بازی Final Fantasy 15 به عنوان نسخهای از این مجموعه که نزدیک به یک دهه در مراحل تولید و توسعه قرار داشت، عنوانی بحثبرانگیز اما در کل، مثبت و به یادماندنی محسوب میشود. پانزدهمین بازی رسمی سری Final Fantasy که اولین نسخه مجموعه با ژانر جهانباز واقعی محسوب میشد، توانست بخشها و عناصر مختلف بازی را به شکلی قابلقبول ارائه دهد. جهان بازی زیبا و گشتوگذار در آن، لذتبخش بود، اگرچه که طراحی ماموریتها کمی محتاطانه به نظر میرسد. سیستم مبارزه اکشن و نقشآفرینی بازی نیز نوآورانه بود، اما عمق و جذابیت داستانهای سنتنی مجموعه را نداشت. با این حال، بزرگترین نقطه ضعف بازی، نحوه روایت و رویکرد چندرسانهای آن برای قصهگویی بود. رویکردی که امیدواریم شاهد آن در بازی Final Fantasy 16 نباشیم.
به غیر از نسخه اصلی بازی Final Fantasy 15، یک فیلم انیمیشنی، یک مجموعه کوتاه انیمه، چندین بازی اسپینآف تلفنهای هوشمند و چندین DLC مختلف برای تجربه جهان نسخه پانزدهم وجود دارد. نحوه ارائه این جهان و روایتها و داستان بازی Final Fantasy 15، بسیار گیجکننده و نیازمند تعهد و زمان بیشتری برای یک بازی JRPG بود؛ بازیهای این ژانر به تنهایی نیازمند تعهد زیادی هستند و بازیکن برای تجربه بازی Final Fantasy 15، باید وقت و هزینه حتی بیشتری هم سرمایهگذاری میکرد! البته داستان بازی، بدون انتها نبود و پایانبندی مناسبی هم برای آن در نظر گرفته شده بود. اما در مسیر رسیدن به این پایان، بازیکن با نقاط خالی داستانی متعددی روبهرو میشد. حفرههایی که در نهایت توسط DLCهای اپیزودیک بازی، کمی پر شدند. بازی Final Fantasy 16 با فضای قرونوسطایی و سننتیتری که دارد، باید تمام تلاش خود را کند تا اشتباهات مربوط به رویکرد روایتی بازی Final Fantasy 15 را دوباره مرتکب نشود.
بازوی چندرسانهای جهان بازی Final Fantasy 15
وقتی که بازی Final Fantasy 15 عرضه شد، سه تجربه رسانهای کاملا متفاوت برای درک بهتر جهان بازی وجود داشت: بازی اصلی، یک فیلم بلند CGI و یک مجموعه انیمه محدود. اتفاق آشوببرانگیز شروع سفر «ناکتیس» (Noctis) در بازی Final Fantasy 15، نقطه شروع فیلم Kingsglaive: Final Fantasy 15 است. صحنههای خاصی از این اتفاق به شکل مونتاژشده به نمایش گذاشته میشود، اما کل داستان دلیل حمله «نیلفهایم» (Nilfheim) به «لوسیس» (Lucis) در پشت صحنه رخ میدهد. البته که دیدن انیمه کاملا اختیاری است، اما بسیاری از داستانهای پیشزمینه شخصیتهای اصلی و نحوه شکل گرفتن روابط آنها و همچنین، نحوه شروع رابطهشان با «ناکتیس»، در این فیلم به نمایش گذاشته میشود. پس هر کسی که فقط بازی Final Fantasy 15 را تجربه کرده باشد، ممکن است از نوع روابط شخصیتهای موجود در بازی، گیج شود و نسبت به کسانی که فیلم را دیدهاند، اطلاعات کمتری داشته و از ضعف روایتی بازی رنج ببرد.
شاید به همین خاطر است که داستان و روایت بازی Final Fantasy 15 در زمان عرضه، خستهکننده و حتی ضعیف محسوب میشد. این که برای درک بهتر جهان بازی و بحرانهای ابتدایی موجود در آن، محبور بودید تا آثار رسانهای بیشتری را مشاهده (و در واقع، خریداری) کنید، بزرگترین آسیبی بود که خود سازندگان به روایت و داستان بازی وارد کردند. حتی وقتی که طرفداران خود فیلم را هم تماشا کردند، تنها نقطه قوت آن را استایل هنری بیان میکردند و در مجموع، فیلم را هم یک اثر هنری ضعیف میدانستند. داستان کلی و فضای روایتی بازی Final Fantasy 15 با توجه به تمامی این تصمیمات، نتوانست به توجه و اهمیتی که لایقش بود، دست پیدا کند. شاید یکی از دلایل سازندگان برای رسیدن به چنین تصمیمی، جهنم تولیدی بازی که توسعه آن به یک دهه رسید، باشد. آنها به این نتیجه رسیدند که برای پر کردن حفرههای داستانی بازی، بهتر است آثار هنری و رسانهای اضافی دیگری را هم عرضه کنند. در هر صورت، بازوی چندرسانهای بازی Final Fantasy 15 که قرار بود به قصهگویی و روایت بازی اصلی کمک کند، در نهایت به بزرگترین مانع طرفداران برای لذت بردن از خود بازی تبدیل شد.
رویکرد غلط در عرضه DLC
همانطور که گفته شد، DLCهای بازی FF 15 به جای ارائه داستانهای جدید از جهان و شخصیتهای بازی، حفرههای داستانی بازی اصلی را پر کردند. این اتفاق اگرچه به خودی خود بسیار آزاردهنده است، اما باید بگوییم که حتی همین DLCها هم مدتها بعد از عرضه نسخه اصلی بازی عرضه شدند و نتوانستند آن نقطه اوج داستانی که بازیکن به دنبال آن بود را ارائه دهند. سه «اپیزود» بازی Final Fantasy 15 روی بخشهایی از داستان اصلی بازی و زمانهایی که هر کدام از شخصیتهای «گلادیوس» (Gladiolus)، «پرامپتو» (Prompto) و «ایگنس» (Ignis) از گروه اصلی جدا شده بودند، متمرکز شده است. آخرین اپیزود هم مربوط به شخصیت اصلی منفی بازی یعنی «آردین» (Ardyn) بود و داستان معرفی او را روایت میکرد. تمام این DLCها به جای این که بخشی از داستان اصلی بازی را به شکلی معنادار ادامه و گسترش دهند، تنها حفرههایی از داستان بازی را پر کردند. حفرههایی که باید توسط خود بازی در نسخه اصلی آن (و بدون پرداخت هزینهای بیشتر برای خرید DLC) پر میشدند. هر اپیزود (به غیر از اپیزود مربوط به آردین) را میتوان به شکل «چرا فلان شخصیت در آن بخش از بازی حضور نداشت.» خلاصه کرد!
محتواهای اضافی و اپیزودهای داستانمحور این چنینی، باید تجربههایی در راستای گسترش و توسعه دادن داستان نسخه اصلی بازی باشند، نه این که بخشهایی از آن را تکمیل کنند. طرفداران سرسخت مجموعه با تجربه این DLCها، احساس رضایت بیشتری داشتند و به درک کاملتری از دلایل نبود شخصیتهای اصلی در بخشهایی از بازی رسیدند، اما آنها برای تجربه این محتوای اضافی، قطعا نباید هزینهای بیشتر پرداخت کنند. در نسخه ابتدایی بازی، هر کدام از شخصیتها برای مدتی و بدون ارائه تقریبا هیچ دلیل یا توضیح بیشتری، از گروه اصلی جدا میشدند. حال بازیکن برای پیدا کردن چرایی جدا ماندن شخصیتهای اصلی، باید هزینه و زمان بیشتری را سرمایهگذاری کند. مشخصا واضح است که چرا برخی از بازیکنها و حتی علاقهمندان قدیمی مجموعه نیز از چنین تصمیمی، ناامید و ناراحت شدند.
امیدواری به تغییر رویکرد در بازی Final Fantasy 16
در حال حاضر، اصلا معلوم نیست که بازی Final Fantasy 16 از چه رویکرد روایتی خاصی استفاده خواهد کرد. با این حال، با توجه به تمام انتقاداتی که به شیوه روایت بازی Final Fantasy 15 وارد شده و همچنین، لغو شدن آخرین DLC اپیزودیک بازی به خاطر کنار رفتن کارگردان آن از پروژه، بعید است که شاهد تکرار اشتباهات سازندگان در نسخه شانزدهم مجموعه باشیم. شرکت Square Enix قصد داشت با نوعی سیستم شبیه به Season Pass برای عنوان تکنفره JRPG خود، چهار اپیزود دیگر نیز عرضه کند که از بین آنها، فقط یک اپیزود (Episode Ardyn)، به مرحله عرضه رسید. اکنون نیز آنها در حال کار روی بازی Final Fantasy 16 هستند. آنها شاید از همین الان هم به فکر عرضه محتواهای داستانی مختلفی در قالب DLC باشند، اما این محتوا اصلا نباید شبیه به سیستم عرضه نسخه قبلی باشد.
محتوای اضافی برای بازی Final Fantasy 16 باید جهان و داستان اصلی بازی را گسترش دهد. بازیکنها باید بتوانند بدون سرمایهگذاری بخش عظیمی از زمان، تعهد و هزینه خود، یک داستان کامل و متصل به هم از لحاظ روایی را در نسخه شانزدهم مجموعه به اتمام برسانند. لازم نیست که با یک جهان عظیم و بزرگ از بازی Final Fantasy 16 مواجه شویم. چه از علاقهمندان نسخه پانزدهم بازی باشیم و چه از منتقدین آن، میتوانیم همه روی این موضوع توافق کنیم که بازوی چندرسانهای بازی Final Fantasy 15، مانع لذت بردن از بخشهای هیجانانگیز، مهم و باارزش بازی شد.