مأمور 47 آدمکشی است که از روی چندین
انسان مختلف شبیهسازی و از نظر ژنتیکی مهندسی شده تا یک آدمکش به شدت مؤثر و موفق
باشد. بارکد پشت سر او، عدد 640509-040147 را نشان میدهد که در واقع نام کامل اوست. مأمور 47 برای سازمان
قراردادی بینالمللی که به اختصار، «سازمان» شناخته میشود، کار میکند. رابط او
در سازمان، دایانا برنوود نام دارد. دایانا، از طرف سازمان با 47 تماس گرفته و
قراردادهای مشتریان سازمان را به مأمور 47 انتقال میدهد.
به دلیل دستکاری ژنتیکی، مأمور 47 یک آدمکش خبره است. یادگیری مهارتهایی که او فرا آموخته، از ظرفیت یک انسان عادی، بسیار بالاتر است و به همین دلیل، وجود او توسط بسیاری از انسانها، یک افسانه است. برای مثال، گزارشگری در بازی Hitman: Blood Money، باور نمیکند که چنین انسانی وجود داشته باشد. همچنین، در ابتدای بازی Hitman 2: Silent Assassin، بسیار باور نمیکنند که مأمور 47 یک انسان واقعی باشد.
مأمور 47 معمولا فردی بسیار خونسرد است و به ندرت عصبانی میشود. این خصیصه او باعث میشود تا در کار خود بسیار موفق باشد و از غلبه احساسات بر اخلاق حرفهای در حین انجام مأموریتها، جلوگیری میکند. او در اوقات فراغت، زندگی آرام و به دور از مردم عادی دارد. همچنین، مأمور 47 به نظر یک فرد مذهبی است، زیرا قسمت زیادی از درآمد خود را به کلیسای کاتولیک اهدا کرده است. سودای آرامش و حقیقت یابی برای او، از طریق دین، در بازی Hitman 2: Silent Assassin، ناشی از اتفاقاتی است که در بازی Hitman: Codename 47 رخ داد، که او متوجه میشود یک انسان شبیهسازی و مهندسی شده است که در تیمارستانی در مجارستان به وجود آمده و سپس سازندگان و دیگر بدلهای خود را کشته است. همچنین، وی در Hitman 2: Silent Assassin، مأموریت خود را کنار گذاشته و یک کشیش به نام پدر ویتوریو را از اعضای مافیای سیسیلیان نجات میدهد. در واقع، در ازای نجات دادن پدر ویتوریو، مجبور میشود تا چندین مأموریت اضافی برای سازمان انجام دهد تا خسارت وارد شده را جبران کند. در پایان بازی Hitman 2: Silent Assassin، مأمور 47، صلیبی را که پدر ویتوریو به او داد، جلوی دروازه کلیسا قرار میدهد که نشان دهنده کنار گذشتن مذهب توسط اوست.
مأمور 47 شخصا ترجیح میدهد تا هنگام
انجام مأموریتهای خود، تا جایی که ممکن است، انسانهای کمتری را بکشد. هر چند که
او درباره اهداف خود سوالات زیادی نمیپرسد، اما غالب اهداف او، انسانهای فاسد و
جنایتکار هستند و کمتر پیش میآید که انسانهای بیگناه را به قتل برساند. وی در
خلال مأموریتهای خود نیز سعی میکند تا کسی شاهد اعمال او نباشد تا مجبور به قتل
او نباشد اما وی در قتل هیچ فردی تردید نمیکند. البته او گاهی برای پوشیدن لباس
مبدل، افراد بیگناه را نیز میکشد.
هر چند که مأمور 47 در استفاده از اسلحه
دوربرد تخصص دارد، اما ترجیح میدهد تا از ابزار و اسلحه بیصدا برای کشتن اهداف
خود استفاده کند. اسلحه مورد علاقه او، کابل فیبری، سرنگ سمی و چاقو و ابزاری چون
چکش یا تبر است. استفاده از این اسلحه، نیازمند نزدیک شدن 47 به اهداف خود است و
او این کار را با ترکیب شدن در شلوغی یا پوشیدن لباس مبدل انجام میدهد.
یکی از خصیصههای بارز مأمور 47، بی
تفاوتی وی به اخلاقیات است. او از هر گونه جهتگیری سیاسی دوری میکند و نسبت به
اهمیت سیاسی افراد، چه مثبت و چه منفی، بی تفاوت است.تنها انگیزه او برای آدمکشی،
پول است که باعث میشود وی از هر گونه انگیزه احساسی نیز دور بماند. به همین
دلایل، وی شخصیتی آرام و منسجم دارد. البته، در بازی Hitman
2: Silent Assassin، میبینیم که 47 سعی دارد تا
با مراجعه به کلیسا و صحبت با یک کشیش، توبه کند.
پس از قتل کشیش مذکور، 47 تصمیم میگیرد
تا انتقام بگیرد و در نتیجه، ماجراهای او در بازی Hitman 2:
Silent Assassin، شخصیترین داستان او است و مشخص است که
انگیزه او مذهبی است. مأمور 47 DNA کامل
دارد، بدن او مو ندارد و از نظر فیزیکی، در بهترین حالت ممکن قرار دارد. به همین
دلیل عدهای او را نسخه تکامل یافته نسل بشر میدانند.
اسلحه مأمور 47
مأمور 47 از اسلحه مختلفی استفاده میکند
و در کار با هر گونه سلاح گرم، ماهر است اما استفاده از ابرخی اسلحه را ترجیح میدهد.
اولین سلاح مورد علاقه او، کابل فیبری
است که از آن برای خفه کردن اهداف خود، بدون خونریزی استفاده میکند.
سلاح معروف دیگر او، کلت AMT Hardballer یا به گفته خود او، Silverballers است. او همیشه دو عدد از این سلاح را با خود حمل میکند، هر چند که برای دقت بیشتر، تنها یکی از آنها را به کار میبرد. AMT Hardballer، نسخهای بهبود یافته و شبیه سازی شده از کلت M1911 است و شاید به همین دلیل، مأمور 47 به آن علاقه دارد. در بازی Hitman: Blood Money، گیمر میتواند این سلاح را آپگرید کند.
دیگر سلاح شناخته شده او، سلاح دوربرد Walther WA-2000 است که آن را در یک کیف مخصوص
که نشان او روی آن حک شده، حمل میکند. وی این سلاح را از بازی Hitman: Codename 47 به همراه خود دارد. این سلاح
نادر، ساخت آلمان است و تنها 147 عدد از آن ساخته شده است. کمیابی آن باعث شده تا
ردیابی مأمور 47 سخت شود و برد 800 متری آن نیز باعث شده تا مأمور 47 با استفاده
آن، بسیار مرگبار باشد.
زندگی مأمور 47
مأمور 47 در یک محفظه استریل از خواب
بیدار میشود و توسط مردی که صدای آن از بلندگو شنیده میشود، از مراحل و موانع
متعددی عبور میکند. این مرد، دکتر اوتو ولفگانگ اورت میر، پزشکی که در یک
تیمارستان در رمانی کار میکند. این فرد، زمینه فرار مأمور 47 را فراهم میکند اما
آن را به گونهای تنظیم میکند که مأمور 47 تصور کند، خود از آنجا فرار کرده است.
یک سال بعد، مأمور 47 به عنوان یک آدمکش مستقل، برای سازمان قراردادی بینالمللی،
کار میکند و مأموریتهای متعددی را بر عهده میگیرد. ظاهرا دکتر اورت میر، باعث
شده تا مأمور 47 به استخدام سازمان در بیاید تا مشاهده کند که آیا 47، همان قاتلی
است که قرار بوده باشد یا خیر.
در زمان کار برای سازمان، 47 خود را به عنوان یکی از بهترین آدمکشهای سازمان به همه میشناساند. وی در اولین مأموریت خود، لی هانگ، رئیس تریاد اژدهای سرخ را به قتل میرساند و اهداف بعدی او، پابلو بلیسارو اوچوا، یک قاچاقچی کلمبیایی و تروریستی به نام فرانز فوچز و آدمکش او، آرکادیژ یگوروف هستند.
در طول این مأموریتها، 47 نامههایی از
این افراد پیدا میکند و متوجه میشود که تمام آنها، عضو گروهکی به نام لژیون
فرانسوی هستند و با دکتر اورت میر، درباره یک انسان آزمایشگاهی صحبت کردهاند.
پس از قتل این افراد، دایانا، رابط 47
به او اخطار میدهد که تمام این افراد، توسط یک نفر سفارش شدهاند و این مشتری
اکنون تقاضای مرگ دکتر اودون کواکس، یکی از کارمندان تیمارستان رومانی را دارد و
این قضیه، بسیار مشکوک است. هنگام انجام این مأموریت، 47 متوجه میشود که دکتر
اورت میر، مشتری آنهاست و اکنون نیروی ویژه را خبر کرده تا 47 را از بین ببرند.
پس از کشتن دکتر کواکس، 47 با مأمور
اسمیت، یکی از مأموران سازمان CIA آشنا میشود
که در سری Hitman به او کمک میکند. اسمیت، به
47 اطلاع میدهد در تیمارستان، یک آزمایشگاه زیرزمینی وجود دارد و 47 میتواند در
آنجا حقیقت را بیاید.
47 در این آزمایشگاه متوجه میشود که یک انسان شبیه سازی شده است و DNA با ترکیب DNA 4 نفری که به قتل رسانده و مهندسی ژنتیکی ساخته شده است و دکتر اورت میر نیز تصمیم به قتل این افراد گرفته، زیرا آنها تصمیم داشتند که این تکنولوژی را دزدیده و از آن برای مقاصد خود استفاده کنند.
دکتر اورت میر سپس مدل 48 از این قاتلین
شبیه سازی شده را به 47 معرفی میکند که موجوداتی کاملا قابل کنترل هستند، اما 47
با شلیک یک مینیگان، آنها را نابود میکند. 47 سپس وارد آزمایشگاه دکتر اورت میر
میشود، اما 47 را با یکی از مدلهای 48 اشتباه میگیرد و 47 نیز از این فرصت
استفاده کرده و به او شلیک میکند. با نفسهای آخر خود، دکتر اورت میر به 47 میگوید
که از اشتباه گرفتن او با 48 تعجب کرده و 47 نیز گردن او را میشکند.
47 تصمیم گرفته است تا بازار آدمکشی را
کنار گذاشته و به عنوان یک باغبان در کلیسایی در سیسیل مشغول به کار میشود، اما
دزدیده شدن پدر ویتوریو باعث میشود تا 47 بار دیگر به کار آدمکشی مشغول شود.
هدف بعدی 47، فردی به نام جوزف کلرنس است. آقای کلرنس، صاحب یک پارکت تفریحی بوده که حادثهای در آن، موجب مرگ چندین کودک شده است و اکنون از آن به عنوان مکانی برای تولید و قاچاق مواد مخدر استفاده میشود. مشتری، یکی از والدین این کودکان است که معتقد است جوزف کلرنس باید به سختی مجازات شود.
مأموریت بعدی 47، کشتن فرناندو و مانوئل
دلگادو، پدر و پسری اهل شیلی است که به کار تجارت کوکائین در باغ خود در شیلی
مشغول هستند.
47 در مأموریت بعدی خود، به خانه اپرای
پاریس میرود و دو مرد را به قتل میرساند؛ ریچارد دلاهانت، یک سیاستمدار
آمریکایی و آلوارو دالواده، یک خواننده اپرای فرانسوی که به همراه دلاهانت، به کار
قاچاق کودکان و برده فروشی در اروپای شرقی مشغول است.
پس از انجام این مأموریت، 47 توسط پلیسی تیر میخورد و به هتل خود بازمیگردد. وی در آنجا توسط یکی از پزشکان سازمان نجات پیدا میکند و در حالی که هتل توسط نیروی ویژه پلیس، به سرپرستی آلبرت فورنیه، محاصره شده، فرار میکند و فورنیه را نیز به قتل میرساند و به همراه دیانا به ایالات متحده میرود.
پس از بازگشت به آمریکا، دیانا به 47
اطلاع میدهد که آنها باید با رقیب جدیدی به نام «فرداد» مقابله کنند که دارای
آدمکشهای زال منحصر بفردی است. این گروه، که رهبری آنها بر عهده الکساندر لیلاند
کین است، قصد دارد تا با کشتن رئیس جمهور آمریکا و جانشینش، دانیل موریس را رئیس
جمهور آمریکا کرده و آمریکا را تحت کنترل خود بگیرد.
دایانا به 47 اطلاع میدهد که این دو تنها بازماندگان سازمان هستند و پس از اتمام این مأموریت و تقسیم داراییهای سازمان، برای همیشه بازنشسته خواهند شد. سپس، مأمور اسمیت از 47 درخواست میکند تا دانیل موریس را که اکنون جانشین رئیس جمهور است و قاتلی که فرداد برای قتل رئیس جمهور فرستاده، به قتل برساند.
اما کمی بعد، دایانا تصمیم میگیرد که به فرداد بپیوندد و ظاهرا، 47 را با تزریق سمی به قتل میرساند. اما این سم، فشار خون 47 را آنقدر پایین آورده که تصور میشود، وی مرده است اما در مراسم تشییع جنازه وی، دایانا پادزهر را به او رسانده و 47 نیز از فرصت استفاده میکند و تمام عوامل و مدیران فرداد را به قتل میرساند و به همراه دایانا بار دیگر به سازمان میپیوندد.
سپس، دایانا که با بالادست خود، بنجامین
تراویس به مشکل خورده، موقتا از سازمان جدا میشود و تراویس، رابط 47 میشود.
مأموریت بعدی 47، کشتن دانا لیندر و چارلی ویلکینس است، معاملهای که در واقع توسط
خود ویلکینس بسته شده تا با کشتن لیندر و سپس تله گذاشتن برای 47، وی بتواند بیدردسر،
رئیس جمهور آمریکا شود.
مأموریت بعدی 47، کشتن دایانا و پروژه جدید سازمان، ویکتوریا است. 47 به سینه دایانا شلیک میکند و به او قول میدهد که ویکتوریا را نجات داده و تراویس را به قتل برساند. تراویس نیز که مطلع شده، 47 ویکتوریا را نجات داده است، دستور قتل او را صادر میکند و بلیک دکستر، یک قاچاقچی اسلحه، ویکتوریا را دزدید تا از آن برای ساخت سلاح استفاده کند.
47، دکستر را تعقیب کرده و تمام اعضای نزدیک به او، از جمله پسرش را میکشد و پس از پیدا کردن او در داکوتای جنوبی، وی را کشته و ویکتوریا را نجات میدهد. 47 و ویکتوریا در مراسم تشییع جنازه دایانا شرکت میکنند و تراویس و دستیار او، جید نگوین را نیز به قتل میرسانند. مشخص میشود که دایانا بر اثر شلیک 47 نمرده و همچنان زنده است. او، بازگشت 47 به سازمان را خوشامد میگوید.
برای دنبال کردن داستان مأمور 47، میتوانید
بازی Hitman Steelbook Edition را از
ما خریداری کنید. برای خرید این بازی، تماس بگیرید.