قطعا برایتان پیش آمده که در رابطه با فیلم، کتاب یا موسیقی مورد علاقهتان با دوستانتان صحبت کنید و بعد از به اشتراک گذاشتن سلیقهتان، متوجه اختلاف نظر دوستانتان شوید! درست مانند هرچیز دیگری در دنیا، اختلاف نظر در رابطه با بازیهای ویدیویی نیز وجود دارد. ممکن است شما عاشقانه بازیهای نقش آفرینی و دیالوگ محور را دوست داشته باشید و سایر اطرافیانتان این دسته از بازیها را خسته کننده بنامند، از طرفی ممکن است دوستانتان بازیهای ورزشی مانند فیفا را هر ساله خریداری کنند، در صورتی که شما هیچ علاقهای به این بازی ندارید. نکته این است که این مسئله اغلب هیچ ارتباطی به نمرات و موفقیتهای یک عنوان ندارد. برای مثال حاشیههای اخیر حول محور بازی The Last Of Us Part 2 را به یاد بیاورید. بسیاری از بازیکنان عاشقانه این بازی را دوست داشتند در صورتی که عدهای بازی را ناامید کننده خواندند.
اما در این مقاله قصد داریم به اختلاف نظری متفاوت بپردازیم. اختلاف نظری بین منتقدان و بازیکنان! در این مطلب قصد داریم به 10 بازی پرطرفدار که توسط منتقدان نمرات نسبتا ضعیفی دریافت کردند و همچنان توسط بازیکنان از آنها استقبال میشود بپردازیم. با ما همراه باشید.
بازی Days Gone
به عنوان اولین بازی پرطرفدار در لیست به سراغ جدیدترین عنوانی که تحت چنین شرایطی قرار گرفته است، رفتهایم. بازی Days Gone برای اولین بار در رویداد E3 2016 معرفی شد. در ابتدا بازی مانند تمامی عناوین زامبی محور دیگری بود که دیده بودیم، اما تفاوتی خاص داشت و آن هم گلههای بزرگ زامبیها بود که باعث میشد بازی عنصری منحصر به فرد در خود داشته باشد. همه چیز به خوبی پیش رفت و قرار بود بازی به صورت کاملا طبیعی در سال 2018 منتشر شود، اما متاسفانه مشکلاتی که در روند توسعه به وجود آمد، انتشار بازی را یکسال به تعویق انداخت و در نهایت بازی در سال 2019 منتشر شد.
همه طرفداران انتظارات زیادی از بازی داشتند، چرا که بازی Days Gone یک انحصاری جدید از سوی سونی بود و باید نمرهای حداقل بالای 85 دریافت میکرد. اما هیچ چیز آنطور که باید و شاید پیش نرفت، پس از انتشار بازی شاهد نمره 71 از 109 نقد تاثیرگذار در سایت رسمی متاکریتیک بودیم. اکثر نقدها نکات مثبت خوبی را در بازی پر رنگ کرده بودند، اما از نظر منتقدان بازی مشکلات اساسی در طراحی مراحل، داستان و عملکرد فنی داشت. البته این حالت تنها شامل نقدهای متوسط و مثبت میشد چرا که نقدهای منفی فقط ایرادات بازی را توضیح داده بودند. متاسفانه این اتفاق نه برای سازندگان، نه برای سونی و نه برای دارندگان پلی استیشن 4 خبر خوبی بود. چرا که همانطور که اشاره کردیم، انتظارات از بازی انحصاری درجه یک سونی بسیار بیشتر بود.
اما این شوک و ناامیدی اصلا پایدار نبود. بعد از عرضه بازی و تجربه آن توسط طرفداران، شاهد شکل گیری رابطهای عمیق بین بازیکنان و بازی بودیم که اکثرا دلیل آن را تعامل با شخصیت اصلی داستان، یعنی دیکن سنت جان میدانند. در نتیجه استودیو Bend هم دوباره دست به کار شد و محتویات جدیدی، مانند چالشهای خاص، آیتمهای منحصر به فرد و درجه سختی جدید را به بازی افزود. همچنین آنها باگهای بازی را نیز برطرف کردند و محتویاتی خاص از سایر بازیهای انحصاری سونی، مانند بازی Death Stranding به آن اضافه کردند. این اتفاقات موجب شد تا بازیکنان از بازی لذت ببرند و تقاضای دنباله آن را داشته باشند. اما سونی به نمره 71 راضی نبود و پرونده بازی Days Gone را به طور کلی بست!
ابتدای سال جاری جیسون شرایر (Jason Schreier) اخباری را منتشر کرد که نشان میداد استودیو Bend قصد ساخت دنباله این بازی پرطرفداررا داشت، اما فرایند توسعه به خاطر نمرات نسبتا ضعیف بازی توسط سونی متوقف شد. همانطور که متوجه شدید، سونی سعی کرد تا جایی که میتواند از بازی سود ببرد. بنابراین نسخه رایانههای شخصی آن را منتشر کرد و این اتفاق باعث شد تا افراد بیشتری این عنوان را تجربه کنند در نتیجه باز هم انتقادات به سونی وارد شد و درخواست ساخت دنباله بازی زیاد شد. متاسفانه آخرین اخبار مربوط به دنباله بازی Days Gone، کنسل شدن آن بود. اما سونی استودیو Bend را برای ساخت یک بازی جهان باز با دنیایی مانند جهان بازی Days Gone آماده کرده است و آنها در حال ساخت این بازی هستند. حداقل نکته مثبت ماجرا این است که DNA بازی، در عنوان بعدی استودیو حفظ خواهد شد.
بازی Deadly Premonition
در یکی از روزهای سال 2010 عنوانی عجیب و جدید برای کنسول ایکس باکس 360 با نام Deadly Premonition منتشر شد. نویسندگی و کارگردانی این بازی به عهده هیدتاکا سوهیرو (Hidetaka Suehiro) بود. کسی که در سال 2004 قصد داشت با ساخت بازی Rainy Woods عنوانی با الگوگیری از سریال The Twin Peaks بسازد. سوهیرو نویسندگی بازی Rainy Woods را در سال 2004 آغاز کرد تا در نهایت بازی در سال 2007 در رویداد Tokyo Game Show معرفی شد، اما بعدها به دلیل مشکلات در توسعه کنسل شد. در نتیجه سوهیرو تصمیم گرفت از نوشتههای قبلیاش بهره ببرد. این اتفاقات منجر به ساخت بازی Deadly Premonition شد که ماجرایی مشابه بازی کنسل شده را با شخصیت اصلی جدید دنبال میکرد.
بازی Deadly Premonition عنوانی خاص و عجیب بود، چرا که از داستانی بسیار غنی، جذاب و درگیر کننده بهره میبرد، این در حالی بود که مکانیکهای این بازی پرطرفدار کهنه بودند و به طور کلی بازی عملکرد درستی نداشت، همچنین گرافیک و سرعت عمل بازی نهایی بسیار ضعیف بود. نمرات بازی روی سایت رسمی متاکریتیک، نمره 68 از 100 بود که با 39 نقد تاثیرگذار به دست آمده بود.
شاید بتوان گفت یکی از دلایل اصلی شهرت این بازی، نقدهای متفاوتش بود. پس از انتشار بازی Deadly Premonition اختلاف نظرهای متفاوتی وجود داشت که سبب شد نام بازی در دهانها بچرخد و همه برایشان جذاب شود که این بازی پرطرفدار جدید دقیقا چیست! نتیجه شهرت بازی شکل گیری یک دسته بزرگ از افراد علاقهمند به بازی بود. دستهای که بازی را به دلیل روایت خاصش عاشقانه دوست داشتند و از گرافیک ضعیف، مشکلات عملکردی و باگهای بازی گذشته بودند و تنها چیزی برایشان اهمیت داشت، داستان بود! روز به روز به تعداد طرفداران بازی Deadly Premonition اضافه شد و به مرور جزئیات زیادی از آن کشف شد. همچنین امروزه این بازی را بهخاطر اتمسفر خاصش نیز میشناسند.
موفقیت نسبی بازی Deadly Premonition موجب شد تا سازندگان به سراغ ساخت دنباله بازی بروند، متاسفانه نسخه دوم از سری Deadly Premonition با استقبال زیادی مواجه نشد، اما همچنان این سری از بازیها نزد طرفداران از محبوبیت خاصی برخوردارند.
بازی Sonic Unleashed
بازی Sonic Unleashed در سال 2008 منتشر شد و عنوانی بود که باید جانی تازهای به سری میداد، چرا که بازی قبلی در سری که در سال 2006 منتشر شده بود، نتوانست آنقدر که باید طرفداران را راضی نگه دارد. اینبار با بازی Sonic Unleashed کار برای تیم سازندگان دشوار بود و نباید هیچ اشتباهی از آنها سر میزد. با این حال آنها ریسک را پذیرفتند و به سراغ ایدهای نو برای سری رفتند. اینبار همه چیز برای سونیک تفاوت داشت و تمرکز اصلی بازی روی شخصیت سونیک بود! توسعه بازی از سال 2006 آغاز شد. هدف کلی سازندگان این بود که نوآوری را به صورت متعادل به بازی تزریق کنند و از حد استاندارد عبور نکنند.
در نهایت بازی منتشر شد و نسخه ایکس باکس 360 توانست از 50 نقد تاثیرگذار، نمره 60 از 100 را دریافت کند. اکثر نقدها متوسط بودند، چند نقد منفی و چند نقد هم مثبت. نکته مثبتی که در تمام نقدها مشاهده میشد این بود که سونیک با این بازی به ریشههایش بازگشته است و استانداردهای جدید به آن اضافه کرده. از طرف دیگر نقدهای منفی به بازیکنان هشدار میدادند که نزدیک بازی نشوند چرا که بازی Sonic Unleashed از مشکلات دوربین، عملکردی و کنترل رنج میبرد.
اما نتیجه کار چیزی متفاوت از آب در آمد. بازی Sonic Unleashed حدود 2.5 میلیون نسخه فروخت و به مرور نقدهای مثبتش بیشتر شد. نکات مثبتی که به نقدها اضافه شده بود اشاره میکرد که این بازی پرطرفدار از نظر بصری بسیار عالیست و اولین عنوان در سری است که چنین طراحی و گرافیکی دارد. همچنین منتقدان احساس میکردند که این بازی توانسته حس و حال خوب و هیجان انگیز سونیک را بازگرداند، درست همان چیزی که نسخه قبلی از دست داده بود.
البته برداشت اشتباهی نکنید، باز هم بازیکنان بسیاری از این بازی پرطرفدار استقبال نکردند و همچنان نمرات متاکریتیک بازی نسبتا ضعیف ماند! اما بسیاری از منتقدان نظرشان تغییر کرد و در حال حاضر هم شاهد اختلاف نظر در رابطه با بازی Sonic Unleashed هستیم. اما به طور کلی طرفداران این بازی از منتقدانی که به آن نمره ضعیف دادند بسیار بیشتر است.
بازی Killing Floor
با توجه به موقعیت و وضعیت مناسب بازی Killing Floor 2، برایمان جذاب شده است تا ببینیم نسخه ابتدایی از این سری چه وضعیتی داشت. بازی Killing Floor در سال 2009 برای رایانههای شخصی منتشر شد. اما این بازی از ابتدا یک عنوان کامل نبود، چرا که در سال 2004 به عنوان یک ماد برای Unreal Tournament ساخته شده بود. به طور حدودی این بازی 35 هزار نقد متفاوت در سرتاسر دنیا دارد که طبق آمار 96 درصد آنها مثبت هستند. در تمام سالهای پس از عرضه این بازی، شاهد محبوبیتش بین هواداران هستیم و حتی اگر به نمره مخصوص هواداران در سایت متاکریتیک نگاهی بیاندازید، میبینید که این بازی توانسته است نمره 86 از 100 را کسب کند که از 1441 رای به دست آمده است.
اما باید مانند سایر عناوین به سراغ نمره رسمی سایت متاکریتیک نیز برویم. بازی Killing Floor به طور میانگین توانسته 15 نقد تاثیرگذار مثبت، 14 نقط متوسط و 1 نقد منفی داشته باشد. در نتیجه نمره 72 را از آن خود کرده است. یعنی نمرهای بیشتر از بازی Days Gone.
ضعفهای بازی Killing Floor از نظر منتقدان بودجه بسیار کم بازی، کمبود محتوای داستانی، گیم پلی تکراری و تعداد کم نقشههای بازی نسبت به رغیبش یعنی بازی Left 4 Dead بود. اما از طرف دیگر نکات مثبت به طراحی خاص و دقیق سلاحها، صداگذاری مناسب و گیم پلی منحصر به فرد بازی Killing Floor اشاره داشت. چرا که از نظر منتقدان تجربه بازی Killing Floor تجربهای کاملا جدید بود.
بازی Killing Floor طی سالهای پس از انتشارش بروزرسانیهای زیادی دریافت کرد که محتوای جدیدی را برای بازیکنان فراهم میکرد. در نتیجه بازی توانست تا سال 2014 حدود 3 میلیون نسخه فروش داشته باشد. این اتفاق موجب عرضه دنباله این بازی پرطرفدار در سال 2016 شد و همانطور که اشاره کردیم، با استقبال خوب طرفداران مواجه شد، اما پس از عرضه مقداری از محبوبیتش کاسته شد، چرا که در بازی شاهد خریدهای درون برنامهای بودیم و میدانیم که اکثریت بازیکنان هیچ علاقهای به خریدهای درون برنامهای ندارند. اما با این حال بازی توانست نمره 75 از 100 را در سایت متاکریتیک کسب کند.
بازی Nier
در سالهای اخیر نام بازی Nier، همه طرفداران را به یاد بازی NieR: Automata که عنوانی محبوب و تحسین شده بود میاندازد. اما همانطور که اطلاع دارید، بازی NieR: Automata دنباله بازی Nier بود که برای اولین بار در سال 2010 با نام Nier Replicant در کشور ژاپن برای کنسول پلی استیشن 3 منتشر شد و پس از آن در سایر کشورها برای کنسولهای پلی استیشن 3 و ایکس باکس 360، با نام کوتاه شده Nier عرضه شد. بدون شک بازی Nier عنوانی خوب بود که توانست در آینده دنبالهای داشته باشد، این عنوان داستانی منحصر به فرد، شخصیتهایی ماندگار و ماجرایی درگیر کننده داشت.
اما دیدگاهی متفاوت نیز وجود داشت که مختص به منتقدان بود، چرا که این دسته از افراد چندان علاقهای به بازی Nier نشان ندادند. در نتیجه نسخه پلی استیشن 3 و ایکس باکس 360 بازی توانست نمرههای 68 و 67 را با حدود 60 نقدر تاثیرگذار دریافت کند. در میان نقاط ضعفی که در مطالب منتقدان مشاهده میشد، نقطه مشترک همه آنها فیلترهای کسل کننده بازی، تغییر حالت بی رویه بازی بین حالتهای دو بعدی و سه بعدی و به طور کلی وجود بخش ساید اسکرول در بازی بود. البته این را هم فراموش نکنیم که همه منتقدان به صورت مشترک به گرافیک بازی انتقاد کرده بودند.
بازی نقدهای مثبت کمی نداشت، اما نقدهای متوسط و البته منفی بر دیدگاه مثبت منتقدین غالب شد.
همانطور که حدس میزنید بازی در بین طرفداران به محبوبیت خوبی رسید، البته بازیکنان هم از برخی قسمتهای این بازی پرطرفدار رضایت کامل نداشتند، اما به طور کلی از آن لذت بردند. کافی است به صفحه متاکریتیک بازی سر بزنید و نمرات کاربران را مشاهده کنید! نسخه پلی استیشن 3 بازی نمره 8.7 را کسب کرده است و نسخه ایکس باکس 360 نیز نمره 8.4. این نمرات کاملا با نمرات منتقدین در تضاد هستند. تمامی کاربران نقاط قوت بازی را داستان خوب، روایت مناسب، شخصیتهای خاص و کنترل کردن بخش پایانی داستان میدانستند.
در هر حال همه این اتفاقات موجب شد تا در نهایت دنباله بازی، یعنی بازی NieR: Automata منتشر شود و به یک موفقیت بزرگ تبدیل شود.
بازی Dying Light
با توجه به سابقه بازی سازی استودیو Techland، میدانیم که آنها قبل از ساخت بازی Dying Light مشغول توسعه بازی Dead Island بودند و ساخت یک بازی جهان باز زامبی محور اول شخص با ته مایههای پارکور و مبارزات سرعتی، چیزی نبود که کاملا بر آن تسلط داشته باشند. مراحل ابتدایی توسعه بازی در سال 2012 آغاز شد و کنسولهای هدف بازی پلی استیشن 3 و ایکس باکس 360 بودند. اما همه چیز کمی تغییر کرد و در نهایت قرار شد بازی برای کنسولهای نسل بعد، یعنی پلی استیشن 4 و ایکس باکس وان منتشر شود. بالاخره بازی پس از سه سال در سال 2015 منتشر شد و توانست از 58 نقد، نمره 74 را کسب کند. نکات مثبتی که در نقدها به آن اشاره شده بود، سیستم پارکور بازی، طراحی محیطها و به طور کلی جهان بازی و سیستم ریسک و پاداش بازی بود که با بیرون رفتن در شبها اتفاق میافتاد. این در حالی بود که داستان و ماموریتهای فرعی بازی ضعیف خوانده شدند و برخی از منتقدان نیز اعتقاد داشتند مبارزات بازی چندان جذاب نیست.
با این وجود، نقدها تاثیری بر سیستم تبلیغاتی بازی نداشت، فروش خوب بازی Dying Light، تبلیغات خوب و پشتیبانی استودیو از بازی اتفاقی بود که بعد از عرضه رخ داد. آنها باگهای بازی را رفع کردند، پس از آن به سراغ اضافه کردن محتوای جدید و درجه سختیهای بیشتر رفتند. بعد از آن سلاحهای جدید بسیار خاص و عجیب و غریب و لباسهای منحصر به فرد به بازی اضافه شد. اما این تمام پشتیبانیهای استودیو از بازی نبود، آنها چالشهای خاصی نیز به بازی اضافه کردند و در نهایت بازی Dying Light تبدیل به عنوانی کامل شد که فراتر از یک نقش آفرینی سطحی و ساده بود.
قطعا زمانی که یک بازی با محبوبیت مواجه میشود سازندگان سعی میکنند طرفداران را بیشتر از قبل راضی نگه دارند. این اتفاق برای بازی Dying Light نیز رخ داد، چرا که بعد از استقبال خوب طرفداران از بازی، سازندگان نسخه خاص Enhanced Edition را منتشر کردند و پس از آن محتوای گسترش دهنده برای این بازی پرطرفدار را عرضه کردند. محتوای گسترش دهنده بازی داستانی جدید، بخشی تازه و محتویاتی خاص مثل کنترل وسیله نقلیه «باگی» را به بازی اضافه کرد.
روند صعودی بازی تا سال 2019 ادامه دار شد، تا جایی که بازی Dying Light توانست رکوردی جدید بزند و 17 میلیون بازیکن را برای خود ثبت کند. همچنین محتویات جدید دیگری نیز در طی این سالها به بازی اضافه شد.
بدون شک ساخت دنباله بازی برای استودیو یک حرکت خوب خواهد بود، اما متاسفانه ساخت بازی Dying Light 2 به مشکل برخورده است و امیدواریم در نهایت عنوانی جذاب توسط سازندگان در استودیو Techland ساخته و منتشر شود.
بازی Diaries of a Spaceport Janitor
بازی Diaries of a Spaceport Janitor هم یکی دیگر از عناوین خاص و غیر معقولی بود که بین طرفداران محبوب شد. نکته جالب ماجرا این بود که محوریت اصلی داستان، به موضوعات خاصی مانند بیماریهای روانی، نظام سرمایه داری و حتی موضوعات جنسیتی میپرداخت. اما تمام این جوانب از دیدگاه یک سرایدار دنبال میشد. در بازی شما در نقش یک سرایدار هستید که وظایفی مشخص دارید. باید تمام کارهایتان را به ترتیب انجام دهید تا شاید روزی بتوانید به مراد دلتان برسید. البته گفتنش بسیار راحتتر از انجامش در بازی است، چرا که شما مدام باید وظایفتان را چک کنید، آنها را دسته بندی کنید و به موقع انجام دهید تا شاید شرایط برایتان بهتر شود. گیم پلی بازی چندان جذاب نیست، اما زمانی که در خدمت داستان قرار میگیرد مفهوم خوبی پیدا میکند.
اگر تا به حال اسم این بازی را نشنیده باشید، تصور میکنید که بازی Diaries of a Spaceport Janitor نوعی شبیهساز سرایداری باشد، اما به این بخش دقت کنید، بازی Diaries of a Spaceport Janitor در صفحه رسمی متاکریتیک نمره 69 را به دست آورده است. جالبتر اینجاست که تنها 7 نقد تاثیرگذار برای بازی وجود دارد. 5 نقد مثبت و دو نقد متوسط! این بازی هیچگونه نقد منفی ندارد.
اگر به نقدهای بازی در صفحه استیم هم نگاهی بیاندازیم شاهد این خواهیم بود که اکثر نقدهای بازی مثبت هستند. به طور کلی در نقدها ذکر شده بود که بازی از تم، حال و هوا و نحوه ارائه خوبی برخوردار است. نکات منفی هم در وجود باگ و روند تکراری گیم پلی بازی خلاصه میشد.
اما همه اینها را توضیح دادیم تا به این بخش برسیم. بازی Diaries of a Spaceport Janitor در بخش نظرات کاربران سایت متاکریتیک 2600 رای داشت که در میان آنها فقط 100 رای منفی بود. بدون شک این آمار اتفاقی تعجب برانگیز بود که مشخص میکند هواداران علاقه خاصی به این بازی داشتند. این آمار در مقابل نمرات رسمی بازی بسیار شگفت انگیز است.
بازی Tengami
بازی Tengami ابتدا در سال 2014 برای IOS و نینتندو Wii منتشر شد و یکسال بعد در سال 2015 راهش را به کامپیوترهای شخصی و سیستم عامل اندروید پیدا کرد. بازی Tengami عنوانی هنری است که به صورت دو بعدی دنبال میشود و شما را در دنیایی شکل گرفته از نقاشیهای ژاپنی رها میکند. این بازی یک عنوان ساده است که داستان و ماجرایش هیچگونه پیچیدگی خاصی ندارد، همچنین موسیقی متنی بسیار جذاب دارد. درست است، همانطور که حدس زدید این نکات مثبت نتوانستند بازی Tengami را به عرصه عناوین موفق وارد کنند. البته از نظر نمرات رسمی در متاکریتیک. این بازی پرطرفدار توانست با 15 نقد تاثیرگذار نمره 75 را از آن خود کند. از 15 نقد، 7 نقد مثبت، 7 نقد متوسط و یک نقد منفی بودند.
وجه اشتراک نقدهای بازی در نکات مثبت، ظاهر و موسیقی خاص بازی Tengami بود و اکثر منتقدان گیم پلی را چندان جذاب خطاب نکردند. اینبار در بخش نمرات بازیکنان، شاهد حماسه سازی طرفداران نیستیم، چرا که تعداد رایهای طرفداران بازی نهایتا به هزار رای هم نمیرسد، اما با این حال شاهد هستیم که در بین تمامی نظرات، 918 نظر مثبت، 5 نظر متوسط و 21 نظر منفی در رابطه با بازی Tengami از سوی کاربران ثبت شده است.
نکته جالب این است که نسخه رایانههای شخصی بازی Tengami کمترین نمره را در بین تمامی نسخهها دارد. نمره 58 از 100، نمرهای است که با 6 نقد تاثیرگذار به دست آمده است. همچنین رای کاربران برای نسخه رایانههای شخصی نیز فقط 10 عدد رای است.
اما در صفحه استیم بازی Tengami همه چیز متفاوت است. در این بخش، کابران 691 نقد برای بازی ثبت کردهاند و 83 درصد از این نقدها مثبت هستند که در نتیجه به طور میانگین نمرهای بالا به بازی دادهاند. اینطور که پیداست، برخلاف منتقدان، کاربران بسیار از تجربه بازی Tengami لذت بردهاند. آنها موسیقی، ظاهر، گیم پلی ساده و پازلهای بازی را تحسین کردهاند و به مجموع آنها نمرهای مثبت دادهاند.
بازی Speed Racer: The Video Game (Wii)
در مقطعی از تاریخ، شاهد این بودیم که فیلمهای سینمایی در روز عرضه بازیهای ویدیویی مخصوص به خودشان را داشتند و متاسفانه اغلب این بازیها، عناوینی ضعیف و کم بودجه بودند. بدون شک بازی Speed Racer هم تفاوتی با سایر بازیهای ویدیویی اینچنینی نداشت. نسخه 3DS بازی در سال 2008 منتشر شد و به خاطر گیم پلی هیجان انگیز و نرخ فریم مطلوب با استقبال برخی طرفداران مواجه شد. اما از طرف دیگر نسخه مخصوص کنسول Wii استقبال خوبی دریافت نکرد. البته بسیار منطقی بود، چرا که انتظارات از بازیهای مخصوص به یک کنسول دستی با بازی مخصوص به کنسول جدید خانگی نینتندو بسیار متفاوت بود. نسخه Wii بازی Speed Racer با 30 نقد تاثیرگذار توانست نمره 69 را به دست بیاورد. نکات منفی بازی از نظر منتقدان، هوش مصنوعی بسیار بد و کمبود محتوای بازی بود.
البته نباید برخی قابلیتهای خاص بازی را نادیده گرفت، برای مثال حرکتی در بازی وجود داشت که با نام سیستم car-fu شناخته میشد و به بازیکنان اجازه میداد با اجرای حرکات آکروباتی، تقویت پیدا کنند و بتوانند سریعتر حرکت کنند. همچنین بازی 20 شخصیت متفاوت با قابلیتها و استتهای منحصر به فرد داشت که کاملا از روی فیلم Speed Racer ساخته شده بودند.
در هر حال بعد از حدود 13 سال از انتشار بازی، هنوز هم شاهد این هستیم که بازیکنان با خاطراتی خوب بازی Speed Racer را یاد میکنند و از تجربه آن ناراحت نیستند. تعداد نقدهای کاربران در سایت متاکریتیک برای این بازی پرطرفدار چندان زیاد نیست اما همین که هنوز هم بسیاری از بازیکنان، این عنوان را به خاطر دارند، میتواند نشان دهنده این باشد که از آن استقبال خوبی کردهاند. شاید اگر در ساخت بازی از بودجه بیشتری استفاده میشد و به سازندگان زمان بیشتری برای توسعه داده میشد، در نهایت شاهد انتشار عنوانی خاص و ماندگار میشدیم.
بازی Monster Hunter
قطعا به عنوان مهمترین بازی به سراغ بازی Monster Hunter خواهیم رفت. اول توجه کنید که این سری محبوب چقدر در میان بازیکنان طرفدار دارد! حالا به این توجه کنید که بازی Monster Hunter تنها 37 نقد تاثیرگذار دارد و نمره 68 را در سایت متاکریتیک به دست آورده است. البته این بازی پرطرفدار را با نسخه جدید سری که بسیار موفق بود اشتباه نگیرید!
بازی Monster Hunter توسط کپکام در سال 2004 برای کنسول پلی استیشن 2 ساخته شد. شاید کمی عجیب باشد، اما این عنوان جزو اولین بازیهایی بود که قصد داشتند تمرکز روی بازیهای آنلاین را به مرحلهای جدید ببرند. اگر نسخه جدید سری را تجربه کردهاید میدانید که سبک مبارزات و به طور کلی گیم پلی بازی Monster Hunter به چه صورت است. بدون شک این سبک از گیم پلی در سال 2004 برای طرفداران جذاب نبود و یا شاید بهتر باشد بگوییم کمی ناآشنا بود. سبکی که از بازیکنان میخواست آهسته و با نقشه کشیدن به بازی کردن بپرازند. به عنوان یک بازی آنلاین جدید، این عنوان با بازی Phantasy Star Online مقایسه میشد و متاسفانه توانایی شکست دادن آن را روی کاغذ نداشت.
بله این بازی از نظر نمره متاکریتیک چیزی برای ارائه نداشت، اما برخلاف نظر منتقدان، بازیکنان به مرور از بازی کردن در سبک و سیاق جدید خوششان آمد و این اتفاق باعث شد تا بازی Monster Hunter بیش از یک میلیون نسخه فروش داشته باشد. البته بخش عمدهای از این موفقیت بخاطر وجود هیولاهای متعدد و سلاحهای زیاددر بازی بود.
بازی Monster Hunter مشکلی در اتصال بخش آنلاین و تشکیل لابی داشت، اما جدای از این بخش عنوانی محبوب و موفق برای کنسول پلی استیشن 2 بود. نکته جذاب این است که پشتیبانی از بازی تا سال 2011 ادامه داشت. پس از آن بازی به صورت مجدد در سایر کشورها با نام جدید یعنی Monster Hunter Freedom منتشر شد.
نظر شما در رابطه با بازیهای محبوب بازیکنان چیست؟ کدام بازی در لیست غایب است؟