصیت دریک که مخلوطی از اعتماد به نفس، آگاهی و البته شوخ‌طبعی مخصوص شخصیت‌های هالیوودی است، به بهترین شکل ممکن توسط نولان نورث و صدایش تکمیل شده و کم‌کم به یکی از نمادهای مهم برند پلی‌استیشن تبدیل می‌شود.


نیتن دریک را همه ما با ماجراجویی‌های عظیم و بزرگش می‌شناسیم،‌ از سفرش برای یافتن الدرادو گرفته تا آخرین ماجرای بزرگش که به دنبال گنج دزدان دریایی بود. اما دریک با شوخی‌هایش و دهان گشادی‌های همیشگی‌اش است که تبدیل به یکی از محبوب‌ترین شخصیت‌های گیمرها شده است. نورث در زندگی واقعی هم فردی شوخ است و همین ویژگی باعث شده تا در ایفای نقش دریک،‌ و انتقال حس شوخ‌طبعی بسیار زیاد این شخصیت به مخاطب‌ها موفق ظاهر شود. صدای گرم و دلنشین، در کنار هیجان بسیاری زیادی که نورث می‌تواند از طریق صدایش منتقل کند، بخش مهمی از شخصیت نیتن دریک را می‌سازد، همان بخشی که مخاطبان بیشترین ارتباط را با آن برقرار کرده و از طریق آن، دریک را می‌شناسند.


نکته مهم در مورد نولان نورث این است که جذابیت و شوخ‌طبعی ذاتی‌اش را به بهترین شکل ممکن و فقط از طریق صدایش به شخصیت‌‌هایش منتقل می‌کند و صدا او به تنهایی، به یکی از عوامل موفق سری Uncharted تبدیل می‌شود. این شهرت و موفقیت به جایی می‌رسد که بسیاری از بازی سازان سعی در خلق شخصیت‌هایی مانند  نیتن دریک با صداپیشگی نولان نورث می‌کنند.

بیایید رو‌راست باشیم،‌ دل‌همه‌مان برای شنیدن شوخی‌های عذاب‌آور اما دلنشین نیتن دریک با صدای نولان نورث تنگ شده.



 

جیمز مک‌کافری (James McCaffrey)

در نقش: مکس پین (Max Payne)

بازی  Max Payne

اولین حضور: 2001


مکس پین غمگین‌ترین و شکست خورده‌ترین شخصیتی است که توسط قلم توانای سم لیک (Sam Lake) خلق شده. شخصیتی که هیچ وقت موفق نیست و می‌داند که همیشه باید آن‌هایی که دوست دارد را از دست بدهد.


در بازی مکس پین که ادای احترامی ماندگار به فیلم‌های نوآر و رمان‌های گرافیکی است، مکس به عنوان شخصیتی انتقام‌جو با تک‌گویی‌های شگفت‌آور در نیویورک زمستانی نوشته شده بود. کسی که می‌دانست برای گرفتن انتقام خانواده‌اش به یک ماموریت بدون بازگشت می‌رود. تک‌گویی‌های مکس در زمستان‌ سرد نیویورک با صدای جیمز مک‌کافری ذهن یک نسل از بازیکنان را تا ابد تسخیر کرده است. 


صدای مک‌کافری پر درد، گرفته و بم است و به زیبایی هرچه تمام‌تر ناامیدی و تاریکی ذهن مکس پین را نمایش می‌دهد. با این همه اما باید قبول کرد که توانایی جیمز مک‌کافری در صداپیشگی و ایفای نقش مکس، اهمیتی بیشتری نسبت به تن و نوع صدایش دارد،‌ مک‌کافری بازیگری تواناست و به همین دلیل موفق می‌شود تا بهترین نحوه حرف زدن و بهترین صدای ممکن را برای بروزدادن احساسات مخلوط شده، درهم کوبیده شده و تاریک مکس پین پیدا کند  تک‌گویی‌های معروف مکس پین را به بهترین شکل ممکن در سر مخاطب بکوبد.


مکس‌پین بدون هیچ شکی،‌ شخصیتی ماندگار است، شخصیتی که بسیاری از گیمرها را به دنیای بازی‌های ویدئویی کشاند و بسیاری را با دنیای تلخ بزرگسال‌ها آشنا کرد، مکس پین روایت‌ کننده یکی از تلخ‌ترین داستان‌های بازی‌های ویدئویی است و همه این‌ها، بدون هنرنمایی شگفت‌آور جیمز مک‌کافری و صدای بی‌نظیرش ممکن نبود چرا که صدای او،‌ همان دروازه‌ای است که هرمخاطبی را به دنیای تاریک مکس پین وارد می‌کند.


در بازی Max Payne 3 راک‌استار وظیفه نگارش سناریو بازی را برعهده گرفت و همه‌چیز را در مورد مکس و دنیایش عوض کرد، از شب‌های سرد نیویورک گرفته تا کت‌بلند و چرمی‌اش، اما تک‌گویی‌های دردناک و طعنه‌های مکس به زندگی خودش، با صدای جیمز مک‌کافری، سرجایشان باقی ماندند.

 



دیوید هیتر (David Hayter)

در نقش: سالید اسنیک (Solid Snake)

بازی Metal Gear Solid

اولین حضور: 2001


همه نمایش‌های صداپیشه‌‌های نمادین بازی‌های ویدئویی، به نقطه‌ سرنوشت‌سازی در سال 1998 بازمی‌گردند، وقتی که کونامی دیوید هیتر را استخدام کرد و سپس سناریو‌ کوجیما برای بازی و طرح مفهومی ساده‌ای از شخصیت سالید اسنیک را به دستش داد و هیتر، سرنوشت بازی‌های ویدئویی را برای همیشه تغییر داد.


خروجی همکاری سه‌جانبه کونامی، هیدئو کوجیما و دیوید هیتر یکی از مشهورترین، عمیق‌ترین و البته دوست‌داشتنی‌ترین شخصیت‌های تاریخ را به ما معرفی کرد و حالا همه ‌می‌دانند که «صدای اسنیک» چیست و فریاد زدن اسم «اوتاکون» و «لیکویید» و یا دردکشیدن به علت از بین رفتن ساختار زیستی بدن در بازی Metal Gear Solid 4 چه مفهومی دارد. نقش آفرینی دیوید هیتر در نقش سالید اسنیک همان کاری است که او زندگی‌ و همه احساساتش را در آن قرار داده. کاری که باعث شده تا سالید اسنیک و البته بیگ باس (به جز در نسخه آخر) تبدیل به دو شخصیت مهم، نمادین و تاریخ‌ساز در عرصه بازی‌های ویدئویی شوند. شخصیت‌هایی که توسط نبوغ بی‌نظیر هیدئو کوجیما خلق شده و سپس توسط نمایش بی‌نظیر هیتر به معنای واقعی کلمه زنده شدند.


اسنیک هم درست مثل اکثر شخصیت‌های حاضر در لیست، سیر تحول طولانی مدتی را طی می‌کند و در طول این سفر، هیتر به بهترین شکل ممکن،‌ تمامی تغییرات روحی و البته جسمی اسنیک را در صدایش بازتاب می‌دهد. همچنین باید به این موضوع توجه داشت صداپیشگی یکی از شخصیت‌های خلق شده توسط کوجیما با توجه به داستان پیچیده، میان‌پرده‌های طولانی و رویکرد کاملا سینمایی بازی‌ها، نه تنها به صدایی خوب، بلکه به توانایی نقش‌آفرینی بی‌نظیری احتیاج دارد و چالشی دشوار را در پیش روی صداپیشه قرار می‌دهد، چالشی که فقط هیتر از پس آن برآمد!

در دهه اخیر جز در دو مورد، هیچگاه شاهد نقش آفرینی‌ای نبوده‌ایم که بتواند به عمق احساسی که هیتر در شخصیت‌اش قرار داده بود برسد، مورد اول بی‌شک داگ کاکل و صدای گرالت است و مورد دوم، صدای ماشینی و سرد الایاس توفکسس (Elias Toufexis) که در نقش آدام جنسن  (Adam Jensen) ظاهر شده بود.

 

نظر شما چیست؟ کدام صداپیشه‌ها بهترین نقش آفرینی را در بازی‌های ویدئویی انجام داده‌اند؟ کدام صداپیشه در لیست ما حضور ندارد؟ نظرتان را با ما به اشتراک بگذارید.

برچسب ها: 10 برتر
0 نفر این پست را پسندیده اند. این مطلب را به اشتراک بگذارید:
مطالب مشابه
مشاهده موارد بیشتر
نظر کاربران
برای ارسال دیدگاه ابتدا باید وارد شوید.