همیشه زمانی که صحبت از رایانه و بازیهای ویدئویی میشود، ناخودآگاه ذهن مخاطب به سمت فریمریت، قدرت سختافزاری و کیفیت تصاویر میرود. اما آیا همه بازیها در این سه مورد خلاصه میشوند؟
ما زمان زیادی را صرف صحبت درباره این جزئیات کوچک میکنیم و در همان مدتی که بسیاری از ما، درحال بحث و جدال درباره جزئیات ریز گرافیکی هستیم، احتمالاً بهروزرسانیهای متفاوتی برای بازیهای ما منتشر شده است. زمانی که بیشترین توجه گیمرها به جزئیات گرافیکی است، احتمالاً برخی از بهترین بازیهای بیسروصدا را از دست میدهند. یا در داستانی دیگر، بسیاری از افراد، هنوزهم به دنبال عناوینی هستند که روی رایانههایی با قدرت سختافزاری پایین و کارت گرافیکی ضعیف اجرا شوند. این مطلب، مخصوص کسانی است که احتمالاً با کارت گرافیک ضعیف یا رایانههای عادی سروکار دارند. لیست پیش رو، مجموعهای از بهترین بازیهایی است که قدرت سختافزاری را فراموش کردهاند و همچنان، تجربهای مثال زدنی را به بازیکنان عرضه میکنند.
Kentucky Route Zero
مسئلهای که بارها و بارها به بازیکنان از سراسر دنیا و درهرزمانی ثابت شده، این است که لزوماً گرافیک بالا یا کیفیت بافت تاثیر نهایی را بر ارتباط با مخاطب ندارد. شاید یکی از بهترین سندهای موجود برای این ادعا را بتوان بازی Kentucky Route Zero دانست. یکی از بهترین بازیهایی که درحال حاضر، بدون توجه به کارت گرافیک میتوانید روی رایانه شخصی خود تجربه کنید.
بازی Kentucky Route Zero یکی از برترین بازیهای سال 2013 است و هنوز هم در سال 2020 از بازیهای مطرح باقی مانده است. شما را در نقش یک عتیقهفروش به نام کانوی قرار میدهد که برای رساندن یک محموله، راهی سفری طولانی میشود. سفری که از طریق جادهای به نام جاده صفر صورت میگیرد. جادهای که در هیچ نقشهای وجود ندارد و پس از آن، سفری هم شکل میگیرد که در هیچ کجای دنیا برای تجربه وجود ندارد. بازی Kentucky Route Zero با اتمسفر بسیار گیرا و روایتی بسیار تأثیرگذار، یکی از بهترینهای این لیست است. جالب است بدانید که در این بازی، دیالوگها همه به صورت متنی هستند و همین مورد، باعث میشود تا بازیکن بیشتر از گذشته درگیر واکاوی دیالوگها و شخصیتهای غنی بازی باشد.
Return Of The Obra Dinn
اگر از علاقهمندان به بازیهای معمایی هستید و حال و هوای روزهای تیره قدیم را دوست دارید، بازی پیش رو یکی از بهترین انتخابها است. سبک و سیاق خاص بازی و حالت به تصویر کشیدن خاطرات یک شخصِ مرده، به نظر میرسد که هنوز بسیار دست نخورده باقی مانده است. اوبرا دین، نام یک کشتی بزرگ است که سالها پیش راهی یک سفر طولانی شده بود. پس از مدتی، دیگر خبری از کشتی و خدمه نبود تا زمانی که اوبرا دین، به تنهایی بازمیگردد و حال شما نقش شخصی را دارید که برای اولین بار وارد کشتی شده و باید با توجه به اندک اطلاعات درون بازی، سرنخها را به یکدیگر متصل و پازل بزرگ بازی را حل کنید. یک ساعت جیبی جادویی و یک کتاب، تنها دوستان شما در این سفر هستند. شما در هر مرحله از بازی، باید به صحنههای قتل مراجعه کرده و دلیل هریک از اتفاقات مهم درون کشتی را بیابید. عنوانی که تجربه آن، بیشتر شبیه یک رویا و خواب است تا واقعیت و همین نکته، تجربهای متفاوت و بینظیری میسازد که درکمتر بازی قابل مشاهده است.
Dead Cells
بازی Dead Cells، یکی از شبیهترینها به سری Castlevania است. یکی از سرگرمکنندهترین بازیهایی که ممکن است تا به حال انجام داده باشید. از آن دست بازیهایی که تجربه آنها حتماً ارزش دارد. اما یک تفاوت مهم دیگر این است که هربار که در بازی بمیرید، نقشه بازی از اول سرهم میشود. و همچنین یادتان باشد که بازی Dead Cells، تقریباً یکی از اولین عناوینی است که توانسته چند ویژگی مهم را با یکدیگر ترکیب کند و نتیجه فوقالعاده بدهد! اول، اکتشاف و حس جستجوگری در بازیهای ماجراجویی، و همچنین، باسفایتهای وحشتناکی که مستقیم از سری Castlevania آمدهاند! با وجود همه اینها، این بازی بازهم سعی در بهتر شدن میکند تا جایی که علاقهمندان به این سبک بازی را به وجد بیاورد.
بازی Dead Cells، همانطور که برای بهتر شدن خودش ارزش قائل است، برای بهتر شدن شما در بازی هم ارزش قائل است. بازی توجه ویژهای به پیشرفت کردن در سلاحها، تواناییها و قابلیتهای شما به عنوان بازیکن دارد. در طول مسیر، باید به این مسائل دقت داشته باشید در غیر این صورت، حتماً در طول پیشروی خود به مشکل برمیخورید.
اگرچه پایان بازی ممکن است کمی توی ذوق بزند، مخصوصاً به این دلیل که داستان بازی مستقیم روایت نمیشود، اما آن ساعات ابتدایی طوفانی و هیجانی که پس از کشتن هر باسفایت به دست میآورید، غیرقابل توصیف است. اگرچه بازی هیچ نقشه خاصی برای نمایش دادن جلوی صورت بازیباز ندارد، اما بدون شک پر است از اتفاقات هیجان انگیز که بازیکن را به جستجو و اکتشاف سوق میدهد.
Night in the Woods
همیشه استفادههای مفهومی از حیوانات برای صحبت درباره یک موضوع مهم در تاریخ مطرح بوده و چه در کتابها و داستانها، و چه در فیلمها و حتی بازیهای ویدیویی هم شاهد این موضوع هستیم. بازی Night in the Woods از آن دسته بازیهایی است که واقعاً همین کار را انجام میدهد. داستان بازی درباره گربهای به نام «می» است که در حدود بیست سالگی گربهای به سر میبرد! گربهای که به تازگی از دانشگاه به خانه برمیگردد و در این مسیر، ماجرای اصلی بازی شروع میشود و آنجاست که متوجه میشویم بازی Night in the Woods یکی از بهترین تفاسیر را از حضور در دورهای میان نوجوانی و بزرگسالی به تصویر میکشد. جایی که شما مدام تظاهر میکنید که همه چیز خوب است، اما درنهایت، در تقلا برای یافتن معنای زندگی و جایگاه حقیقی خود، مدام راههای مختلف را امتحان میکنید تا درنهایت، به نتیجهای برای گذراندن چهل سال باقی مانده از زندگی خود برسید.
در نگاهی دیگر، بازی ما را متوجه مشکلاتی میکند که امروز، کارگران و کسانی که معمولاً با شغلهای فیزیکی سروکار دارند درگیرش هستند. مشکلاتی که امروزه در دنیا، یقه بسیاری از خانوادهها را گرفته است. می و خانوادهاش در یک شهر صنعتی زندگی میکنند اما هیچ صنعتی در آنجا وجود ندارد! یک شبیهسازی عالی از مشکلات و یک وضعیت بد در کنار زندگی خصوصی می که برای کسانی که به داستانهای به یاد ماندنی علاقهدارند، حتماً پیشنهاد میشود.
Cuphead
انگار دلیلی وجود داشت که بیشتر افراد، از شیوهای که بازی Cuphead خودنمایی میکرد، تعجب میکردند. بعضیها حتی نمیدانستند این بازی چه زمانی منتشر میشود و حتی اگر میدانستند، مطمئن نبودند که آیا این بازی به اندازه کافی خوب است؟ جواب بسیار ساده است. این بازی دقیقاً به اندازه تصاویرش خوب و یکی از بهترین و خلاقانهترین بازیهایی است که تا به حال ساخته شده است. از آن دست تجربههایی که برای همه نوع گیمرها مناسب است. مخصوصاً اگر شما عاشق بازیهای تیراندازی شلوغ هستید، این بازی هوای شما را دارد! بازی با گرافیک هنری جذاب و بینظیرش، که بیشتر ما را یاد کارتونهای دهه 30 میلادی میاندازد، شما را به میدان نبردی تمام عیار و فضاسازی مثالزدنی میبرد. تجربهای که مانند آن را کمتر دیدهاید، در حالی که دشمنان بازی به سمت شما سکه پرتاب میکنند!
Banner Saga
مجموعه بازیهای Banner Saga از آن دست عناوین هستند که کارشان به سفر فرستادن شما است! بازیهایی بینهایت سرگرمکننده که نیاز به فکر کردن و به موقع عمل کردن، در کنار داستانی که شما را حسابی وارد فضای خاص سری میکند در آن میدرخشد! تقریباً چهار سال طول کشید تا اولین نسخه بازیهای Banner Saga عرضه شود و خب، برای بسیاری، این مدت زمان را برای یک بازی با این اوصاف طولانی هم بود. اما حالا، پس از گذشت سالها از عرضه اولین نسخه، سازندگان احتمالاً اطلاعات زیادی از دوران ساخت اولین بازی را به یاد نمیآورند!
بازی داستانی آشنا اما متفاوت برای گفتن دارد. آشنا به دلیل کلماتی که در آن به کار میرود و متفاوت به دلیل فضاسازی بازی که بسیار خوب از آب درآمده است. داستانی که از یک بحران حکایت دارد و مردمی که مجبور به حرکت هستند. انسانهایی در بحران که بازی آنها را از میان رودهای خروشان و کوههای سنگین رد میکند. همه اینها، در کنار طراحی هنری زیبای بازی که حس حضور در بحران و چالشهای مختلف را به خوبی به بازیکن منتقل میکنند.
داستان اما به همین سادگیها دنبال نمیشود و سایه سنگین انتخاب، به طور جدی شما را برای به پایان رساندن بازی دنبال میکند. جایی که شما باید تصمیم بگیرید که چه مقدار از مردمِ مهاجر زنده میمانند و چه مقدار تاب نمیآورند. همچنین، راهی طولانی در استفاده از تاکتیکها و استراتژیهای فکری پیش روی شماست تا این مردم، که اکنون مردمِ شما هستند نجات پیدا کنند. اشتباه نکنید؛ گیمپلی بازی با تمامی این صحبتها هنوزهم سختتر از آن است که فکرش را بکنید. گیمپلی عمیق بازی، به اندازهای عمق دارد که برای استاد شدن در آن، باید سالها پشت صفحه مانیتور آموزش ببینید! اما این سختی به هیچ عنوان نمیتواند هیجان حضور در داستانی حماسی از جنس طبیعت را از یادتان ببرد.
Whispers of a Machine
بازیهای ماجراجویی در سالهای اخیر به جایگاه خاص و بلند خودشان رسیدهاند. برای مثال بازیUnavowed محصول سال 2018 میلادی، که از زبان سازنده موفق خود، اشاره به سبک و سیاق جدیدی از ورود شخصیتهای بازیهای ویدیویی به دنیای بازیکن میکند. بسیاری از افراد بارها گفتهاند که از بازی Whispers of a Machine حتی بیشتر از بازی Unavowed خوششان آمده است. جایی که در دنیایی با فضای سایبرپانکی، در نقش یک کارآگاه قرار میگیرند.
جدای از فضاسازی عالی با توجه به گرافیک هنری بسیار مناسبِ داستان، توجه ویژهای به المانهای نقشآفرینی نیز شده است. بیشتر پیشرفتها و قابلیتهای ویژه هر بازیکن، با توجه به انتخابهای مختلف او در طول داستان و دیالوگهای استفاده شده شکل میگیرند تا تجربه هر نفر از شخص دیگر کاملاً متفاوت باشد. البته همه بازیکنان به صورت هماهنگ در ابتدای بازی دارای یک «اسکنر مخصوص» هستند که به آنها در ردیابی آثار حرکت متهمان و سوژهها کمک میکند. اما در هرصورت، روشهایی در بازی وجود دارد که بسیار تاثیرگذار و نوآورانه هستند. زمانی که یک کارآگاهِ کاربلد، تصمیم بر بیشتر تاثیرگذار بودن داشته باشد، باید ذهن و افکار مردم را با توجه به اهدافش جهت بدهد تا از این طریق، به رازهای مخفی درون ذهنشان راه پیدا کند. از طرفی، پاسخ بسیاری از سوالات باید با دقت به صداها و ظاهر شخصیتها باشد.
همه این ویژگیها عالی و خلاقانه، مخصوصاً در پازلهای سنگین بازی در خدمت شما قرار میگیرند تا یک تجربه سایبرپانکی کاملاً متفاوت، همیشه در ذهنها باقی بماند.
Void Bastards
هرطور که فکر کنیم، تا الان سازندگان بازی هرنوع سبک و سیاقی را پر از بازی کردهاند. اما بازی Void Bastards، ترکیبی از بازی تحسین شده System Shock و البته یک آدمکش درجه یک بریتانیایی است! شاید بهتر باشد بگوییم که صداگذاری بینظیر بازی و آن لهجه انگلیسی غلیظ قهرمانان یکی از خاصترین ویژگیهای بازی است!
شخصیت اصلی معمولاً در یکی از مراکز عملیاتی و تحقیقاتی زندانی است و حالا باید با یک سری دیوانه مادرزاد دست و پنجه نرم کند که یکی از یکی بدتر و زبان نفهمتر هستند! حالا مرحله به مرحله، شخصیت اصلی به ماجراجویی بزرگ اعزام میشود تا به دنبال چیزهایی مانند «آن توپی که در ماوس کامپیوتر وجود داشت قبل از اینکه لیزر و این چیزها کشف شود» بگردد!
تمامی این آیتمها در سرتاسر نقشه، و بیشتر به صورت تصادفی حضور دارند و برای یافتن آنها، احتمالاً باید از بسیاری از تلهها و نقشههای قتل دشمنان دیوانه موفق دربیایید. بسیاری از مراحل بازی با مخفیکاری بهتر تمام میشوند، یا اگر زیاد اهل قایم شدن نیستید، میتوانید تشریف ببرید و با حالتی جانی انگلیش مانند، کلک همه را بکنید! البته خب اگر کمی از زمان بازی بگذرد، متوجه میشوید که شخصیت بازی کمی قدش بلندتر از این تخته چوبها و میزها است و احتمالاً باید قید مخفیکاری را در بیشتر اوقات بزنید!
Celeste بازی
شاید باعث تعجب باشد اما بازی Celeste در بسیاری از وبسایتها و مجموعههای مخصوص بازیهای ویدیویی به عنوان بهترین بازی سال 2018 میلادی شناخته شده است. و البته این افراد دلایل بسیار خوبی برای انتخاب این لقب داشتند. یک بازی سکوبازی یا پلتفرمر بسیار سخت با صفاتی به ارث رسیده از بازی Super Meat Boy است که آن را به حد اعلا رسانده بود. درست در زمانی که بقیه بازیها، به سخت بودن بیش از حد خود برای به چالش کشیدن شما تکیه میکنند، بازی celeste در جهتی متفاوت حرکت میکند.
شما همیشه میتوانید بازی را فتح کنید. شما میتوانید از کوه Celeste بالا بروید. اشتباه نکنید! این بازی هنوز هم بسیار چالشبرانگیز و بامزه است. همچنین مراحل جانبی بازی یا برخی چالشهایی که در جریان حرکت در مسیر اصلی با آنها برخورد میکنید. اینها هنوزهم چالشهای مخصوص به خودشان را دارند و هرکدام برای هدفی مشخص طراحی شدهاند.
بازی Hollow Knight
یک سرزمین نابود شده، در اعماق زمین، و یک موجود کوچک اما شجاع، تمام داستان این بازی کوچک اما عالی را شکل دادهاند. شاید برای بازیکنان، این نام معروفترین در بازیهای مترویدوانیا نباشد، اما بدون شک یکی از خوبها، و البته طولانیترین بازیهای این سبک است. مدت زمانی که برای اتمام بازی نیاز دارید تقریباً با بیست ساعت برابری میکند. تمامی استانداردهایی که در بازیهای هم سبک موجود است در این عنوان نیز حاضر هستند. پیشرفتهای شما در بازی برابر است با سلاحهای بهتر و ویژگیهایی که شما را در بازی یاری میدهند اما چیزی که بیشتر در بازی به چشم میآید، طراحی محیط و گرافیک هنری بازی است که حرف اول را میزند.
باسفایتها هرکدام به بهترین شکل ممکن طراحی شدهاند و شخصیتپردازی بازی در سطح بالایی قرار دارد. سطح بالا به این معنی که در هیچ مکانی جز این بازی قرار ندارند! تنوع عالی این شخصیتها، هرکدام به نوعی حرف خاص خودش را میزند و به همراه سیستم جابهجایی سریع، این تجربه آسانتر از همیشه شده و مدت زمان زیاد بازی، ضربهای به آن نمیزند.
این لیستی از برترین بازیهایی بود که میتوان بر کامپیوترهای رده پایین انجام داد. نظر شما چیست؟ آیا شما عناوین دیگری سراغ دارید؟