بازی GTA 3 نه تنها یکی از مهمترین عناوین ژانر خودش است، بلکه از اولین بازیهایی است که توانست تجربهای بینقص و لذت بخش از یک جهانِ باز را به مخاطبین ارائه دهد؛ اما این تنها کاری نبود که باعث شهرت و محبوبیت و اثرگذاری این بازی شد. در کنار یک دنیای آزاد، داشتن داستانی جذاب، شخصیتهایی که به خوبی پرداخته شدهاند و جهانپردازیای حساب شده، بازی GTA 3 توانست در سبک خود و تمام صنعت گیم انقلاب راه بیندازد. این اثر فرمولی را طراحی کرد که بعدها توسط بازی Saitns Row، بازی Simpsons: Hit and Run، بازی Sleeping Dogs و بسیاری عناوین دیگر استفاده شد، خود راکستار نیز برای پروژههای آیندهاش مثل بازی Bully و بازی Red Dead Redemption راهی را رفت که با بازی GTA 3 طی کرده بود. بازی GTA کار خود را به عنوان اثری رترو با زاویه دوربین بالا به پایین آغاز کرد و از همان موقع ماجراجوییهای غیر خطی را به بازیکنان ارائه داد. با اینکه به دلیل طراحی بازی محدودیتهای متعددی در تجربه گیمپلی داشتیم، اما نمیتوان تاثیر بسیار این عنوان روی مجموعه خودش و دیگر مجموعهها را دست کم بگیریم.
با اینکه بازی GTA 3 پر بود از خشونت و محتوای بزرگسالانه، اما همین موارد با ترکیب شدن با طراحی مراحل بینظیر توانستند محصولی خلق کنند که هم به موفقیت تجاری برسد و هم پیش منتقدین سربلند بیرون بیاید، و از همان روز تا کنون هیچ نسخهای از بازی GTA شکست نخورده و قویتر از پیش رو به جلو حرکت میکند. فروش بسیار بالای این مجموعه خیلی زود تضمین شد و حال که هر روز به بازی GTA 6 نزدیکتر میشویم، قطعا راکستار نیز بیشتر مشتاق تجربه مجدد این موفقیت میشود و میخواهد همین سیر صعودی را ادامه دهد. این شرکت با حفظ هر آنچه باعث موفقیت بازی GTA 3 شد میتواند بار دیگر پیروزی خود را تضمین کند و ما نیز در این مقاله میخواهیم ببینیم که بازی GTA 3 دقیقا چه داشت که توانست به این نقطه برسد.
بازی GTA 3 نقطه آغازینِ حقیقی این مجموعه است
گرچه بازیهای متفاوتی قبل از بازی GTA 3 منتشر شده بودند که هر یک تاثیر مختلف خود در عناوین جهان باز را داشتند، اما بازی GTA 3 توانست کاری کند که بازیهای بعد از خودش، چارهای جز الهام گرفتن از خودش را نداشته باشند. بازیکنان در این عنوان نقش کلاود (Claude) را ایفا میکردند، شخصیتی صامت که در حقش ظلم شده است و حال باید مسیری پر از انتقام و دادخواهی را طی کند. او در طول این مسیر با ظلم و ستمهای فراوانی مواجه میشود و در واکنش، خود نیز پا به دنیای جرم و جنایت میگذارد، انواع تبهکاریها را تجربه میکند و همه اینها در زیبایی هر چه تمام با آزادیِ داخل بازی گره میخورند و کاری میکنند که بازیکن با کنار گذاشتن داستان اصلی، به گشت و گذار در دنیای لیبرتی سیتی مشغول شود. رانندگی، قدم زدن در سطح شهر، زیر گرفتن مردم، رها کردن یک ماموریت، خریدن دهها اسلحه و حمله کردن به مردم بیچارهای که سرشان در کار خودشان است، مواردی بودند که امضای منحصر بهفرد بازی GTA شدند و هنوز هم که هنوز است مخاطبین عاشق همین کارها در موفقتری نبازی راکستار هستند.
شایعه: بازی GTA 6 در ابتدا قرار بوده چهار شخصیت اصلی و سه شهر داشته باشد
شهر لیبرتی سیتی شاید چندان کامل به نظر نمیرسید، اما به هیچ وجه کمتر از انتظارات بازیکنان هم ظاهر نشد و خیلی راحت توانست تبدیل به یک زمین بازی شود، زمینی که تمام نقشههای بازی در آن عملی میشدند. قطعا داستان نقش مهمی در بازی GTA 3 داشت و سازندگان نیز زمان زیادی را برای طراحی این بخش صرف کرده بودند، اما آزادی عملی که در این عنوان وجود داشت باعث میشد که داستان به عنوان مهمترین بخش ماجرا دیده نشود. شما میتوانستید صرفا در شهر وجود داشته باشید و همین منبعی سرشار از سرگرمی بود. بازیکنان میتوانستند داستان خودشان را در بازی بازگو کنند و آنطور که میخواهند نقش یک خلافکار را ایفا کنند. بازی GTA 5 هم از همین فلسفه پیروی میکرد، اما داستانسرایی سینمایی این عنوان باعث شد فرسنگها از چیزی که بازی GTA 3 طراحی کرده بود دور بیفتد.
تکامل فرمول طراحی بازیهای GTA
واضحترین تاثیر بازی GTA 3 را میتوان در نسخههای بعدی این مجموعه دید. بازی GTA: Vice City و بازی GTA: San Andreas که برای پلی اسیتشن 2 عرضه شدند و به مقدار زیادی هم از نسخه سوم این فرنچایز الهام گرفته بودند. با وجود این، شاهد تکامل فرمول ساخت بازیها، آن هم در ابعاد مختلف و بسیاری بودیم. تغییر محیط و لوکیشن بازی، در کنار شخصیتهای جدید و تکیه دادن بیشتر روی داستانسرایی (البته نه به شکلی که تجربه داستان الزامی شود) از جمله مواردی بودند که تجربه هر یک از این بازیها را به یاد ماندنی و جذاب میساختند، و با اینکه بازیکنان برای تجربه بازی GTA بیشتر سراغ این دو نسخه میروند، اما نمیتوان کتمان کرد که تاثیر نسخه سوم از باقی نسخهها بسیار بیشتر بود و عملا بدنه این مجموعه را ساخت، تا نسخههای بعدی با استفاده از آن به بالا صعود کنند.
همزمان با عرضه سیستمها و پلتفرمهای جدید، بازی GTA نیز از سختافزار پلی استیشن 2 به سمت سیستمهای جدید رفت و موفقیتی زودهنگام به دستآورد. بازی GTA 4 در سال 2008 منتشر شد و تبدیل به عنوانی پرفروش و محبوب شد که در حال حاضر بسیاری آرزوی ریمستر شدنش را دارند. این بازی در عین حال که حس و حال نوستالژیک بازی GTA را حفظ کرده بود، دنیایی جدید را هم به مخاطب ارائه میداد و این جهانِ نو را در لیبرتی سیتی محبوب به ارمغان میآورد. بازی GTA Liberty City Stories و بازی GTA Vice City Stories هم برای کنسول دستی پلی اسیتشن یعنی PSP منتشر شدند و گرچه از لحاظ کیفی، اصلا به نسخههای دیگر نمیرسیدند، اما به هر حال کاری میکردند که با یک کنسول دستی و هر جا که خواستید بازی GTA را تجربه کنید، که همین هم خودش برای بسیاری از کاربران کافی بود. در سال 2013 اما بازی GTA 5 منتشر شد و توانست تبدیل به یکی از موفقترین عناوین موجود در تاریخ صنعت گیم شود. بیش از یک دهه از عرضه این بازی میگذرد و هنوز هم در فهرست پرفروشترین بازیهای هفته، شاهد نام بازی GTA 5 هستیم.
چرا طرفداران مدام به سمت بازی GTA باز میگردند؟
برخی معیارها برای بازی GTA کاملا ثابت هستند. برای مثال داشتن گیمپلی جذاب و داستان جالب از نیازهای اولیه این مجموعه است، اما شاید مهمترین چیزی که طرفداران از یک بازی GTA میخواهند این باشد که با اتفاقات غیرخطی و ناگهانی روبهرو شوند، و نسخهای طنزآمیز و مضحک از زندگی مدرن آمریکایی را تجربه کنند. شاید بازی Red Dead Redemption با تمرکز روی غرب وحشی به موفقیت رسیده باشد و یک اثر درام و حماسی ارائه داده باشد، اما بازی GTA تمرکز خود را روی سرگرمیهای عجیب و غیرمنتظره میگذارد که برای مخاطبِ امروزی جذاب است و باعث شهرت اولیه و فعلی مجموعه شده است.
شایعه: شخصیت اصلی بازی GTA 6 مونث خواهد بود
دلیل اینکه بازیکنان مدام به سمت بازی GTA باز میگردند این است که این اثر میتواند بین هیجان و سرگرمی، و کیفیت بالا تعادل برقرار کند؛ و در عین حال که همانند دروازهای برای فرار از دنیای واقعی است، یک بازی ویدیویی فوقالعاده نیز هست و تمام استانداردهای لازم را حفظ میکند. برای مثال به بازی Saints Row یا بازی Mafia 3 نگاه کنید، عناوینی که الهام زیادی از بازی GTA گرفتهاند، اما چرا این عناوین به محبوبیت منبع الهام خود نمیرسند؟ به این دلیل که هیچ یک موفق به برقرار کردن تعادلِ لازم نمیشوند، یکی روی فلسفه و داستان بیش از حد تکیه میزند و دیگری جز گیمپلی روی بخش دیگری تمرکز نمیکند. بازی GTA از سال 2001 تا 2013 موفق به پیشرفت و نوآوری شده و امیدواریم که در نسخههای بعدی نیز شاهد همین رویه باشیم.
بازی GTA 3 هنوز هم یک شاهکار است
با تکامل بازی و صنعت بازی، به راحتی میتوان گفت که هر نسخه از بازی GTA محکوم است که از نسخه قبلی بهتر باشد. حاکمیت بازی GTA 5 بر جدولهای فروش و تحولی که بازی Vice City در ژانر و مجموعه ایجاد کرد شاید مهم باشند و حیاتی، اما هیچکدام از اینها بدون خون دل ریختنهای کلاود در خیابانهای لیبرتی سیتی ممکن نمیشد. موفقیت اصلی بازی به این دلیل بود که تجربهای آزادانه و غیرخطی ارائه داد و نشان داد که با یک دنیای سندباکس چه کارها که نمیتوان انجام داد، و بسیاری عناوین دیگر هم از این خط پیروی کردند و بازی GTA 3 توانست تبدیل به یکی از نقاط عطف صنعت بازی شود. بدون وجود بازی GTA 3 به سختی میتوان تصور کرد که وضعیت بازیهای ویدیویی چگونه میشد، راکستار نیز با بازی Red Dead Redemption و بازی Max Payne نشان داده که بدون نیاز به یک جهانِ باز میتواند داستانهای فوق العادهای خلق کند.
تمام موارد الزامی برای ادامه موفقیت مجموعه بازی GTA در نسخه سوم نهفته است. یک تجربه جنایی، با شهری الهام گرفته شده از نیویورک، که بازیکنان میتوانند هر کاری دلشان خواست در آن انجام دهند. همانند بازی Call of Duty یا بازی Super Smash Bos، بازی GTA نیز طوری ساخته میشود که تا انتشار نسخه بعدی پابرجا بماند و بازیکنان به تجربه آن ادامه دهند، تا کنون بازی GTA 5 به خوبی از عهده این ماموریت برآمده و توانسته جای کافی برای نسخه بعدی باز کند، و حال باید ببینیم که بازی GTA 6 چه زمانی معرفی میشود و چطور میراث کلاود و سی جی و باقی خلافکارهای دوست داشتنی راکستار را ادامه میدهد.