10 بازی ناراحت کننده که تنها یک بار می توانید آن ها را تجربه کنید

10 بازی ناراحت کننده که تنها یک بار می توانید آن ها را تجربه کنید

خشایار بهرامی خشایار بهرامی
3 سال و 10 ماه و 6 روز پیش

همه افراد بهدلایل مختلفی به انجام بازیهای ویدیویی میپردازند که مهمترین آن سرگرم شدن و گذران وقت است اما برای بسیاری بازیهای ویدیویی به منزله یک هنر درنظر گرفته میشوند که خواستههای مخاطب خود را در زمینه‌های مختلف برآورده می‌کنند. هرعنوان در صنعت گیم مخاطب خود را در دنیای متفاوتی نسبت به سایر آثار قرار میدهد و در بیشتر اوقات بهویژه در عناوین خطی سازندگان این آثار میتوانند مخاطب خود را وادار به انجام کارهای مختلفی کنند. با این حال شاید نقطه مشترکی که در تمام عناوین وجود دارد را بتوان وجود یک داستان در بطن ماجرا دانست که در برخی آثار داستان خوشآیند و انرژی بخش و در برخی شدیدا ناراحت کننده و تاثیر گذار است. در این مقاله با معرفی 10 بازی غم انگیز که شاید تنها بتوانید یکبار غم انگیز بودن داستان آنها را تحمل کنید، همراه ما باشید.

 

بازی Brothers: A Tale of Two Sons

بازی مستقل Brothers: A Tale of Two Sons در سال 2013 روانه بازار شده و داستان آن روی دو برادر که بهدنبال راهی برای نجات پدر بیمار خود هستند، متمرکز است. این دو برادر برای رسیدن به درخت زندگی و استفاده از صمغ آن راهی سفری پر فراز و نشیب میشوند و با عبور از مسیرهای مختلف سرسبز جنگلی و کوهستانهای برفی، بزرگی و زیبایی نهفته در حیات وحش را مشاهده میکنند اما طولی نمیکشد که آنها با سمت تاریک زندگی مواجه میشوند و باید با مسائل دردناکی همچون مشاهده خودکشی یک مرد یا دختری که در حال قربانی شدن است، دست و پنجه نرم کنند. بخش اصلی بازی حول مواجهه با مسائل مختلف دنیا و رشد کردن در کنار آنها جریان دارد و گاهی اوقات عبور کردن و کنار آمدن با برخی از اتفاقات حاضر در دنیای بازی شدیدا سخت و دشوار خواهد بود.

 

بازی Gears of War 2

در اولین قدم خطاب به افرادی که با فرنچایز Gears of War آشنایی ندارند، باید اعلام کنیم که اساس داستان و گیمپلی این فرنچایز مبارزه انسانها با نژادی جهش یافته به نام Locusts است. این موجودات  رفتاری خشونت آمیز با انسان‌ها دارند و پس از دستگیری هریک از انسانهای عادی، با استفاده از پروتکل Processing آنها را بهمنظور شکستن ذهنشان و استفاده از اطلاعات مختلفی که در ذهن خود دارند، شکنجه میدهند که درنهایت این مسئله باعث رخ دادن یکی از ناراحت کننده‌ترین صحنه‌ها در بازی دوم این مجموعه می‌شود. دام سانتیاگو یکی از شخصیتهای اصلی بازی دوم این مجموعه است که برای سالها بهدنبال همسر گمشده خود به نام ماریا بوده و در نهایت پس از چندین سال او را در یک سلول و درحالیکه دیگر دام را به خاطر ندارد، مییابد. پس از یافتن ماریا، دام تلاش زیادی را برای بازگرداندن حافظه ماریا و از بین بردن تاثیرات شکنجهها بهعمل میآورد، با این حال پس از مدتی دام برای نجات دادن همسر خود از این وضعیت تنها یک راه را مشاهده میکند و آن هم کشتن ماریا است!

 

بازی Red Dead Redemption

بازی Red Dead Redemption را شاید بتوان یک عنوان با محوریت وقوع مرگ‌ها و تولدهای مجدد دانست؛ در نقاط مختلف دنیا این بازی که در غرب وحشی و عصر کابویها و پیش از ورود به عصر تکنولوژی در قرن بیستم میلادی جریان دارد، نمونههای متنوعی از این موضوع میتوان مشاهده کرد که برای مثال میتوانیم به فروپاشی و مرگ یک دولت در کشور مکزیک و تولد دولتی جدید توسط انقلابیون اشاره کنیم. در بطن داستان بازی شخصیت جان مارستون را میبینید که سعی دارد از زندگی قبلی خود فاصله گرفته و بدون انجام هیچ جنایتی، همانند یک انسان عادی در کنار خانوادهاش زندگی کند. شخصیتهای فرعی بازی را در محیطهای بیابانی میبینید که در محیط پر از خشونت دنیای غرب سعی دارند تا بدون هیچگونه خشونتی و در آرامش زندگی کنند و در نهایت درون جنگلها افراد بومی آمریکا زندگی میکنند که روز به روز تعداد آنها کاهش پیدا میکند. خشونتهای جاری در دنیای این بازی و تراژدیهای متعددی که با مرگ هر شخصیت به‌ویژه مرگ جان مارستون شکل میگیرد، همگی این عنوان را به یکی از غمانگیز ترین آثار حال حاضر دنیای بازیهای ویدیویی بدل کرده است.

 

بازی Metal Gear Solid 3: Snake Eater

در دنیای بازیهای ویدیویی، فرنچایز Metal Gear Solid را شاید بتوان یکی از انتقادیترین آثار در مقابل دولتهای حاکم بر دنیا دانست که پیام بیاعتمادی نسبت به سیاستهای مختلف دولتها را میتوان در بازی سوم این فرنچایز به وضوح برداشت کرد. بازی سوم این مجموعه در مورد ماموریت نهایی شخصیت Big Boss برای دولت ایالات متحده آمریکا است که برای نابودی سلاح مرگباری که در دست یکی از ارتشهای سرکش روسیه قرار دارد، راهی این کشور میشود. در میان این ارتش سرکش روسی اما شخصیت The Boss مربی سابق او حضور دارد؛ میان این دو شخصیت رابطه عاطفی عمیقی برقرار است و همین موضوع سبب شکلگیری یکی از حماسی‌ترین مبارزه‌های تاریخ می‌شود چراکه در پایان ماموریت، اسنیک میبایست مربی سابق خود را به قتل برساند. پس از کشته شدن شخصیت The Boss طولی نمیکشد که اسنیک متوجه بازی کثیف هر دو دولت روسیه و آمریکا و استفاده هر دو دولت از او برای سرپوش گذاشتن روی سیاستها و جنایات کثیفشان میشود؛ چگونگی روند داستانی بازی و اتفاقات پایانی آن قلب هر بازیکنی را خواهد شکست.

 

بازی Limbo

بازی Limbo در مورد پسری است که ماموریت دارد تا خواهر خود را نجات دهد؛ دست کم این چیزی است که بازیکن باید به آن باور داشته باشد چراکه با یک بازی کاملا مبهم رو به رو هستیم و گفتن این مسئله که بازی اساسا در چه مورد است، برای هرشخصی سخت و دشوار خواهد بود. نام بازی به معنای برزخ و مکانی بین جهنم و بهشت است؛ درواقع مکانی که روحها به هیچ دنیایی تعلق ندارند. دنیای این بازی تماما در سایه‌ها قرار دارد و هیچ رنگی در آن دیده نمی‌شود. شخصیت اصلی داستان درحالی تنها با یک هدف وارد این دنیای سایهها و مملو از هیولا و تلههای گوناگون میشود که اصلا هیج قطعیتی برای حضور خواهرش در این دنیا وجود ندارد. در طول بازی هیچگونه دیالوگ یا توضیحی برای اتفاقاتی که درون بازی رخ میدهند، وجود ندارد. شما بهتنهایی از درون تاریکی عبور میکنید و از جایی به بعد، ادامه دادن مسیر از لحاظ احساسی بسیار دشوار خواهد بود.

 

بازی Heavy Rain

قرار گرفتن روی مرز بازیهای ویدیویی و سینما، برای هر مخاطبی مطمئنا جذاب است و این همان چیزی است که بازی Heavy Rain به بازیکنها ارائه میکند. این بازی روی چهار شخصیت که سعی دارند یک قاتل سریالی را پیش از انجام جنایت متوقف کنند، متمرکز است. شخصیت اصلی بازی ایتن (Ethan) است که بهتنهایی وظیفه بزرگ کردن پسرش را برعهده دارد؛ دیگر پسر او اما براثر یک سانحه مرده و همین موضوع تاثیر بسیار مخربی را روی شخصیت ایتن گذاشته است، بهطوری که توانایی ادامه دادن به زندگی را تا حد زیادی از دست داده است. با ربوده شدن فرزند دومش، ایتن در اولین قدم میبایست با شیاطین درونی خود برای نجات فرزندش مواجه شود و درحالیکه تنها چند روز تا کشته شدن فرزندش زمان دارد، باید با طعنهها و بازیهای مختلف قاتل نیز دست و پنجه نرم کند. این بازی دارای چنین پایان بندی مختلف است که برخی از آنها میتوانند برای هربازیکنی شدیدا تاریک و دردآور باشند.

 

بازی Silent Hill 2

انتخاب یک عنوان برای حضور در این لیست از میان عناوین مختلف فرنچایز Silent Hill کار سختی بود چراکه همه این عناوین بهنوعی ناراحت کننده هستند و شخصیتهای حاضر در بازیهای این فرنچایز مدام با مسائل و مشکلات شخصی مختلفی مواجه میشوند. با این حال بازی Silent Hill 2 را شاید بتوان کمی متفاوت با سایر آثار این مجموعه دانست، در این عنوان شما کنترل شخصیت جیمز ساندرلند را برعهده دارید که پس از تماس همسرش با او راهی سفری پرخطر میشود اما مشکل اینجا است که همسر او دیگر زنده نیست و با این وجود هنوز جیمز را به سمت خود صدا میزند. نکتهای که در مورد شهر سایلنت هیل وجود دارد این است که این شهر درواقع انعکاسی از روح افراد و گناهان آنها است و چیزی که شما بیش از هرچیزی در طی بازی مشاهده میکنید، وحشت و انحرافات مختلفی است که در درون جیمز وجود دارد.

 

بازی Final Fantasy X

فرنچایز Final Fantasy یکی از سرگرم‌ کننده‌ترین فرنچایزهای حاضر در صنعت گیم است که در ظاهر چندان جدی و تاریک به‌نظر نمیرسد اما در بطن داستان همه چیز فرق میکند. در ابتدا بازی Final Fantasy X با حضور شخصیت‌های گوناگون و حس شوخ طبعی موجود در شخصیتها بهعنوان یک بازی سرگرم کننده و با لحنی نه چندان جدی به نظر میرسد اما در زیر این ظاهر کاملا شاد و مفرح، دنیایی از مرگها و فقدانها وجود دارد. مردم شهر اسپیرا در ترس از یک هیولا یا بهتر بگوییم یک بلای طبیعی به نام سین (Sin) زندگی میکنند که پس از مدت زمان مشخصی ظاهر میشود. سین شهرها را بدون هیچ تفکری نابود میکند و بازیکنها جنبههای بسیاری دردناکی را باهربار برگشتن او در بطن داستان این بازی شاهد هستند. در کنار سین اما وجود افکار نژادپرستانه و یک مذهب ستمگر در دنیای بازی تاثیرات مختلفی را روی داستان این عنوان میگذارند که تجربه بیش از یک بار این بازی را برای هر بازیکنی سخت میکنند.

 

بازی Shadow of the Colossus

بازی Shadow of the Colossus از آن دسته عناوینی است که بازیهای مختلفی سعی بر تقلید از سبک خاص آن داشتهاند و تنها تعداد کمی در انجام این کار موفق ظاهر شدهاند. دردنیای گسترده این بازی بازیکن‌ها راهی سفری برای زنده کردن دختری به نام مونو میشوند و برای رسیدن به هدف خود باید 16 هیولای مختلف را بکشند. هیولاهایی که اصطلاحا به آنها Colossi گفته میشود، درواقع بیگناه هستند و دلیل اصلی کشتار آنها پرشدن میل خودخواهی شخصیت اصلی بازی است؛ هیولاهای دنیای بازی کاملا بیخطر و بهنوعی خنثی هستند چراکه نه تنها هیچگونه کشتاری را انجام نمیدهند بلکه حتی غذا نیز نمیخورند و تنها به خودی خود زندگی میکنند. بنابراین هنگامیکه با داستان و دلیل اصلی اتفاقات بازی رو به رو میشوید، تاریکی بزرگی تمام قلب شما را فرا خواهد گرفت.

 

بازی Telltale’s The Walking Dead: Season One

فصل اول بازی The Walking Dead ساخته استودیو Telltale به‌طرز شگفت انگیزی بازیکنها را با داستان خود همراه میکند و تصویری که این بازی از انسانیت در دنیایی آخرالزمانی و مملو از زامبیها به نمایش میگذارد، واقعا جذاب و گیرا است چراکه به خوبی نشان میدهد که بشریت در وضعیتی آخرالزمانی و در موقعیتهای مختلف چه واکنشی را نشان میدهد و چه کارهایی از وی در مواقع سخت برمیآید. لی اورت یکی از شخصیتهای اصلی این مجموعه است که به صورت ناگهانی در مسیر تلاش برای زنده ماندن با دختر کوچکی به نام کلمنتاین مواجه میشود و با گذشت زمان میبینیم که لی رفته رفته برای کلمنتاین تبدیل به یک پدر و کلمنتاین نیز برای او تبدیل به یک قطب نمای اخلاقی میشود. شکل گیری رابطه عاطفی میان این دو و تعامل آنها با دنیای بازی و شخصیتهای دیگرداستان زیبایی را خلق میکند که در پایان با مرگ لی یکی از تلخترین صحنههای حاضر در بازیهای ویدیویی رقم میخورد.

 

برچسب ها: 10 برتر
0 نفر این پست را پسندیده اند. این مطلب را به اشتراک بگذارید:
مطالب مشابه
مشاهده موارد بیشتر
نظر کاربران
برای ارسال دیدگاه ابتدا باید وارد شوید.