در قسمت قبل خواندیم که کریس، سرخورده از اتفاقاتی که برای سربازانش افتاده، حافظه خود را از دست داده و به می خوارگی روی آورده است و اکنون، پیرس، سرباز نمونه دست پرورده او، تصمیم دارد تا کریس را به میدان جنگ باز گرداند. چه اتفاقی رخ داده که BSAA، به کریس احتیاج دارد؟
هر چند که کریس همچنان نمیتواند
اتفاقات رخ داده در ادونیا را به یاد بیاورد، اما قبول میکند که به BSAA باز گردد و سریعا به شهر واییپ در ایالت
لانشیانگ در چین منتقل میشود که به تازگی مورد حمله بیوتروریستی کمپانی نیو
آمبرلا قرار گرفته است. مأموریت کریس و پیرس این است با حمله به ساختمان Ace of Spades، تعدادی از کارمندان سازمان
ملل را که توسط بیوتروریستها به گروگان گرفته شدهاند، نجات دهند.
آنها در عملیات خود موفق هستند، اما مقر BSAA، دستور یک حمله هوایی به ساختمان را میدهد و کریس و سربازانش، به زحمت موفق به فرار میشوند. در هنگام فرار، کریس با تعداد زیادی شفیره مواجه میشود و همه چیز را به یاد میآورد و قسم میخورد که از ایدا انتقام بگیرد.
سپس، کریس و پیرس، تصمیم به تعقیب یک سلاح بیوارگانیک نامرئی میگیرند که تعدادی از سربازان را کشته است. در راه، آنها بار دیگر با جیک و شری مواجه میشوند که از سوی BSAA، گمشده به شمار میرفتند. کریس تصمیم میگیرد به جای محافظت از شری و جیک، به تعقیب سلاح بیوارگانیک ادامه بدهد و پس از پیدا کردن لاشه یک جوخه BSAA، با این هیولای مارمانند غول پیکر به نام ایلوزیجا درگیر میشوند و به کمک مارکو رز، تنها سرباز باقی مانده، وی را از بین میبرند. اما در همین لحظه، ایدا ظاهر شده و مارکو را به ویروس C آلوده کرده و او را به یک گنزدو تبدیل میکند و کریس و پیرس، مجبور به کشتن مارکو میشوند.
پس از مرگ مارکو، کریس، بیشتر از قبل
سرخورده و خشمگین است، اما پیرس که از رفتار کریس عاصی شده، به او گوشزد میکند که
اگر به جای انتقام جویی، به مأموریت توجه میکرد، شاید اکنون سربازان BSAA زنده بودند و متأسف است که روزی او و دیگر
سربازان BSAA، به وی ایمان داشتهاند. حرفهای
پیرس، باعث درگیری کوتاهی میان کریس و او میشود، اما آن دو تصمیم میگیرند تا
موقتا، اختلافات خود را کنار گذاشته و به مأموریت خود ادامه دهند.
کریس و پیرس سپس مشاهده میکنند که ایدا وارد یک انبار شده و موفق به پیدا کردن او میشوند، اما قبل از این که کریس بتواند ایدا را بکشد، لیان سر رسیده و از ایدا دفاع میکند. لیان سعی میکند تا کریس را قانع کند که مقصر اصلی این حوادث، درک سیمونز، مشاور امنیتی رئیس جمهور است و به ایدا برای اثبات حرفهایش نیاز دارد. اما کریس که همچنان در پی انتقام است، به حرفهای لیان توجهی نمیکند و با او درگیر میشود؛ نبردی که هیچ برندهای ندارد و نشان میدهد که دو قهرمان، قدرتی برابر دارند.
کریس پس از این که متوجه میشود 70 هزار
نفر، به علاوه رئیس جمهور آمریکا، در تال اوکس به دست نیوآمبرلا کشته شدهاند،
انتقام را کنار گذاشته و قبول میکند که ایدا را دستگیر کند. اما ایدا فرار کرده و
کریس و پیرس، به دنبال او میروند و لیان نیز به همراه هلنا، به دنبال سیمونز راه
میشوند.
در تعقیب، کریس و پیرس به دنبال ایدا،
وارد یک کشتی باری میشوند. ایدا که راه فراری ندارد، به کریس و پیرس اعتراف میکند
که قصد دارد با رها کردن ویروس C، وقایع
راکون سیتی را در مقیاسی جهانی شبیه سازی کند، اما قبل از این که کریس بتواند او
را متوقف کند، توسط یکی از سربازان سیمونز، با شلیک گلولهای کشته میشود. کریس و
پیرس، کیف دستی او را جستجو میکنند و سرنگی از گونه جدید ویروس C را پیدا میکنند.
کریس و پیرس، سپس متوجه میشوند که تعداد زیادی موشک حاوی ویروس C در یک کشتی در همان نزدیکی قرار دارند و سعی میکنند تا جلوی پرتاب آنها را بگیرند، اما نهایتا، یکی از موشکها، به سمت شهر تاچی شلیک میشود و تمام اهالی شهر را به زامبی تبدیل میکند، هر چند که کریس موفق میشود تا به لیان و هلنا اطلاع دهد که موشک در راه آنهاست و آن دو را نجات میدهد. هنگامی که لیان از کریس درخواست میکند تا جیک و شری را از چنگال نیو آمبرلا نجات دهد و همچنین به او اطلاع میدهد که جیک، پسر آلبرت وسکر است و راز متوقف کردن ویروس C، در خون اوست.
کریس، هنگام رسیدن به پایگاه نیوآمبرلا،
تصمیم میگیرد تا پس از اتمام این حوادث، برای همیشه بازنشسته شود و پست خود را به
پیرس بسپارد. آن دو موفق به پیدا کردن جیک و شری میشوند و کریس به جیک اعتراف میکند
که او، قاتل آلبرت وسکر است. جیک که دچار چالش شده، به سمت کریس نشانه میرود اما
به این نتیجه میرسد که آنها، کارهای مهمتری از انتقام گرفتن دارند.
سرانجام، کارلا رادامس، سلاح بیوارگانیکی به نام HAOS را آزاد میکند که میتواند ویروس C را به تمام دنیا منتقل کند. جیک و شری به دنبال کارلا میروند و کریس و پیرس، با HAOS مبارزه میکنند. اما مبارزه با این موجود، تقریبا غیر ممکن است و پیرس که دست راستش شکسته، ویروس C را به خود تزریق میکند تا بتواند با قدرتهای جدیدش، HAOS را شکست دهد. هر چند حملات پیرس، که ناشی از قدرت جدید او در شلیک اشعههای برقی است، HAOS را نمیکشد، اما آن را به قدری ضعیف میکند که کریس بتواند با چاقوی خود، ارگانهای حیاتی آن موجود را از بین ببرد و آن را بکشد.
پس از شکست دادن HAOS، کریس و پیرس، به سمت محفظههای خروج اضطراری فرار میکنند اما در
لحظه آخر، پیرس که متوجه شده است، به زودی کاملا جهش یافته و کنترل ذهن خود را از
دست میدهد، کریس را درون یکی از محفظهها انداخته و او را نجات میدهد و خود
منتظر میماند تا به همراه پایگاه نیوآمبرلا، از بین برود.
اما در دریا، HAOS، یا آنچه که از آن باقی مانده، بار دیگر به کریس حمله میکند اما این بار، پیرس که اکنون قدرت بیشتری دارد، آن موجود را برای همیشه از بین میبرد. روز بعد، BSAA موفق میشود محفظه حامل کریس را پیدا کرده و او را نجات دهد.
پس از مرگ پیرس، کریس تصمیم میگیرد تا
بازنشستگی خود را به تعویق بیاندازد و به خدمت خود به عنوان کاپیتان BSAA، ادامه دهد. او همچنان به باری که پیرس او
را پیدا کرد، سر میزند اما این بار، دیگر در نوشیدن زیاده روی نمیکند و همواره
فداکاری پیرس را به یاد میآورد.
خون خواهی
زمان دیگری که کریس ردفیلد را مشاهده خواهیم کرد، فیلم انیمیشن Resident Evil: Vendetta خواهد بود. در این فیلم، او به همراه لیان کندی که در جستجوی ربکا چمبرز است، به بررسی عمارتی میرود تا گلن آریاس، که یک سلاح بیوارگانیک جدید را ساخته، دستگیر کند. این فیلم، در ماه مه اکران خواهد شد.
شخصیت و روابط شخصی اجتماعی
کریس رابطه بسیار خوبی با خواهر خود
کلیر و همکار خود جیل ولنتاین دارد و قبل از برملا شدن هویت واقعی آلبرت وسکر،
احترام زیادی برای وی قائل بود که پس از عمارت اسپنسر، این احترام، تبدیل به یک
کینه شد. وی همچنین، با بری برتون و ربکا چمبرز، دو همکار سابق خود، دوستان صمیمی
است و فارست اسپیر، علیرغم رقابتی که با کریس داشت، از دوستان خوب او به شمار میرفت.
کریس برای جان بی گناهان نیز ارزش بسیار
زیادی قائل است و به همین دلیل، در ارتش با بالادستان خود بسیار درگیر میشد و پس
از دیدن جنایات کمپانی آمبرلا، زندگی خود را صرف مبارزه با این کمپانی کرد.
علیرغم این که کریس، به عنوان یک سرباز، تنها به مأموریت خود توجه دارد، اما اتفاقاتی که برای جیل و سپس جوخهاش افتاد، باعث شد تا کریس، بر خلاف اعتباری که داشته، مسائل را از دید شخصی نگاه کند و به همین دلیل، در کیجوجو، اهمیت زیادی به سلامت دیگر اعضای BSAA و مخصوصا شوا میدهد.
همچنین، کریس که دوست خوبی به شمار میرفت،
بعد از مرگ ظاهری جیل، تبدیل به انسانی سرد و کم حرف شد و پس از مرگ جوخهاش، به
می خوارگی روی آورد. هر چند که در بازی مشاهده نمیشود، اما کریس در واقع یک
سیگاری قهار نیز هست.
در کیجوجو، شوا پس از مشاهده عدم علاقه
کریس به آمریکا، وطن پرستی او را زیر سوال میبرد، کریس اقرار میکند که یک واقع
گراست و آمریکا تنها یک جامعه کاپیتالیستی دیگر است و ماندن در آمریکا، باعث از
دست دادن انسانیت یک آدم میشود.
کریس همچنین از بیماری روانی «اختلال پس
از حادثه» به شدت رنج میبرد و شدت بیماری او، به مرور زمان، تنها بیشتر میشود،
اما معتقد است که ساخت دنیای سالمتر، ازرش این فداکاری را دارد. او همچنین، هیچ
احترامی برای انسانهای خلافکار قائل نیست و تمام آنها را از یک قماش و موجوداتی
بی ارزش میداند.
کریس، در بازی Resident Evil 6، سرباز جوانی به نام پیرس را زیر بال و پر خود میگیرد و در نتیجه، از دیدن فداکاری و مرگ او، در انتهای بازی، به شدت افسرده میشود، اما تصمیم میگیرد برای زنده نگه داشتن یاد و او دیگر همرزمانش، به مبارزه با بیوتروریسم، ادامه بدهد.
مهارتها
کریس یکی از بهترین تیراندازان جهان است
و هنگام فعالیت در S.T.A.R.S، بهترین
تک تیرانداز این جوخه محسوب میشد. وی در کار کردن با انواع گوناگون سلاح، مهارت و
تخصص دارد و حتی میتواند با اسلحه سنگینی، مانند Remington
Model 1100، کار کند.
علاوه بر کار با سلاح گرم، کریس در
مبارزه رو در رو و کار با سلاح سرد نیز مهارت دارد. وی به مرور زمان و بالاخص، پس
از گم شدن جیل، شروع به تمرینات فیزیکی ویژهای کرده و مقدار عضلههای خود را به
شدت افزایش میدهد، در نتیجه، به یکی از قدرتمندترین سربازان جهان بدل میشود و
حتی میتواند دشمنان خود را به راحتی به اطراف پرتاب کند.
افزایش توانایی فیزیکی کریس، باعث نشد تا وی بتواند وسکر را در مبارزات رو در رو شکست دهد، اما در Resident Evil 5، وی که در اوج شرایط فیزیکی قرار دارد، در برابر حملات ابرانسانی وسکر دوام آورده و پا به پای او مبارزه میکند. قدرت او به حدی است که با دستان خالی میتواند دشمنان را تکه پاره کرده یا از اعضای بدنشان به عنوان سلاح استفاده کند. سبک مبارزه او، بر خلاف لیان که بیشتر به حرکات رزمی تکیه دارد، سبکی مستقیم و خشن است و بیشتر از ضربات مشت و قدرت بدنی خود استفاده میکند، اما کریس در حمله با پا نیز ماهر است.
کریس همچنین، از نظر استقامت نیز بسیار
متمایز است و حتی ضربات محکم و مرگبار وسکر را نیز دوام آورده و در برابر جراحت
نیز، مقاومت بالایی دارد و به ندرت دچار آسیب جدی میشود. تنها باری که او دچار یک
مصدومیت جدی شد، زمانی بود که در ادونیا، به همراه پیرس، با یک ناپاد درگیر شد و
به دلیل ضربهای که به سر او وارد شد، حافظه خود را از دست داد.
کریس، همچنین از نظر سرعت عمل نیز بسیار
تواناست و با وجود قد بلند و وزن زیاد، توانایی انجام حرکاتی چون پشتک را دارد و
در برابر سرعت وسکر نیز، دوام خوبی دارد و حتی دیده شده که به شلیک گلوله نیز
جاخالی داده است.
کریس همچنین به دلیل خدمت در نیروی
هوایی، خلبان ماهری است و در S.T.A.R.S، به
عنوان کمک خلبان نیز فعالیت کرده است. وی در بازی Resident
Evil 6، موفق میشود تا یک VTOL را هدایت کرده و هواپیمای باری نیو آمبرلا را از بین ببرد. وی
همچنین در کوهنوردی نیز مهارت دارد و موفق میشود تا با استفاده از صخره نوردی،
بدون دیده شدن، وارد جزیره Rockfort شود. وی
همچنین در مکانیک و کامپیوتر نیز، اطلاعات خوبی دارد.
پایان
نظرات خود را با ما در میان بگذارید.
تهیه شده توسط تیم تولید محتوای وبسایت PSPro