پس زمینه
وقایع بازی Prey در یک دنیای موازی رخ میدهند که در آن، جان کندی، رئیس جمهور آمریکا از توطئه ترور خود در سال 1963 نجات میکند و به همین دلیل، وی در زمینه سفرهای فضایی، سرمایه گذاری بیشتری میکندو مسابقه فضایی، سرعت بیشری به خود میگیرد. به دلیل فعالیتهای بشر در فضا، نژاد بیگانهای به نام Typhon متشکل از چندین گونه حیات مختلف به وجود میآید و به زمین حمله میکند. ایالات متحده آمریکا و اتحاد جماهیر شوروی با کمک هم و البته بدون اطلاع از ابعاد واقعی فاجعه، علیه این نژاد بیگانه مبارزه کرده و آن را مهار میکنند. این دو کشور، ایستگاه فضای Kletka (قفس به زبان روسی) را میسازند تا از آن به عنوان زندانی برای Typhon که به دور ماه میگردد، استفاده کنند. ایالت متحده در نهایت، پس از سقوط شوروی در سال 1964، کنترل Kletka را تحت عنوان پروژه Axiom، در دست میگیرد و بر فراز این زندان، یک ایستگاه تحقیقاتی بنا میکند تا روی Typhon مطالعه کرده و از آن به نفع بشریت استفاده کند. پس از حادثه Pobeg در سال 1980 که در آن چندین دانشمند توسط Typhon کشته شدند، و همچنین، در پی ناپایداری سیاسی آن زمان، آمریکا تصمیم گرفت تا پروژه Axiom را تعطیل کند و Typhonرا برای همیشه زندانی کند.
در سال 2025، کمپانی تازه تأسیس TranStar، زندان Kletka را خریداری میکند و در سال 2030 نام آن را به Talos I تغییر میدهد و آن را کاملا به یک مرکز تحقیقاتی
روی Typhon و تأثیر آن در زمینه
نوروساینس تبدیل میکند. این تحقیقات منجر به اختراع نورومادها میشود که مستقیما
از Typhonها به دست میآیند و با
دستکاری مغز انسان، به آن قدرتهای جدید و بعضا فرابشری میدهند. کمپانی TranStar در پی فروش نورومادها در زمین، به ثروت
زیادی میرسد. در سال 2035، کمپانی TranStar، ایستگاه Talos I را
توسعه داده و خوابگاههایی برای دانشمندان و ساکنین آن ایجاد کرده که هر 2 سال،
دوباره با آذوقه و تجهیزات پر میشوند.
به دلیل این که شرکتهای زیادی در Talos I فعالیت کردهاند، این ایستگاه به ترکیب عظیمی از شیوههای معماری تبدیل شده که از سبک رتروفوچوریسم دهه 60 آمریکایی (به کارگیری فناوری آینده در پس زمینه کلاسیک) تا زبره کاری روسی تا آرت دکو سرمایه داری را شامل میشود.
داستان
در ماه مارس سال 2032، مورگان یو، توسط برادرش الکس به استخدام تیم تحقیقاتی Transtar در ایستگاه Talos I در میآید. اما هنگام انجام چندین آزمایش، قبل از رفتن به ایستگاه، یکی از پزشکان سوپروایزر، توسط یک Typhon کشته میشود و مورگان نیز بیهوش میشود. وقتی مورگان بیدار میشود، متوجه میشود که در آپارتمانش است، اما این آپارتمان در واقع یک فضای شبیه سازی شده است و مورگان، سه سال گذشته را در ایستگاه Talos I گذرانده است. سپس ژانویه، یک سیستم هوش مصنوعی که ظاهرا توسط خود مورگان ساخته شده، با او تماس میگیرد و به او اطلاع میدهد که Typhon آزاد شده و کل ایستگاه را تسخیر کرده و اکثر ساکنین را نیز کشته است. وی همچنین به مورگان اطلاع میدهد که نورمادهای زیادی روی او آزمایش شدهاند و مورگان دائما از آنها استفاده کرده است و به دلیل استفاده از آنها، مورگان، قسمتی از حافظه خود را از دست داده است. ژانویه تصمیم میگیرد به مورگان کمک کند تا Talos I را به همراه تمام موجودات و تحقیقات درون آن، نابود کند. در همین برهه، الکس با مورگان تماس میگیرد و از او خواهش میکند تا با ساخت دستگاه موج خنثی، Typhon را نابود کرده، اما تحقیقات را از بین نبرد، زیرا نتایج آنها بسیار باارزش هستند.
مورگان در طول ایستگاه با دیگر بازماندگان برخورد میکند و میتواند برای کمک به آنها تصمیم بگیرد. الکس از مورگان درخواست میکند تا مرجانهای Typhon را که در ایستگاه پدیدار شدهاند، بررسی کند و مورگان متوجه میشود که Typhon در حال ساخت یک شبکه عصبی است. تلاش Typhon برای ساخت این شبکه، پس از مطلع شدن TranStar از رخنه در ایستگاه و آزاد شدن Typhon ناموفق ماند و تیم پاکسازی این کمپانی، برای نابودی ایستگاه وارد میشود. پس از نابودی تیم پاکسازی، الکس اطلاعات بیشتری به دست میآورد و متوجه میشود که Typhon در حال فرستادن سیگنال به اعماق کهکشان و راهنمایی یک موجود دیگر به سمت زمین است. این موجود، یک Typhon بسیار غول آسا است که قصد دارد Talos I را ببلعد. مورگان باید تصمیم بگیرد که ایستگاه را نابود کند یا دستگاه موج خنثی را بسازد و تنها Typhon را نابود کند.
اگر مورگان دستگاه را بسازد، تمام Typhonهای درون ایستگاه نابود میشود و ایستگاه دست نخورده باقی میماند تا مهیای آزمایشهای بیشتر روی نانومادها شود. اگر مورگان ایستگاه را از بین ببرد، در کنار ایستگاه و تمام تحقیقات آن، Typhon نیز از بین خواهد رفت. در این هنگام، بر اساس انتخابهای مورگان در طول بازی، وی میتواند از ایستگاه فرار کند یا درون آن باقی مانده و بمیرد.
در سکانس پس از تیتراژ پایان بازی، مورگان در یک آزمایشگاه بیدار میشود و متوجه میشود که در واقع یک Typhon است که خاطرات مورگان درون او کاشته شده و مورگان واقعی در پی آموزش احساسات بشری به Typhon، سالها پیش از وقایع بازی کشته شده است. الکس به او توضیح میدهد که زمین توسط Typhon مورد مله واقع شده و تنها شانس بشریت برای زنده ماندن، یاد دادن احساسات بشری به یک Typhon و استفاده از آن به عنوان یک سفیر برای ارتباط با Typhon است الکس و دستیار او، مورگان و عملکرد او را در بازی و تصمیماتی را که گرفته است، قضاوت میکنند. اگر مورگان عواطف انسانی نشان داده باشد، الکس او را آزاد میکند و سپس مورگان میتواند الکس را کشته و در کنار هم گونههای خود، بشریت را نابود کند یا به عنوان سفیر، عامل صلح میان انسان و Typhon شود.