از ابتدای عرضه سری بازی Assassin’s Creed، با منتشر شدن عناوین سالیانه جدید، شاهد بزرگتر شدن اندازه نقشه این بازیها بودهایم. با انتشار سهگانه نقش آفرینی و جدید بازی Assassin’s Creed که به عنوان پیشدرآمدی برای داستان اصلی سری معرفی شدهاند، مقیاس نقشه این بازیها بزرگتر از قبل شد. اگرچه بازیکنان بسیاری از سفرهای طولانی خود در بیابانهای مصر، جزیرههای جنگ زده یونان باستان و مزارع انگلستان و انگلیس ساکسون لذت بردهاند، اما تعداد زیادی از علاقهمندان و طرفداران این سری محبوب بر این عقیدهاند که زمان آن رسیده است تا یوبیسافت محیطی کوچکتر برای بازی Assassin's Creed ایجاد کند.
وجود محیطی کوچکتر میتواند تجربه کلی بازی Assassin's Creed را دلچسبتر کند، زیرا سازندگان بازی میتوانند تمرکز بیشتری روی داستان بازی داشته باشند. البته این بدان معنی نیست که وجود محیطی بزرگ در بازی نکتهای منفی است. اگرچه اکثر بازیکنان همچنان ازسرعت روند داستان در بازی Assassin's Creed Odyssey ناراضی بودند، اما اکثر آنان از اسب سواری روی تپهها و تماشای اقیانوس درخشان لذت بردند. بازیکن میتواند به هر جزیره دوردستی که میبیند، بدون صفحه لودینگ مزاحم سفر کند. بازی Assassin's Creed Odyssey از بازیکنان خود انتظار جستوجوی این نقشه پهناور را دارد، زیرا شخصیت اصلی بازی از زندگی در جزیرهای کوچک خسته شده است.
بازی Assassin's Creed Odyssey با استفاده از معماریها و طبیعت زیبای یونان باستان، به بازیکنان نوید تجربه سفری بینظیر را میدهد که در آن شخصیت اصلی بازی به دنبال خانواده واقعی خود است. اما در انتها به این نتیجه میرسد که خانواده مفهومی است که از قبل برای او تعریف شده است و نسبت خونی با افراد ربطی در تعریف آن ندارد. بین این سهگانه مقدماتی، این عنوان از نقشه بزرگ خود بهترین استفاده را کرده است. این نقشه بزرگ برای این بازی بسیار مناسب است، زیرا داستان زندگی شخصیت اصلی داستانی ماجراجویی در این محیط پهناور است، که ماموریتهای جانبی خوبِ آن به این دنیا جان میبخشند و در عین حال تجربههای کاراکتر اصلی را بیشتر میکنند. برای مثال، برخوردهایی از قبیل ملاقات با Daphnae در ابتدای بازی و آشنایی با فرقه Daughters of Artemis، که باعث درگیر شدن شما در ماموریتی جانبی میشود که تا پایان بازی ادامه خواهد داشت. همه اینها به درک بهتر این مسئله کمک می کند که چرا کاساندرا (یا الکسیوس) مرتباً از مسیر خود منحرف میشود و مدت زیادی را در مسیرها و مکانهای مختلف سپری می کند. این بازی ماجراجوییای مادام العمر برای کشف معنای خانواده است، که در فضایی عظیم که با خانوادههای مختلف پر شده است انجام میشود. بعضی از این خانوادهها ناکارآمد هستند، دیگران عاشق هستند، اما همه آنها از طریق تصمیماتی که برای شخصیت اصلی میگیرید، روی داستان بازی تاثیر دارند.
متاسفانه توصیفات گفته شده، درمورد بازی Assassin's Creed Origins و بازی Assassin's Creed Valhalla صدق نمیکنند، زیرا داستان هردو بازی از محیط بزرگ آنها کمی رنج می برد. داستان بازی Assassin's Creed Origins راجع به بایک (Bayek) و همسرش (Aya) است که چگونه تلاش آنها برای انتقام، اقداماتشان را تغییر میدهد، بهطوری که آنها از قدرتمندان محافظت میکنند ولی به مردم خدمت نمیکنند. نقشه بازی بسیار بزرگ است و مملو از ماموریتها و فعالیتهای جانبی است اما بیشتر آنها ارتباط خاصی با داستان اصلی بازی ندارند. در اکثر ماموریتها شما به مردم کمک میکنید، و این خلاف داستانی است که بازی سعی در بیان آن دارد. تنها در تعداد اندکی از ماموریتهای جانبی بازی به جبهه اشتباه بایک و آیا اشاره میشود که آنها نیز پس از مدتی فراموش میشوند. محیط بازی آنقدر بزرگ است که کار خاصی برای انجام دادن وجود ندارد باید و یوبیسافت باید از ساخت این نقشههای خالی جلوگیری کند.
بازی Assassin's Creed Valhalla نیز در این مسئله مشکل دارد. سرزمین انگلستان عظیم است و از این رو مملو از دهها فعالیت جانبی، آیتمهای مختلف برای جمع آوری و ماموریتهای فرعی است که ارتباط زیادی با داستان اصلی بازی ندارند. برای مثال، در یکی از این ماموریتهای جانبی، شاهد داستان یک مهاجم خواهیم بود که در تلاش برای فرار از سرنوشت نفرین شده خود است، اما در انتها متوجه میشود که زندگی در لحظه بسیار رضایت بخشتر از تلاش برای یک زندگی با شکوه پس از مرگ است. سرمایه گذاری و توجه بازیکن به خط داستانی شخصیت اصلی بازی دشوار است، زیرا او بیشتر وقت خود را در طول بازی صرف انجام کارهایی می کند که مربوط هدف اصلیاش نیست، یا حداقل اینگونه بهنظر نمیرسد.
و فراتر از این، مشکل دیگری که با داشتن محیطی بزرگ به آن برمیخورید، کارها و فعالیتهای زیادی است که در این نقشه پهناور پراکنده شده است. حتی با گذارندن 100 ساعت در هریک از این بازیها، ممکن است نتوانید فعالیتهای جانبی ارائه شده را به اتمام برسانید و یا با تمام شخصیتهای بازی ملاقات کنید. دلیل اصلی وجود این حجم از فعالیتهای جانبی نیز به اندازه و سایز نقشه اصلی بازمیگردد، که استودیو سازنده بازی سعی در زنده جلوه دادن آن دارد. این مشکل به ویژه در بازی Assassin's Creed Valhalla بسیار فاحش است، زیرا سازندان سعی کردهاند کاری کاملاً متفاوت در این عنوان انجام دهند، بههمین دلیل ماموریتها و داستانهای بازی در نقشه بهطور کلی نشان داده نمیشوند. با اینکه این تغییر منجر به داستان پردازی موثرتر شده و جستوجو در بازی اهمیت بیشتری دارد، اما فعالیتها و ماموریتهای بسیاری در این بازی پیدا نخواهند شد.
خطر فاش شدن داستان بازی:
البته در این مطلب، حتی درباره ماموریتهایی مانند پیدا کردن Excalibur یا بلند کردن Mjolnir صحبت نمیکنیم، که برای انجام آنها نیاز به یافتن موارد پنهان بسیاری در مکانها و فعالیتهای مختلف بازی دارید که ربط زیادی نیز به ماموریت اصلی ندارند. بازیکن حتی میتواند با خواندن لیست تروفیهای بازی موفق به انجام این کار شود.
صحبت اصلی این مقاله، درباره چیزهای واقعاً مبهم موجود در بازی است. مواردی که نمیتوانید آنها را پیدا کنید مگر اینکه با دقت هر سندی را بخوانید و هر اینچ انگلیس را جستوجو کنید.
برای مثال، ماموریتی که شامل کشف سرنوشت ویکتوس، جادوگری از فرقه Hidden Ones، میشود. برای شروع این ماموریت، شما باید پنج دفترچه Hidden One را پیدا کنید که در سراسر انگلیس پراکنده شدهاند که در هر کدام توسط شخصی به نام ویکتوس نوشته شده است. قطعات زره ویکتوس را پیدا کنید و به طور مرموزی متوجه شوید که سرنوشت او هنوز مشخص نیست. این جستجو در نهایت بازیکن را ملزم به مشاهده جزئیاتی ظاهراً بی اهمیت، که روی برجهایی تصادفی کنده کاری شده، میکند. پس از آن بازیکن با مثلث بندی، باید چاه پنهانی را که روی نقشه مشخص نشده است پیدا کند، کتاب دانش مناسب را بیابد تا توانایی لازم برای باز کردن دخمهای مخفی را داشته باشد. پس از آن، رمز و رازهای یک یادداشت رمزگذاری شده را شکسته و سپس مقداری لاتین ترجمه کنید.
رفع خطر فاش شدن داستان بازی
برای انجام هر یک از اینها، هیچ پاداش مشخصی برای بازیکن وجود ندارد. بازیکنان هیچ اسلحه یا دستآورد جدیدی جز لذت کشف یکی از داستانهای بازی Assassin's Creed بهدست نخواهد آورد. دهها ماموریت جانبی بدون نشان همانند این در سراسر بازی وجود دارد که تنها با مشاهده دقیق و استدلال صحیح میتوانید آنها را پیدا کنید. برخی از آنها پاداشهای مشخصی مانند یک کمان یا نیزه قدرتمند دارند. اما دلیل اصلی وجود آنها، سعی و تلاش سازندگان بازی برای جان بخشیدن به این دنیای پهناور است. شاید برای بعضی از بازیکنان همه اینها فوق العاده جالب باشد، اما همیشه این واقعیت وجود دارد که هربازیکن با صرف 60 تا 80 ساعت از وقت خود در بازی، بازهم ممکن است بسیاری از ماموریتهای جانبی بازی را از دست بدهد. انجام این ماموریتها نیازمند تعهدی سرسام آور و خسته کننده برای یک بازی تک نفره است.
تمام کارهایی که بازی Assassin's Creed Valhalla (و تا حدودی بازی Assassin's Creed Origins) انجام میدهد، بهتر است در یک محیط کوچکتر انجام دهد تا بازیکن بتواند بعضی وقتها در جایی توقف کند و واقعاً به دنیای اطراف خود نگاه کند. علاوه بر این، سازندگان بازی Assassin's Creed میتوانند با استفاده از قدرت نسل جدید کنسولها، شهری کوچک ایجاد کنند که امثال آن را ندیدهایم. به جای نقشهای عظیم که کل یک کشور را به تصویر می کشد، یوبیسافت میتواند مکانی پرجزئیات بسازد که از تمام قدرت کنسول، برای ایجاد سیستمهایی باورنکردنی درون بازی، استفاده کند. سیستمهایی مانند هوش مصنوعی واقعیتر، سیستم مخفیکاری عمیقتر و مجموعه گستردهتری از انواع دشمنهای بازی که به عمیقتر شدن این سری کمک زیادی خواهد کرد.
جزئیات کوچک موجود در بازی Assassin's Creed Origins و بازی Assassin's Creed Valhalla، همان چیزی است که این دو را به چنین بازیهای خاصی تبدیل می کند. اما مشکل آنها، فضای فوق بزرگی است که یوبیسافت در اختیار این دو قرار داده. دنیای بزرگتر می تواند تجربه دلنشینی باشد و بازی Assassin's Creed Odyssey اثبات آن است، اما همه بازیهای این سری نیازی به محیطی بزرگتر از نسخه قبلی خود ندارند تا بهنوعی رکوردشکنی کنند.