از عناوین موفق و تحسین شدهای نظیر بازی
Resident Evil 2
Remake
گرفته تا بازی Outer
World
و بازی Apex
Legends
میتوان این استنباط را داشت که سال 2019 یک سال پربار برای علاقهمندان به بازیهای
ویدیویی بوده است، در کنار عرضه عناوین شاخص، سونی و مایکروسافت نیز تصمیم گرفتند
تا برنامههای خود را برای عرضه کنسولهای نسل آینده به مخاطبان انتقال دهند، و همچنین
در اواخر سال شرکت الکترونیک آرتز توانسته بالاخره یک بازی Star Wars قابل قبول و بدون حواشی را به بازار عرضه کند. اما
با در نظر گرفتن تمامی دستاوردهای امسال نمیتوان عملکرد غیرقابل قبول و مفتضحانه
برخی عناوین بزرگ را نیز نادیده گرفت، در ادامه مطلب به بررسی این عناوین شکست
خورده خواهیم پرداخت.
Pokemon Sword and Shield
این بازی که بهنوعی اولین حضور فرانچایز
Pokemon در کنسول نینتندو سوییچ محسوب میشود، طبق
حدس و گمانها باید یک بازی موفق و موردعلاقه مخاطبان محسوب میشد که متاسفانه بههیچ
عنوان اینگونه نبود. و اولین نشانههای شکست این بازی زمانی نمایان شد که استودیو
سازنده بازی اعلام کرد که Pokemonها و شخصیتهای بازیهای نسلهای
گذشته به این نسخه از بازی اضافه نخواهند شد. اما دلایل این تصمیم بعدها اینگونه
اعلام شد که مدل سازی و تهیه انیمیشن برای تمامی شخصیتهای Pokemon کاری سخت و نشدنی بهحساب میآمده است و اگر
استودیو سازنده بازی قصد انجام چنین کاری را میگرفت، قطعا این بازی به این زودیها
عرضه نمیشد. اما نهچندان بعد از انتشار این بیانیه کلیپها و صحنههایی از نسخه
ابتدایی بازی لو رفت و مخاطبان مشاهده کردند که در ابتدا شخصیتهای بیشتری در این
بازی حضور داشتند و در اصل قرار براین بوده است تا اکثر شخصیتهای این فرانچایز در
بازی حضور داشته باشند. تمامی این حواشی دست به دست هم دادند و باعث شدند تا
استودیو Game Freak تصمیم بگیرد تا نسخههای مخصوص منتقدین این
بازی را با تاخیر ارسال کند و همچنین بسیاری از تورنمنتهای این بازی نیز بهخاطر
حواشی منفی اطراف این بازی لغو شد. اما در اواخر سال بازی Pokemon Sword and Shield توانست تا عملکرد خوبی را از خود در زمینه
فروش و رضایت مخاطبان برجای بگذارد و اکثر خاطرات بد بهجای مانده در ذهن مخاطبین
را محو کند.
Fallout 1st
بعد از انتشار بازی Fallout 76 در سال گذشته که شباهتهای زیادی به یک
افتضاح تمام عیار داشت، شرکت بتسدا سعی داشت تا در ماههای بعد از انتشار این بازی
با عرضه بروزرسانیهای گسترده و اضافه کردن محتویات جدید، مقداری از تصورات کابوسبار
مخاطبان را در مورد این بازی کاهش دهد، این انتشار محتویات تکلمیلی تا جایی پیش
رفت که حتی یک بخش بتلرویال نیز برای این بازی درنظر گرفته شد. اگرچه حتی تا به
امروز این بازی به هیچ وجه یک تجربه قابل قبول را ارائه نمیدهد، اما روشی که
استودیو بتسدا در پیش گرفته است بهنظر درست میآمد. ولی ناگهان این شرکت بتسدا در
اقدامی که بهنظر بسیاری از تحلیلگران یک عمل نابخردانه و یا حتی خارج از عرف
حرفهای بود، تصمیم گرفت تا یک سرویس پرداختی به نام Fallout 1st را به بازی اضافه کند. بهصورتی که مخاطبان
با خرید این سرویس به قیمت 100 دلار در سال میتوانند به سرورهای خصوصی دست پیدا
کنند و آیتمهای مختلف را بدون محدودیت جمعآوری کنند و همچنین به قابلیت Fast Travel نیز دسترسی پیدا کنند. اگر بخواهیم منطقی به
این موضوع نگاه کنیم تمامی این قابلیتهای میبایست در ابتدا در این بازی وجود میداشتند
و عرضه این ویژگیها به این صورت اصلا کار درستی بهشمار نمیآید.
Google Stadia
سرویس گوگل استدیا یک پیروزی برای
تکنولوژی محسوب میشود، زیرا این فناوری توانسته است این امکان را به وجود آورد تا
تجربه بازیها در هر زمان و مکانی و باهر وسیلهای ممکن شود. این سرویس که نوید یک
تجربه آسان و بدون تاخیر را به بازیکنان میدهد، یک رقیب جدی برای پلتفرمهای پلیاستیشن
و ایکس باکس محسوب میشد. تمامی این مسائل روی کاغذ بینقص بهنظر میآید ولی در
عرصه عمل و انتشار نسخههای اولیه از این سرویس شاهد، بیبرنامگی و عدم پشتیبانی
کامل از این سرویس از سوی گوگل بودیم. بهصورتی که در زمان انتشار این سرویس
بسیاری از گوشیهای همراه و رایانههای شخصی با این سرویس همگام و متصل نبودند و
همچنین تجربه بازیهای مختلف نیز روی این سرویس با لگها و تاخیرهای فرمانی
متعددی همراه بود، تمامی این موارد باعث شد مخاطبان بههیچ وجه تجربه خوبی را از
این سرویس بهخاطر نداشته باشند. درحال حاضر تنها راه تجربه سرویس استدیا بهوسیله
خریداری حق اشتراک این سرویس به مبلغ 9 دلار در ماه امکان پذیر است، دارندگان این
اشتراک درست همانند اشتراکهای دیگر نظیر پلیاستیشن پلاس میتوانند تا از
عناوین رایگان هر ماه استفاده نمایند. اما باتوجه به تمامی مشکلاتی که در حال حاضر
پروژه استدیا را محاصره کرده است، کاملا منطقی است که مخاطبان زیادی قصد خریداری
این سرویس را نداشته باشند و این یک شکست کاملا محسوس برای گوگل محسوب میشود.
Mario Kart Tour
نینتندو در سالیان اخیر تجارب زیادی را
از شکستها و موفقیتهای بازیهایش در پلتفرم گوشیهای همراه بهدست آورده است.
اما همواره عناوین درخشان و درگیر کننده ساخته شده توسط نینتندو بهواسطه سیاستهای
غلط این شرکت مبنی بر ایجاد و تزریق پرداختهای درون برنامهای بیشمار و همچنین
لوت باکسها، تحت تاثیر قرار گرفته است و در جدیدترین از این موارد نیز با بازی Mario Kart Tour مواجه هستیم، عنوانی که یک تجربه منحصربهفرد
و لذت بخش را برای مخاطبان گوشیهای همراه به ارمغان آورده است، اما با تصمیمات
اشتباه نینتندو با شکستهای تجاری متعددی رو به رو شد، بهصورتی که در بازی همه
ویژگیها و قابلیتها از طریق پرداخت پول واقعی خریداری میشود و سیستم جوایز بازی
که Tier نام دارد به ازای هر ماه
اشتراک 5 دلار هزینه خواهد داشت. اگرچه که قطعا بازیهای به مراتب بدتری در زمینه
پرداختهای درون برنامهای در بازار وجود دارند اما انتظارات مخاطبان از نینتندو
چیز دیگری است.
عناوین انحصاری فروشگاه Epic Store
فروشگاه مجازی شرکت اپیک سال 2019 را با
اخبار و حواشی زیادی آغاز کرد و توانست خود را بهعنوان یک پلتفرم قوی و مستقل به
مخاطبان معرفی کند، در طول سال این فروشگاه با توافقهایی که با شرکتهای بزرگ به
امضا میرساند توانست تا عناوین بزرگ و شاخصی را به صورت انحصاری در فروشگاه خود بهفروش
برساند و بر همین اساس جنگی تمام عیار را با استیم آغاز کرد. اگرچه سیاستهای مالی
این فروشگاه باعث میشود تا ناشران شرکتهای سازنده بازیها سود بیشتری کسب کنند و
رضایت بیشتری داشته باشند، اما در سوی دیگر مخاطبین این احساس رضایت متقابل را
ندارند. یکی از بزرگترین انتقاداتی که از سوی مخاطبان مطرح میشود نبود امکانات
کافی در این فروشگاه است، رابط کاربری این فروشگاه تا حد زیادی ساده و ناکارآمد
است و همچنین سیاستهای این فروشگاه باعث شده است تا تجربه بازیها با توجه به
انحصاری بودن برخی از آنها میان دو پلتفرم استیم و اپیک دشوار باشد. حتی در
مواردی شاهد بودیم که عناوین بزرگ در زمان معرفی اعلام کرده بودند که روی استیم
نیز عرضه خواهند شد اما با نزدیک شدن به زمان انتشار مشخص شد که این عناوین در
انحصار فروشگاه اپیک خواهند بود، تمامی این موارد باعث شده است تا احساس نارضایتی
در میان کاربران رایانههای شخصی گسترش پیدا کند.
Fortnite Blackout
موفقیتهای بازی Fortnite را نمیتواند اتفاقی دانست، زیرا محتویات هفتگی و
بروزرسانیهای مداوم بههمره اضافه شدن چالشها و جوایز تماما باعث شده بودند تا
بازیکنان هیچگاه احساس خستگی و دلزدگی را نسبت به این بازی تجربه نکنند. اما بهنظر
این اعتماد بهنفس در میان توسعه دهندگان بازی باعث شد تا ما شاهد یک تصمیم نچندان
محبوب و بهنوعی نابخردانه از سوی شرکت
اپیک باشیم. بهصورتی که در زمان معرفی فصل دهم این بازی اپیک تصمیم گرفت تا
سرورهای این بازی را به مدت 36 ساعت ببندد و همین موضوع باعث شد تا بازیکنان زیادی
از این بابت نارضایتی پیدا کنند. همچنین نقاط مختلفی از نقشه این بازی نیز بعد از
انتشار فصل جدید این بازی با تغییرات گسترده مواجه شد و بازیکنان شاهد بهوجود
آمدن برخی اتفاقات ناخوشایند در بازی بودند. اگرچه این خاموشی باعث شد تا توجه
رسانهها به مقدار زیادی روی این بازی متمرکز شود اما سرمایه اصلی هر اثر مخاطبان
آن هستند که شاید در این تصمیم چندان به آنها فکر نشده بود.
WWE 2K20
همانند اجراهای
هفتگی شرکت WWE، سری بازیهای WWE2K نیز چند
سالی است که روند نزولی خود را طی میکنند و جذابیت سابق خود را از دست دادهاند.
آخرین بازی عرضه شده یک فاجعه تمام عیار بهحساب میآید و تقریبا میتوان گفت بدتر
از این نمیتوانست باشد. همین موضوع باعث شد تا بازی نمرات فاجعه باری را کسب کند
بهصورتی که در سایت متاکریتیک این عنوان امتیاز 42 را به خود اختصاص داده است. در
اکثر مطالب منتقدین این بازی را بهخاطر جلوههای بصری بسیار بد و اشکالات فنی
عمده در کنار گیمپلی نهچندان لذت بخش مورد انتقاد قرار دادند، اما این نکته را
نیز عنوان کردند که در کنار تمامی مشکلات، این بازی محتویات متنوع و گستردهای را
نیز ارائه داده است. شدت مشکلات این بازی تا حدی است که حتی تا به امروز اکثر
مشکلات بازی رفع نشدهاند و هر از چندگاهی مشکلات جدیدی نیز در بازی پیدا میشوند
که در نهایت تعجب شاید گاهی خندهدار نیز باشند.