ایدا وانگ، نام زن مرموزی با نژاد چینی
آمریکایی است که به صورت مأمور مخفی و جاسوس در سری Resident
Evil ظاهر شده است. وی کار خود را به عنوان یک
مأمور شخصی آغاز میکند و کم کم به دنیای از توطئه و خیانت کشیده میشود. وی ابتدا
توسط یک شرکت داروسازی، برای جاسوسی فعالیتهای آمبرلا استخدام میشود و سپس به
استخدام کمپانی آمبرلا در میآید.
اطلاعاتی از زندگی ایدا وانگ، قبل از سال 1998 در دسترس نیست. نژاد و نام واقعی او نیز قبل از وقایع راکون سیتی، ناشناخته ماندهاند اما گفته میشود که وی در سال 1974 به دنیا آمده است. در سال 1998، ایدا، به عنوان یک جاسوس صنعتی، برای یک شرکت داروسازی نامشخص فعالیت میکند تا با جاسوسی کمپانی آمبرلا، دادههای آنها را درباره اسلحه بیولوژیک و نمونههای اولیه آنها، بدزد. وی همچنین، یک آدمکش آموزش دیده است که میتواند با انواع اسلحه سرد و گرم کار کند و به سبکهای مختلفی از مبارزه تن به تن، تسلط دارد. گفته میشود که ایدا، بنا به دلایل شخصی، به جاسوسی کمپانی آمبرلا پرداخته، اما انگیزههای وی، هنوز نامشخص ماندهاند.
ایدا ابتدا به آزمایشگاه آرکلی که در
عمارت اسپنسر در کوهستان آرکلی مخفی شده، نفوذ میکند و موفق به اغوای محقق ارشد
آن، جان کلمنز میشود تا بتواند اطلاعات این آزمایشگاه را بدزدد. اما جان، به شدت
عاشق ایدا میشود و در نامهای به ایدا، از او درخواست میکند تا آمبرلا را رسوا
کند، اما ایدا هیچوقت این نامه را نمیخواند و جان نیز توسط ویروس T کشته میشود.
ایدا سپس با درک سیمونز همکاری میکند و
سیمونز، علاقه شدیدی به وی پیدا میکند، اما پس از نابودی راکون سیتی، ایدا وی را
ترک میکند و سیمونز، که به شدت به ایدا علاقه مند شده، از کارلا رادامس استفاده
میکند تا ایدا را برای خود شبیه سازی کند.
چندین ماه بعد، ایدا که اکنون مأمور شده تا ویروس G را از ویلیام برکین، خالق ویروس بدزدد، به راکون سیتی میرود. ایدا در میانه آشوبی که شهر را فرا گرفته، بن برتولوچی، خبرنگاری را جستجو میکند که شاید اطلاعاتی درباره ویلیام برکین داشته باشد. وی در ایستگاه پلیس، با لیان اس کندی ملاقات میکند و آن دو موفق میشوند، بن را پیدا کنند و بن به آنها میگوید که باید به مجراهای فاضلاب شهر بروند. ایدا و لیان، سرانجام شری برکین را پیدا میکنند و بن نیز تصمیم میگیرد تا تمام اطلاعات لازم درباره ویروس G و برایان آیرونز، رئیس پلیس فاسد راکون سیتی را در اختیار آنها قرار دهد، اما هنگام فرار، توسط ویلیام برکین کشته میشود.
ایدا و لیان در راه فرار خود، با آنت برکین، مواجه میشوند و لیان، برای دفاع از ایدا، توسط آنت، مورد اصابت گلوله قرار میگیرد. ایدا سپس اطلاعات لازم درباره ویروس G و شیوع ویروس T در راکون سیتی را از آنت میگیرد و او را بیهوش میکند. ایدا پس از معالجه زخم لیان، با او به سمت آزمایشگاه زیرزمینی آمبرلا میرود اما توسط ویلیام برکین جهش یافته، مورد عمله قرار میگیرد و به شدت مصدوم میشود. لیان، برکین را شکست داده و به سراغ ایدا میرود، اما ایدا، برای نجات لیان از یک T-00، خود را فدا میکند و لیان تصور میکند که ایدا مرده است.
ایدا مخفیانه موفق میشود که به محل ملاقات با مأمور آمبرلا برود، اما وی خود را کشته است و آلبرت وسکر نیز، نظارهگر فعالیتهای ایدا است. پس از این که ایدا به وسکر ثابت میکند که ویروس G را به دست آورده، وسکر، او و دیگر کارمندان باقی مانده آمبرلا، از جمله سرگی ولادمیر را از راکون سیتی خارج میکند و ویروس G را ایدا دریافت میکند.
شش سال پس از وقایع راکون سیتی، ایدا، توسط آلبرت وسکر، به استخدام «سازمان سوم» در میآید و به دهکدهای نامعلوم در اسپانیا فرستاده میشود که توسط آزموند سدلر، به ویروس Plaga آلوده شده است. مأموریت ایدا، دزدیدن نمونهای از ویروس Plaga است و ایدا در مأموریت خود، متوجه حضور لیان میشود که برای نجات اشلی گراهام، دختر رئیس جمهور، به این مکان آمده است. ایدا به سراغ بیوتورس مندز میرود تا مکان لوئیز سرا، دانشمندی که در ساخت Plaga دست داشته، پیدا کند. ایدا موفق میشود لیان را از دست مندز نجات دهد و خود نیز فرار کند و به سراغ سرا برود، اما مشاهده میکند که سرا، توسط سدلر کشته شده است.
سپس، وسکر، مأمور دیگری به نام کراوزر
را به کمک ایدا میفرستد اما کراوزر و ایدا به هم اعتماد ندارند و ایدا از این که
کراوزر برای کشتن لیان فرستاده شده، به شدت عصبانی است و در نهایت، به لیان کمک میکند
تا کراوزر را شکست دهد.
در نهایت مشخص میشود که ایدا در واقع
برای شرکت دیگری کار میکند و قصد دارد به وسکر خیانت کند، ایدا در کنار کمک به
لیان، موفق میشود ناو جنگی که در اختیار Los Illuminados است را از بین ببرد.
وی پس از پایان مأموریت خود، متوجه میشود که کراوزر، که توسط Plaga کاملا آلوده شده، هنوز زنده است و این بار، از مرگ او مطمئن میشود سپس به لیان و اشلی کمک میکند تا از دست سدلر فرار کنند، اما خود مجبور به مبارزه با سدلر میشود. هرچند که ایدا، مبارز ماهری است، اما سرانجام، نمیتواند با نیروی فراانسانی سدلر مقابله کند و سدلر از او، به عنوان طعمهای برای لیان استفاده میکند. لیان که دیگر به Plaga آلوده نیست، ایدا را آزاد میکند و با سدلر مبارزه میکند و ایدا نیز با پیدا کردن یک راکت لانچر ویژه، به لیان کمک میکند تا سدلر را از بین ببرد.
ایدا سرانجام Plaga را میدزد و پس از کمک کردن به لیان و اشلی برای فرار، با
هلیکوپتری به نزد وسکر باز میگردد و به او، نمونه سادهای از ویروس را میدهد،
اما وسکر موفق میشود تا نمونه کاملی را از بدن کراوزر استخراج کند.
با وجود خیانت ایدا به وسکر، آن دو
همچنان به همکاری ادامه میدهند و ایدا، محل اختفای آزول اسپنسر را به وسکر نشان
میدهد، هر چند که این امر، نقشه خود اسپنسر بوده است تا وسکر را به سمت خود
بکشاند.
در سال 2011، ایدا به عنوان یک مأمور BSAA وارد کشور اسلاو شرقی میشود و به رئیس جمهور، سوتلانا بلیکوا اطلاع میدهد که شورشیان، در حال استفاده از سلاح بیوارگانیک هستند. وی همچنین، بار دیگر با لیان روبرو میشود و به وی اطلاع میدهد که دولت، قصد بمباران پایتخت را دارد. سپس، سازمان اطلاعات اسلاو شرقی و شخص خانم رئیس جمهور، متوجه میشوند که ایدا برای BSAA کار نمیکند و به او اتهام جاسوسی برای روسیه را وارد میکند. ایدا با خانم رئیس جمهور درگیر میشود، اما شکست میخورد و در آزمایشگاه زیرزمینی کاخ ریاست جمهوری زندانی میشود. وی متوجه میشود که رئیس جمهور بلیکوا، با فروش سلاح بیوارگانیک به شورشیان، قصد دارد اعمال خشونت علیه آنها را توجیه کند. ایدا، سرانجام موفق به فرار میشود و قبل از رسیدن نیروهای ریاست جمهوری و درگیری آنها با شورشیان، با دزدیدن گونه جدیدی از ویروس Plaga، از اسلاو شرقی فرار میکند و ویروس را در ازای آزادی خود، به درک سیمونز، مشاور امنیتی رئیس جمهور آمریکا، آدام بنفورد میفروشد.
در سال 2013، ایدا توسط کارلا رادامس،
به زیردیایی عظیمی در اقیانوس آتلانتیک شمالی فراخوانده میشود و رادامس، که خود
را به جای سیمونز جا زده، به او اطلاع میدهد که به زودی، تال اوکس در آمریکا، لانشیانگ
در چین و سایر نقاط دنیا، توسط ویروس او از بین میروند. ایدا سپس به کلیسای تال
اوکس میرود و با لیان و هلنا ملاقات میکند که در زیرزمین کلیسا، در جستجوی
دبورا، خواهر هلنا هستند، اما دبورا که آلوده است، جهش یافته و به آنها حمله میکند.
در هنگام مبارزه، ایدا، حلقه درک سیمونز را به لیان میدهد، اما به او اطلاعات
دیگری نمیدهد. ایدا، هلنا و لیان، سرانجام موفق میشوند، دبورا را از بین ببرند.
پس از مرگ دبورا، هلنا اعتراف میکند که در مرگ رئیس جمهور آمریکا مقصر است و ایدا به لیان اخطار میدهد که اکنون با رهبران واقعی ایالات متحده در افتاده است و سپس آن دو را ترک میکند. پس از مکالمهای دیگر با کارلا، ایدا به آزمایشگاهی میرود و متوجه میشود سیمونز، او را شبیه سازی کرده است، همچنین، سیمونز از وجود ایدا بیخبر است و کارلا، قصد دارد دنیا را به تنهایی نابود کند. ایدا، سپس ابه سیمونز اطلاع میدهد که کارلا چه نقشهای دارد و آزمایشگاه او را از بین میبرد.
در لانشیانگ، ایدا در تعقیب کارلا، بدل خود را پیدا میکند و سپس متوجه میشود که یک اوبیستوو به جیک مولر و شری برکین حمله کرده است و به آنها کمک میکند تا این سلاح بیوارگانیک را نابود کنند. وی سپس، بدون این که توسط کریس و پیرس، که به اشتباه به دنبال کارلا هستند، سوار کشتی باری کارلا میشود و متوجه میشود که کارلا، مورد اصابت گلوله قرار گرفته است، سپس کارلا جهش پیدا میکند، اما ایدا موفق میشود با شلیک گاز نیتروژن، او را از بین ببرد.
کارلا سپس به برجهای چهارگانه رفته و
متوجه میشود سیمونز، که توسط کارلا به ویروس C آلوده شده، در شرف کشتن لیان و هلنا است و به آنها کمک میکند تا
سیمونز را از بین ببرند. پس از کشتن سیمونز و دادن اطلاعات لازم برای اثبات بی
گناهی لیان و هلنا، ایدا به آزمایشگاه کارلا میرود و تمام تحقیقات او را نابود میکند.
شخصیت و روابط:
ایدا به عنوان یک فرد دورو شناخته میشود. هیچکس واقعا نمیداند که انگیزه واقعی ایدا چیست و وی به چه فرد یا سازمانی جواب میدهد و حتی لیان نیز نمیداند که میتوان به او اعتماد کرد یا خیر. ایدا، همچنین در کلام خود از طعنه استفاده میکند و حس طنازی نسبتا تاریکی دارد. وی به کراوزر اطلاع میدهد که برای جلوگیری از کاغذبازیهای بی مورد، او را میکشد تا مجبور نشود خبر زنده ماندن او را به وسکر برساند. ایدا همواره خونسرد به نظر میرسد و به زحمت میتوان او را ترساند.
بر خلافه رفتار سردی که از او به چشم میخورد، ایدا، فردی بی احساس و بی عاطفه نیست. در حادثه لانشیانگ، وی برای نجات جیک و شری، هدف خود را کنار میگذارد و بسیار از شهروندان را در برجهای چهارگانه نجات میدهد. همچنین، رابطه او با لیان بسیار پیچیده است. در طول اتفاقات شهر راکون سیتی، واضح است که این دو به هم علاقه دارند اما هر دو، به دلیل انگیزهها و اهداف شخصی، دائما، با هم درگیر میشوند اما در مواقع لازم، جان هم را نجات میدهد. اما ایدا بارها از لیان برای پیشبرد اهداف خود استفاده کرده است، کاری که لیان هیچوقت حاضر به انجام آن نیست.
مهارتها
ایدا به عنوان یک جاسوس، هوش بالایی
دارد و بارها توانسته با ذکاوت خود، لیان را شکست دهد. او همچنین در اغوای دیگران
مهارت دارد.
ایدا به عنوان یک آدمکش، علاوه بر تسلط به فنون مبارزه تن به تن، با اسلحه گرم نیز مهارت دارد و سلاح مورد علاقه او، کمان است. وی همچنین، ترجیح میدهد تا برای سرعت بیشتر، از اسلحه دستی کوچک استفاده کند.
ایدا همچنین، از نظر سرعت عمل و چابکی
نیز یکی از کاراکترهای برجسته سری Resident Evil است و از قدرت بدنی بسیار خوبی، مخصوصا در پاهای خود برخوردار است
و علاوه بر ضربات دست و پا، به فنون مبارزه مختلفی برای خفه کردن حریف خود، تسلط
دارد.