سری Assassin’s Creed با بازی Assassin’s Creed Origins دچار تحولی اساسی شد و از ریشهها و المانهای بارز خود فاصله گرفت. این تغییرات در بازی Assassin’s Creed Odyssey بیشتر شدند و بازی Assassin’s Creed Odyssey تفاوتهای بسیاری از دو بازی اول Assassin’s Creed دارد، تا جایی که کلمه Assassin در نام آن اضافی به نظر میرسد.
با این حال بازی Assassin’s Creed Odyssey که به عنوان یک بازی اکشن نقش آفرینی معرفی میشود، با استقبال بسیار خوبی مواجه شد. اما اکنون که بیش از یک سال از عرضه بازی گذشته، نقصهای آن بسیار بیشتر از قبل به چشم میآیند. آیا بازی Assassin’s Creed Odyssey واقعا بازی خوبی است؟ 14 دلیل زیر نشان میدهند که پاسخ این سوال، منفی است.
۱. سری بازیهای Assassin’s Creed روی نبرد حشاشین و صلیبیون تمرکز داشت و تخصص حشاشین در ترور فردی و حملههای چریکی بود. نیروهای حشاشین با مخفیکاری و استفاده از ابزار مختلف، بدون اینکه شناسایی شوند، حمله خود را انجام میدادند و سپس محو میشدند. این افراد با استفاده از یک خنجر مخفی، یک ضربه کاری وارد میکردند و هدف خود را ترور میکردند. در دو بازی Origins و Odyssey، عمل Assassination در بازی بسیار کمرنگ و در اکثر اوقات، ناکارآمد است و اهمیت خود را از دست میدهد. شما فقط میتوانید سربازان معمولی را به صورت مخفیانه به قتل برسانید و عمل Assassination تقریبا روی فرماندهان و اهداف قدرتمند، ناکارآمد است. حتی استفاده از تیر و کمان نیز در اکثر لحظات بیفایده است و بیشتر برای شکار حیوانات غیرمهاجم به کار میآید. در واقع، با وجود اینکه نام بازی Assassin’s Creed است، اما عمل Assassination در آن بسیار بیاهمیت است. کاساندرا و الکسیوس مشخصا یک آدمکش حرفهای یا اساسین نیستند. از آنجایی که به این دو در دنیای بازی مزدور گفته میشود و کارهایی که میکنند بیشتر به مزدورها شباهت دارند، شاید نام Misthios’ Creed بیشتر برازنده این بازی بود. یک بازی که ادعای نقش آفرینی را دارد، باید به شما این احساس را بدهد که در کفشهای کاراکتر خود هستید. در بازیهای قبلی Assassin’s Creed، شما احساس میکردید که عضوی از حشاشین و یک اساسین هستید، چنین احساسی در بازیهای Assassin’s Creed Origins و Odyssey وجود ندارد.
۲. سری بازیهای Assassin’s Creed بازیهای مخفی کاری بودند. شما در شهر با استفاده از عوامل محیطی خود را پنهان میکردید و منتظر فرصت مناسب برای حمله میماندید. در این بازیها میتوانستید به صورت مستقیم با دشمن وارد مبارزه شوید، اما مخفیکاری تجربه جذابتری بود و بسیاری از مأموریتها فقط از طریق مخفیکاری قابل انجام بودند. در بازی Assassin’s Creed Odyssey (این مسئله برای Origins نیز صدق میکند)، مخفی کاری به یک فعالیت جانبی تبدیل شده است. داشتن یک سیستم مبارزه پر از جزئیات مشکلی نیست اما مخفی کاری در بازی بسیار ساده و ابتدایی است. دشمنان شما هوش مصنوعی بسیار کمی دارند و گشتن در محلهای ممنوعه بدون دیده شدن بسیار ساده است. حتی اگر دشمن متوجه شما شود، کافی است تا برای ثانیهای پشت دیواری بروید تا فرار کنید و تلاش دشمن برای پیدا کردن شما بسیار ناچیز است. مسئله دیگر این است که نتیجه حاصل از مخفی کاری با مبارزه مستقیم تفاوتی ندارد. در بازیهای خوبی که از المان مخفی کاری استفاده میکنند، انجام عملیات مخفیانه، بامعنی است و پاداشی متفاوت دارد. در بازی Metal Gear Solid V، هر چه در مخفیکاری حرفهایتر باشید، امتیاز و پول بیشتری میگیرید. در بازی Dishonored، علاوه بر گرفتن امتیاز خوب، پایانی متفاوت در داستان بازی مشاهده خواهید کرد. اما مخفی کاری در Assassin’s Creed Odyssey هیچ پاداشی ندارد و این مسئله باعث کاهش ارزش این کار شده است. یوبیسافت برای آسانتر شدن بازی برای همه افراد، این گیم پلی را سادهسازی و بیارزش و خالی از لذت کرده است و در واقع، یکی از ستونهای بنیادی سری Assassin’s Creed را تخریب کرده است.
۳. بازیهای Assassin’s Creed هیچگاه بازیهای سخت و چالشبرانگیزی نبودند. در سری قبلی این مجموعه، هدف شما انجام مأموریتها و دنبال کردن داستان بازی بود. بازیها چالشهای کوچکی مانند جمعآوری آیتمهای مخفی داشتند که چندان به چشم نمیآمدند. در سری جدید این بازیها، این چالشهای کوچک کمتر هم شدهاند. بازی هیچ چالشی برای شما در نظر نمیگیرد و دنیای بزرگ این دو بازی، مخصوصا Assassin’s Creed Odyssey، تقریبا خالی است. در دو مورد قبلی گفته شد که بازی اهمیت چندانی به مخفی کاری و حملههای چریکی نمیدهد در حالی که گیم پلی مخفی کاری ظرفیتی عالی برای خلق چالش دارد. در مجموعه بازی Assassin’s Creed Odyssey، حتی روی درجه سختی بالا نیز بازی سختی نیست زیرا طراحی دنیای بازی به گونهای است که گیمر به چالش کشیده نشود و همه بتوانند آن را بازی کنند.
۴. دو بازی Assassin’s Creed Origins و Odyssey دارای مبارزات با حیوانات هستند. تنها تفاوت مبارزه با حیوانات با مبارزه با انسانها در این دو بازی این است که حیوانات از خود دفاع نمیکنند، شما نمیتوانید از خود دفاع کنید و هر دو بازی، هیچ انیمیشنی برای کشتن حیوانات ندارند. مبارزه با حیوانات در بازی Origins خستهکننده، تکراری و حتی آزاردهنده بود و در Odyssey حتی بیشتر هم شده است. عجیب است که سازندگان بازی اصلا به این بخش از گیم پلی دست نزدهاند و توجهی به اصلاح آن نکردهاند. همچنین بسیاری از مراحل جانبی بازی شامل کشتن حیواناتی میشوند که در طبیعت زندگی میکنند. این مأموریتها نه تنها جذاب نیستند، بلکه گیمر را به خشونت علیه حیوانات تشویق میکنند. شما در بازی Assassin’s Creed Odyssey و Origins نیازی به شکار برای پیشرفت در بازی ندارید، زیر منابع به دست آمده ناشی از شکار بسیار ناچیز است و ارزش وقت گذاشتن ندارد، در نتیجه کشتن حیوانات برای شکار نیز چندان قابل توجیه نیست. در مجموع، مبارزه با حیوانات در این دو بازی، تکراری، غیرضروری و اضافی است.
۵. مبارزات دریایی در بازی Assassin’s Creed Odyssey نقش بسیار پررنگی دارند. شما در بازی یک ناو جنگی با خدمه کامل دارید و میتوانید آن را ارتقا دهید. در ابتدا، گیم پلی کشتی رانی و مبارزات دریایی جذاب به نظر میرسد اما پس از مدتی این بخش بسیار تکراری میشود و ساده بودن آن نیز باعث خستگی میشود. مبارزات بسیار ساده هستند و کنترل کشتی فاقد هر گونه چالشی است. طراحی کشتیها، مخصوصا کشتیهای دشمنان فاقد جزئیات و بسیار ابتدایی است و همه آنها تقریبا مانند هم هستند. بنا به دلایلی نیز فقط کاراکتر شما در بازی قابلیت شنا دارد و دریا برای دیگران، مساوی با مرگ است. بازگشت مبارزات دریایی از بازی Assassin’s Creed IV: Black Flag در ابتدا جذاب به نظر میرسید اما در بازی Assassin’s Creed Odyssey از این المان به خوبی استفاده نشده است.
۶. در بازی Assassin’s Creed Odyssey، گیمر میتواند به عنوان کساندرا یا الکسیوس با بعضی از NPCها دوست شود و رابطه برقرار کند اما این روابط به شدت سطحی و تقریبا بیارزش هستند. به جای بنا کردن یک سیستم شخصیتپردازی غنی که ارزش وقتگذاشتن را داشته باشد و گیمر را درگیر کند، این روابط به انتخاب دیالوگهایی با یک آیکون قلب کنار آنها خلاصه میشود و نتیجه پایانی نیز چندان ارضاکننده نیست. در برابر بازیهای نقشآفرینی، این سیستم شخصیتپردازی مانند یک شوخی بیمزه به نظر میرسد.
۷. در بازی Assassin’s Creed Origins، بایک، «قهرمان» بازی (نه واقعا!) یک شاهین به نام سنو داشت. سنو با پرواز در ارتفاع، حکم یک نقشه بردار را برای بایک داشت و دشمنان، راههای مخفی و گنجهای نقشه را برملا میکرد و با قدرت تلپاتی آنها را به بایک انتقال میداد. در بازی Assassin’s Creed Odyssey، سنو جای خود را به عقابی به نام ایکاروس داده است که دقیقا همان عملکرد را دارد. اضافه شدن این عقاب نه تنها به هیچ وجه با ماهیت بازیهای Assassin’s Creed همخوانی ندارد، بلکه باعث شده تا بازی به شدت ساده شود و حس ماجراجویی و گشت و گذار در دنیای بازی تا حد زیادی سرکوب شود. شما برای پیدا کردن گنجهای یک قلعه، کافی است ایکاروس را صدا کنید که به راحتی همه چیز را در فواصل بسیار زیاد پیدا میکند و لازم نیست به دنبال گنجی بگردید. البته ایکاروس گاهی اوقات، به شکل عجیبی دشمنان و گنجهای بسیار نزدیک را نمیبیند که سازندگان بازی هیچگاه این باگ را اصلاح نکردهاند.
۸. از آنجایی که بازی Assassin’s Creed Odyssey یک بازی اکشن نقش آفرینی به شمار میرود، مانند این بازیها دارای سیستم تجهیزاتی است که به شما سطح، قدرت و مشخصات هر سلاح و زره را نمایش میدهد. مسئله اینجاست که این سیستم اینقدر ساده است که معیار انتخاب شما به جای ویژگیهای هر تجهیزات، سطح کمیابی آنها است زیرا اکثریت سلاحها و زرههای هم سطح، قدرت یکسانی دارند و ویژگیهای آنها نیز تفاوت چندانی در بازی ایجاد نمیکنند. بسیار نادر است که زرهای را پیدا کنید که از آیتم همسطح خود قدرت بیشتری داشته باشد، اما مشخص نیست که چرا این آیتم، قویتر است. ظاهر هر قطعه از تجهیزات نیز بدون هیچ هزینهای (بر خلاف بازیهای نقش آفرینی) قابل تغییر است پس نمیتوان ظاهر را نیز معیار قضاوت قرار داد. بازی Assassin’s Creed Odyssey، کمیابی تجهیزات را با رنگ نشان میدهد. اگرچه رنگ طلایی واقعا در بازی کمیاب است و تجهیزات دارای این رنگ دارای یک ویژگی خاص هستند، اما تجهیزات بنفش و آبی که قرار است نادر و کمیاب باشند به وفور یافت میشوند و تفاوت چندانی ندارند تا آنها را جدی بگیرید. در مجموع سیستم تجهیزات بازی فاقد عمق است و آنقدر ساده است که توجه یا عدم توجه به آن فرقی ندارد؛ در حالی که در یک بازی اکشن نقش آفرینی خوب، انتخاب تجهیزات، اهمیت ویژهای در بازی شما دارد. از نظر سیستم مدیریت تجهیزات و منابع، بازی Assassin’s Creed Odyssey حتی از Assassin’s Creed Origins نیز ضعیفتر است و یک قدم رو به عقب محسوب میشود.
۹. به عنوان یک بازی اکشن نقشآفرینی، بازی Assassin’s Creed Odyssey دارای سیستم لول آپ و درخت مهارت است. اگر چه سیستم افزایش سطح بازی نسبت به سیستم احمقانه بازی Origins پیشرفت قابل توجهی داشته است اما حتی قابل قیاس با بازیهای اکشن ماجرایی مانند Horizon Zero Dawn، God of War و Nier: Automata نیست. در Odyssey مانند بازیهای اکشن نقشآفرینی کامپیوتری مانند Diablo یا Path of Exile، مهارتهای انتخاب شده توسط گیمر به دکمهها اختصاص داده شدهاند، اما مبارزات بازی به هیچ وجه دارای پیچیدگی و تنش این بازیها نیستند و در نتیجه شاهد سیستم مبارزاتی هستیم که برای این بازی بیش از حد ساده است و خیلی زود تکراری میشود. مهارتهای تیراندازی نیز در اکثر مواقع ناکارآمد هستند. تعدادی از مهارتهایی که هنگام لول آپ کاراکتر خود انتخاب میکنید بیاهمیت و بیفایده هستند و بعضی از آنها مانند غیب شدن جسدها، حتی بازی را از قبل سادهتر میکنند. سازندگان بازی یا شناخت درستی از سبک نقشآفرینی ندارند یا عمدا آن را به سادهترین شکل ممکن طراحی کردهاند تا حتی کودکان نیز بتوانند بازی را به راحتی بازی کنند.
۱۰. در نگاه اول، تعداد مأموریتهای جانبی بازی Assassin’s Creed Odyssey بسیار زیاد به نظر میرسند اما نگذارید این تعداد زیاد شما را گول بزنند. بازی Assassin’s Creed Odyssey مأموریتهای جانبی بسیار ساده، فاقد عمق و به شدت تکراری زیادی دارند که انگار سازندگان بعد از طراحی یکی از آنها، باقی را از روی آن کپی کردهاند تا کار خود را ساده کنند. ساختار مأموریتهای جانبی بازی اینگونه است که شما باید به نقطهای بروید، تعداد محدودی از یک هدف را بکشید یا پیامی را برسانید و جایزه خود را تحویل بگیرید. حتی محل انجام این مأموریتها تکراری است و خیلی زود از انجام آنها منصرف میشوید. در سالی که بازی Red Dead Redemption 2 عرضه شده است و بازی اکشن نقش آفرینی برجستهای مانند The Witcher 3 وجود دارد، مأموریتهای جانبی Assassin’s Creed Odyssey خجالتآور هستند.
۱۱. هنگامی که با یک NPC برای گرفتن مأموریت صحبت میکنید، از ابتدا تا انتهای بازی، دیالوگها یک فرمول تکراری و یک ساختار یکسان را دنبال میکنند و حتی تعدادی از آنها، کلمه به کلمه تکرار میشوند. این فرمول به قدری تکراری میشود که پس از مدت کوتاهی، کلا از حرف زدن با NPCها صرف نظر میکنید. دیالوگها و مأموریتهای جانبی در بازی Assassin’s Creed Odyssey به گونهای هستند که انگار سازندگان بازی فقط برای رفع تکلیف آنها را در بازی گنجاندهاند و کوچکترین توجهی به آنها نشان ندادهاند.
۱۲. شاید اگر بازی Assassin’s Creed Odyssey چندین سال پیش برای پلی استیشن منتشر میشد، انیمیشن شخصیتها و چهرههای آنها حتی چشمگیر به نظر میرسید اما در دوره کنسولهای نسل نهم، چنین انیمیشنهای ابتدایی و تکراری و ضعیفی برای یک بازی که توسط یکی از بزرگترین کمپانیهای بازیسازی که بیشترین دستمزد و مزایا را پرداخت میکند و هزینه سنگینی برای ساخت بازیهایش خرج میکند، مایه تعجب است. انیمیشنهای حرکت کاراکترها تکراری و دارای گلیچهای فراوان و چهره شخصیتها، حتی الکسیو و کساندرا فاقد احساس و جزئیات کافی هستند.
۱۳. پارکور یکی از دلایل جذابیت بازیهای Assassin’s Creed بوده است. محیطهای عمدتا شهری و مسکونی این بازیها به گیمر اجازه میدادند تا مهارتهای خود را به چالش بکشد و همواره به دنبال خلق لحظههای فوقالعادهای باشد. پلتفرمینگ یکی از المانهای اساسی گیم پلی سری Assassin’s Creed بود که در بازی Assassin’s Creed Origins حجم آن به شدت کاهش یافت و در بازی Assassin’s Creed Origins تقریبا بیارزش و بیاهمیت شد. نقشه بازی عمدتا شامل محیطهای باز است و شهرها بسیار کوچک هستند و طراحی آنها چندان برای پارکور جذاب نیست. با رسیدن به سطح، آسیب ناشی از سقوط در بازی غیرفعال میشود؛ به عبارت دیگر، در طول این بازیها، پایین رفتن به اندازه بالا رفتن مهم و نیازمند هوشیاری بود، اما در بازی Odyssey این المان کاملا بیمعنی میشود.
۱۴. بازی Assassin’s Creed Odyssey آنقدر ساده است که انگار به گونهای طراحی شده است تا تمام گروههای سنی بتوانند آن را بازی کنند، اما درجه بندی سنی بازی برای افراد بالغ است و محتوای بازی واقعا برای کودکان و نوجوانان مناسب نیست. پس این بازی دقیقا برای چه افرادی ساخته شده است؟ داشتن درجه سختی غیرمتعادل در بازی که در هیچ حالتی چالش برانگیز نیست، برای یک بازی مختص بزرگسالان منطقی نیست و ارزش بازی را به شدت کاهش میدهد. در واقع، اگرچه مخاطب هدف بازی Assassin’s Creed Odyssey، مانند دیگر عناوین این سری، بزرگسالان است، اما گیم پلی ساده بازی آنقدر ساده است که انگار یوبیسافت مخاطب بازی خود را احمق فرض کرده است.
بازی Assassin’s Creed Odyssey شاید سرگرمکننده و وقتپرکن به نظر برسد، اما به هیچ وجه نمیتوان آن را یک بازی باارزش و جدی در نظر گرفت. این بازی به خوبی بیانگر سیاستهای یوبیسافت است که در سالهای اخیر بازیهای ویدیویی را اسباببازیهایی عادی و فاقد ارزش در نظر گرفته است و با هر بازی، یک قدم رو به عقب برمیدارد. در زمانه بازیهایی مانند Red Dead Redemption 2، بازیهایی چون Assassin’s Creed Odyssey بیشتر از همیشه مایه ناامیدی هستند و از آن جایی که ظاهرا Assassin’s Creed Valhalla نیز همین خط مشی را دنبال میکند، نمیتوان چندان به آن امیدوار بود.