جذابیت یک بازی جهان باز، چیزی نیست که بازیسازان نتوانند آن را درک کنند. یک بازی جهان باز، دنیایی پویا و پر محتوا را به شما ارائه خواهد کرد که بتوانید در آن گشت و گذارکنید، فعالیتهای جانبی انجام دهید، در دنیایش غرق شوید و از محیطهای آن لذت ببرید. ساخت سبک اپنورلد در گذشته چیزی نبود که همه بتوانند آن را امتحان کنند. این سبک، ژانری وابسته به جزئیات بود و اگر کسی نمیتوانست جزئیات را به خوبی پرداخت کند، بهتر بود تا به سراغ ساخت این سبک نرود. اما در عصر مدرن همه چیز تغییر کرده است، سازندگان با ادغام عناصری متفاوت توانستهاند سبک اپنورلد را دستخوش تغییراتی اساسی کنند تا بتوانند بازیهایی جهان باز بسازند که در عین کوچکتر بودن از عناوین راکاستار و یوبی سافت، بتواند خودی نشان دهد. در این میان حالا درک کلی از این سبک برای همه بازیسازان بسیار ساده است و حتی شاهد هستیم که سازندگان در استودیو فرامسافتور هم به دنبال چنین ژانری آمدهاند. اما با این وجود هنوز هم بازیهایی هستند که در عصر مدرن و امروزی، در سبک جهان باز ساخته میشوند و دنیاهایی پوچ و خالی را به بازیکنان ارائه میدهند. دنیاهایی که گشت و گذار در آنها هیچ لذتی ندارد و صرفا زمان شما را میکشد.
جهانهای اپنورلدی که در هنگام قدم زدن در آنها با خود میگویید کاشکی وجود نداشتند و این بازی یک عنوان خطی بود که مجبور نمیشدید برای انجام فعالیتهای جانبی و ماموریتهای اصلی بی دلیل مسیری طولانی و کسل کننده را طی کنید. در این مطلب قصد داریم به این نوع از بازیها بپردازیم. به بازیهایی که سازندگانشان درک درستی از ژانر جهان باز نداشتند و با اینحال به سراغ تجربه ساختش رفتند. با ما همراه باشید تا در ادامه مطلب به بررسی 10 بازی جهان باز با جهانهایی خالی و پوچ بپردازیم.
بازی GHOST RECON BREAKPOINT
به عنوان اولین بازی در لیست برویم به سراغ یکی از جاهطلبانهترین بازیهای شرکت یوبیسافت. بله بازی Ghost Recon Breakpoint. البته بهتر است قبل از اینکه به سراغ معرفی دنیای پوچ این بازی برویم، اشاره کنیم که سازندگان دو نسخه اخیر از سری Ghost Recon را به عنوان بخشی از سازندگان شرکت یوبیسافت به حساب نیاورید، چرا که یوبیسافتی که میشناسیم در ساخت محیطهای باز و جهانهای هیجان انگیز یکی از بهترینهاست. این در حالی است که بازی Ghost Recon Breakpoint و بازی Ghost Recon Wildlands دو عنوان بسیار بد در زمینه جهان باز هستند. بازیها در مراحل ابتدایی کمی جذاب هستند و میتوانند با ارائه وسایل نقیله، محیطهای متفاوت و برخی قابلیتها شما را سرگرم کنند، اما پس از چند ساعت تجربه بازی، میتوانستید حس کنید که جهان بازی بسیار تهی و پوچ است و چیزی برای ارائه ندارد. به گونهای که انگار سازندگان مجبور شدهاند برای بازی یک محیط بزرگ و وسیع را طراحی کنند و از این کار هیچ لذتی نبردهاند. طراحی محیطها تکراری و کسل کننده است و با مشکلات دیگر بازی، از جمله هوش مصنوعی بد و مبارزات ضعیف، ادغام شده است تا به طور کلی تجربهای نامناسب را برایتان فراهم کند. البته تا یادمان نرفته به سیستم لوت کردن غیر ضروری و ناقص بازی نیز اشاره کنیم که فقط سعی داشت شبیه به بازیهای نقش آفرینی شود.
مطالب مرتبط:
13 باس سخت که به راحتی میتوان آنها را شکست داد
10 بازی برتر برای طرفداران بازی Tomb Raider
10 بازی اول شخص که به احتمال زیاد تجربه نکردهاید
بازی METAL GEAR SURVIVE
وضعیت خارج شدن کوجیما از کونامی، وضعیتی بسیار عجیب بود، بسیار غیر منطقی است که بخواهیم مشکلات بازیسازی کونامی را بر حساب خارج شدن هیدئو کوجیما از کمپانی بگذاریم، اما بی شک تمام اشتباهاتشان درست بعد از خارج شدن کوجیما آغاز شد. البته میتوانیم با نگاهی دیگر، بگوییم که اولین اشتباهشان اخراج کوجیما بود. بازی Metal Gear V Phantom Pain یکی از بهترین جهانسازیها و محیطهای جهان باز را نداشت، اما بدون شک میتوانست بسیار سرگرم کننده باشد، محیطهای بازی معمولا چیزی برای ارائه داشتند. حالا سوال اینجاست که چگونه همان فرمول در بازی Metal Gear Survivie به این حد بد درآمده است؟
سازندگان به جای اینکه سعی کنند بازیرا در کالبد سری Metal Gear جای دهند، به طرز بیشرمانهای تلاش کردهاند عنوانی بد را به سری Metal Gear بچسبانند و از نامش استفاده کنند. بازی نتوانسته است محیطی که در یک بازی قدیمیتر به بهترین شکل ممکن ساخته شده بود را با استفاده از مکانیکهای آماده و مدلسازیهای پیش ساخته، به درجهای مناسب برساند و با قرار دادن فعالیتهای جانبی و داستانی جدید آن را جذاب کند. در عوض همه چیز را چندین پله پایین آورده است. به گونهای که انگار سازندگان نمیدانستند با این حجم از امکانات باید چهکار کنند.
متاسفانه وضعیت به گونهای است که حتی وجود این بازی نیز برای بازیکنان عذابی سخت به حساب میآید.
بازی RAGE 2
جهانسازی بازی RAGE 2 بسیار بهتر از نسخه قبلی در سری بود. البته بخشی از این موضوع به دلیل تغییرات اساسیای است که در روند توسعه شکل گرفته است. به عنوان مثال،، تغییر استودیو سازندگان بازی و البته جدیدتر شدن امکانات. اما با این حال بازی RAGE 2 از جهانی پویا و زنده برخوردار نیست. بهتر است به این نکته اشاره کنیم که بازی در دنیایی پساآخرالزمانی و مرده جریان دارد. دنیایی که پوشیده شده است از صحرا و خرابهها. بی شک جان بخشیدن به چنین ژانر مردهای در سبک جهان باز، کاری شدنیست اما ساده نیست. همین اتفاق باعث شده است تا بازی RAGE 2 در بخش جهان سازی، از همان ابتدای کار دچار مشکل باشد. سپس به سراغ بد اجرا شدن سیستم جهان باز بازی خواهیم رفت. بدون شک این بازی عنوان افتضاح نیست و جذابیتهای خودش را دارد، اما در بخش اپنورلد حرف چندانی برای زدن ندارد. جالب اینجاست که سازندگان بازی در گذشته با ساخت بازی Mad Max در محیطی کاملا مشابه، به موفقیت رسیده بودند و پس از چند سال نتوانستند این کار را دوباره تکرار کنند.
بازی MASS EFFECT: ANDROMEDA
بازی Mass Effect: Andromeda در کنار تمام مشکلات فنیاش، محتویات جذاب و جالبی داشت که میتوانست طرفداران را به بازی جذب کند. اما متاسفانه مانند بسیاری دیگر از بازیهای درجه یکی که میشناسیم درگیر تبدیل شدن به یک بازی جهان باز شد و نتوانست از این چالش به خوبی عبور کند. بازی در پرداخت جهان سری به صورت اپنورلد ناموفق ظاهر شد و نتواسنت آنچه که در نسخههای قبلی بدون گشت و گذار در جهان بازی حس کرده بودیم را اینبار با باز بودن دنیا به ما القا کند.
بازی Mass Effect: Andromeda از تمامی عناصری که یک بازی جهان باز میتواند داشته باشد، تنها دنیایی وسیع را داشت که چیز خاصی به بازیکنان ارائه نمیکرد. به گونهای که دنیای وسیع و تهی بازی معنایی را انتقال نمیداد.
متاسفانه این مسئلهای بود که سازندگان بازی Mass Effect: Andromeda نتوانستند آن را درک کنند و وجود معنی و هدف دقیقا چیزیست که برای یک بازی اپنورلد حیاتی خواهد بود.
درست به همین صورت بود که زندگی و حیات در آنهمه سیاره با درکی نادرست از ژانر به هدر رفت.
بازی DYNASTY WARRIORS 9
بازی Dynasty Warriors 9 دقیقا مثال زندهای است که نشان میدهد سازندگانش ضربالمثلی جهانی که میگوید کیفیت بر کمیت اولویت دارد را اصلا درک نکردهاند. این بازی که یکی دیگر از نسخههای سری Dynasty Warriors به حساب میآید، به نظر میرسد هیچگاه نتوانسته این ضربالمثل را درک کند. آنها دنیایی بزرگ و وسیع را شکل دادهاند تا فقط وقت شما را بکشند چرا که در این جهان بسیار بزرگ هیچچیزی برایتان وجود ندارد. شما صرفا باید در آن بچرخید و به دنبال کسی بگردید که بتوانید او را بکشید.
البته باز هم باید به این مسئله اشاره کنیم که سازندگان کمی تلاش کردند تا از محیط برای داستانگویی استفاده کنند، اما در این بخش هم بازی از داستانی افتضاح برخوردار بود که حتی ارزش تعریف شدن به صورت یکپارچه را نیز نداشت، چه برسد که بخواهند آن را با پراکندگی در محیط تعریف کنند.
بازی Dynasty Warriors 9 در بین نسخههای قبلیاش بهترین بوده است، اما بهتر است اصلا این عناوین را به عنوان بازیهای مهم به حساب نیاوریم چرا که به نظر میرسد سازندگانش قصد ندارد از استانداردهای درست و جهانی استفاده کنند.
بازی FUEL
ایده ابتدایی تجربه یک بازی مسابقهای در دنیایی با مقیاسی طبیعی واقعا تحسین برانگیز، جاهطلبانه و البته در نهایت ترسناک است. چرا که جدای از خلاقیتها و جاهطلبی سازندگان، اگر بخشی از کار خوب پیش نرود، همهچیز خراب خواهد شد. متاسفانه این دقیقا همان اتفاقی است که برای بازی Fuel و دنیای بزرگش رخ داده است. بدون شک بازی Fuel یکی از بزرگترین جهان را در زمان خود داشته و درست مانند سایر بازیهای درون لیست، نتوانسته است این جهان وسیع را به خوبی پر کند. مثال خوبی وجود دارد که بسیاری از منتقدان برای بازی Fuel از آن استفاده کردهاند؛ وسیع به اندازه اقیانوس و عمیق به اندازه آبهای سطحی!
بازی MAFIA 3
شاید به غیر از بازی Mafia 3 نتوانیم عنوانی را بیابیم که در میان کیفیت داستان و کیفیت گیمپلی این مقدار تفاوت داشته باشد. بدون شک بازی Mafia 3 از داستانی جذاب و البته کارگردانیای بسیار خاص بهره میبرد اما زمانی که نوبت به تجربه حالت جهانباز و فعالیتهای مربوط به آن میرسید، بازی حرفی برای زدن نداشت. مخصوصا با تبلیغاتی که قبل از عرضه انجام داده بود، تمامی طرفداران انتظار داشتند این عنوان بتواند بازی GTA را شکست دهد، اما بازی Mafia 3 تنها توانست خودش را شکست دهد و تبدیل به یک تجربه بد اپنورلد شود. حالت جهان باز بازی به گونهای طراحی شده بود که به نظر میرسید سازندگان از روی دستورالعملی تعیین شده پیش رفتهاند و هیچگونه خلاقیتی را در این بین خرج نکردهاند. در کنار تمامی این موضوعات، شاهد کمبود فعالیتهای جانبی و البته مشکلات فنی نیز بودیم که همگی موجب ساخت یک بازی شکست خورده شدند.
بازی THE AMAZING SPIDER-MAN 2
شخصیت اسپایدرمن همیشه به همراه خود استانداردهایی را میآورد و یکی از آنها جهانی باز است. تصور کنید یک بازی براساس این کاراکتر ساخته شود که شما نتوانید در آن در شهر گشت و گذار کنید، در این حالت این بازی هیچ اهمیتی نخواهد داشت. همین موضوع باعث میشود تا سازندگان به سراغ تجربه جهان باز بروند و اگر ساخت آن را بلد نباشند، افتضاحی بزرگ به بار خواهند آورد. البته بهتر است بگوییم بازی The Amazing Spider-Man 2 را خواهند ساخت. این بازی در ایده ابتدایی در تلاش بود تا بتواند حالت جهان باز را برای بازیکنان فراهم کند و حس بودن در نقش اسپایدرمن را به خوبی منتقل کند، اما زمانی که نوبت به پرداخت ایده رسید همهچیز خراب شد. بازی The Amazing Spider-Man 2 توانست به خوبی در بد بودن به موفقیت برسد و تجربهای خسته کننده، ناقص و بی روح از جهانی باز را به مخاطبش ارائه دهد.
در کنار مشکلات بخش طراحی جهان بازی، شاهد مکانیکهای بد نیز بودیم که ثابت میکرد این عنوان تنها ساخته شده است تا با موج سواری روی نام فیلمهای سینمایی The Amazing Spider-Man کمی فروش داشته باشد.
بازی SNIPER GHOST WARRIOR 3
سری The Sniper Ghost Warrior در طول عمرش چندین بار سعی کرده است تا همه چیز را از ابتدا آغاز کند و متاسفانه در این میان نتیجه برخی از این تلاشها به اندازه کافی خوب نبودهاند. در این میان آخرین نسخهای که ضعفی اساسی داشت، بازیThe Sniper Ghost Warrior 3 بود که متاسفانه درگیر محبوبیت بیجا سبک اپنورلد شد. بدون شک این سبک در حال حاضر یکی از محبوبترینهاست و هنوز هم شاهد هستیم که بسیاری از سازندگان به سراغ این سبک میروند، همانطور که اشاره کردیم، بازی Elden Ring را در نظر بگیرید.
آیا بازی Elden Ring و بازی Red Dead Redemption 2 با یکدیگر قابل مقایسه هستند، طبیعتا جوابتان یک نه قاطعانه خواهد بود، چرا که با وجود جریان داشتن هر دو بازی در سبک جهان باز، تفاوتهایی بین این عناوین وجود دارد که نمیگذارد در هنگام تجربهشان آنها را با یکدیگر مقایسه کنید.
متاسفانه درک این مبحث برای برخی از سازندگان که قصد دارند به سبک اپنورلد کوچ کنند، کمی سخت است. بنابراین سعی میکنند تا بازیهایشان را به عناوین بزرگ سبک شبیه کنند و در نهایت شکست خواهند خورد. متاسفانه بازیThe Sniper Ghost Warrior 3 نیز درگیر همین مسئله شد و با اضافه کردن بخش جهان باز، ماهیت اصلی بازی که کمین کردن و محدود شدن به محیطی کوچک بود را زیر سوال برد.
بازی CRACKDOWN 3
به عنوان آخرین بازی لیست برویم به سراغ یک بازی فراموش شده، حداقل در این حالت با اشاره به بدیهای بازی میتوانیم آن را دوباره به یاد بیاوریم. بازی Crackdown 3 قرار بود یک بازی جهان باز وسیع با سیستم تخریب پذیری بسیار جذاب باشد. با این تفاسیر این بازی میتوانست تبدیل به یک عنوان خاص شود، اما نشد!
بازی توانست تبدیل به یک سرافکندگی بزرگ شود. حتی ممکن است نفرین انتشارهای بد در سالهای اخیر نیز از انتشار بازی Crackdown 3 آغاز شده باشد. در هر حال بازی Crackdown 3 یک عنوان ناقص و کهنه بود که به نظر میرسید حدود دو دهه دیر منتشر شده است، شاید اگر این بازی در سال 2000 منتشر میشد، میتوانست عنوانی ماندگار شود.
بازی به طور کلی تمامی استانداردهای نوین سبک جهان باز را پشت گوش انداخته بود و به سراغ یک دستورالعمل بسیار قدیمی رفته بود.
اگر روزی ثابت شود که ماشین زمان وجود دارد مطمئن باشید دستهای از افرادی که حتما از آن استفاده کردهاند، سازندگان بازی Crackdown 3 بودهاند. آنها در زمان سفر کردند و توانست با دانستههای دو قرن پیش یک بازی بد توسعه دهند. شاید بهتر بود اینکار را انجام نمیدادند.
نظر شما در رابطه با بازیهای وسیع با جهانهایی مرده و خالی چیست؟
کدام یک از عناوین در لیست غایب بودند؟
برای دنبال کردن اخبار مربوط به بازیهای جهان باز پیش رو با ما همراه باشید.