بازی به یادماندنی استودیو Dontnod، خطر ترکیب دنیای نوجوانی و قدرتهای فوقطبیعی را به جان خرید تا بتواند یک اثر داستانی و ماجراجویی منحصر به فرد و بینظیر در تاریخ بازیهای ویدیویی بسازد و دقیقاً شما را در نقطه اصلی ماجراجوییهای مکس کارفیلد (Max Caulfield) جوان پرتاب کند! در قالب مکس، شما به پرورش توانایی ویژهای میپردازید که به شما، توانایی دستکاری زمان و تماشای عاقبت و سرانجام انتخابهای مختلف زندگیتان را میدهد. در این میان، اما ماجرا به همین سادگی نیست و شما باید از پازلها و درگیریها، تنشها، ترسها و گاهی لبخندهای تلخ بازی نیز گذر کنید. مثل زمانی که سوار بر یک ترن هوایی هستید، در طول بازی، با صحنههای غیرمنتظره زیادی روبرو خواهید شد اما در نهایت، بازی Life Is Strange موفق میشود تا با شخصیتپردازی فوقالعاده و داستانی قابل ارتباط از مشکلات، تنشها، دغدغهها و حتی زیباییهای این دوران از زندگی مکس، نظر همه را به سمت خودش جلب کند. و موسیقیهای بهکار رفته در بازی نیز حرفی برای گفتن باقی نمیگذارند. فصل اول این بازی یک جهان پویا و سرشار از جزئیات مختلف را برای ما به ارمغان آورد و اگر به دنبال عناوینی شبیه به این بازی هستید، اولین پیشنهاد ما، تجربه هر دو عنوان LIS: Before The Storm و بازی Life Is Strange 2 است.
اما اگر به دنبال تجربههای بیشتری با داستان گیرا و شخصیتهای بینظیر هستید و بازیهای یاد شده را پشت سر گذاشتهاید، این شما و این ۱۰ بازی برتر که تجربهای نزدیک به بازیLife Is Strange را برای شما به ارمغان میآورند.
Oxenfree
در نقش الکس (Alex)، شما یک نوجوان هستید که به همراه برادر ناتنی و سه نفر از دوستانش، به جزیره Edward سفر میکنید. درست به مانند بازیLife Is Strange که از قابلیت دستکاری در زمان، برای پررنگ کردن تنشهای بازی و جذابیت بیشتر استفاده میکرد، به طور ناگهانی، داستان بازی، نقش و نگار متفاوتی به خود میگیرد و این تغییر ناگهانی در قالب زخم عجیب الکس و شکاف عمیقی که بین شخصیتها به وجود میآید، شکل میگیرد. الکس، به مرور زمان یاد میگیرد و میفهمد که به جای خیالبافی، باید با مشکلاتش روبهرو بشود. در عین حال، او حقایق تلخی درباره خودش و دیگر اعضای گروهش متوجه میشود که واقعاً میتواند شما را تحت تاثیر قرار بدهد. بازی استودیو Night School Studio در واقع یک ماجراجویی قابل لمس از سنین ورود به بزرگسالی است؛ داستانی که ما را با پنج شخصیت مهم آشنا میکند که هرکدام درگیریها و دردسرهای خودشان را دارند. و درست مانند همان چیزی که در بازی life Is Strange دیدیم، شما میتوانید در این بازی دیالوگهای الکس را کنترل کرده و مسیر داستان را با توجه به شخصیتی که از خودتان نشان میدهید، پیش ببرید. با توجه به گرافیک هنری عالی، صداگذاری بینقص و شخصیتپردازی خوب، Oxenfree دقیقاً از آن دست بازیهایی است که با یک روایت عالی سعی دارد قلبی که در بدن دارید را بلرزاند و البته که میتواند انتخاب اول شما پس از تجربه مجموعه Life Is Strange باشد.
Night in the Woods
محصول استودیو Infinite Fall، یعنی Night in the Woods یک بازی ماجراجویی داستان محور دیگر است که تمرکز بیشتری روی شخصیتها و نحوه معرفی آنها دارد. شما در قالب شخصیت اصلی داستان، به شهری صنعتی باز میگردید که البته زمانی خانه شما بوده است. شخصیت اصلی، سعی دارد تا با دوستان قدیمی خود، دیداری دوباره داشته باشد و از دست مشکلات نیز فرار کوتاهی کرده باشد. بازی Night in the Woods داستانی تاثیرگذار، از یک شهر کوچک و ساکنین آن، و دوستانی روایت میکند که تمام تلاششان، مبارزه با سختیها و چالشهای زندگی است. یک پلتفرمر دو بعدی که پسزمینهای از مسائل سلامت روانی، دوستیها و عاطفهها و بسیاری دیگر را نشان میدهد. شاید، میزان جزئیات بازی بیشتر از حد انتظار باشد. بعضی از المانهای ترس و بحثهای روانشناسی نیز در لابهلای این جزئیات خودشان را رفتهرفته جای میدهند، تا این بازی، علاوه بر پر رمز و راز بودن، یک تجربه به یادماندنی را برای شما ایجاد کند.
Telltale's The Walking Dead
بازیهای استودیو TellTale همانگونه که از این نام پیداست، همیشه در روایت داستانهای متنوع، خوب عمل کردهاند. مانند بازی The Walking Dead که به یکی از محبوبترین عناوین این استودیو میان بازیبازان تبدیل شد. اتخابهای شما به خوبی تاثیر خود را در بازی نشان میدهند و البته شخصیتهای بازی، به خوبی کارشدهاند و هرکدام تفکر و عملکرد خاص به خودشان را دارند و شاید، این بازی، دقیقاً همان چیزی باشد که پس از تجربه مجموعه Life Is Strange، به دنبال آن هستید. درست به مانند داستان مکس، هر لحظه از بازی، ارزش تجربه کردن را دارد و شما را به طرز عجیبی، با شخصیتهای بازی درگیر میکند. وقتی مردگان متحرک و بیمارگونه بازی، کم کم کنترل شهر را بهدست میگیرند، شما در نقش لی (Lee)، که در صندلی پشتی یک ماشین پلیس نشسته بود حاضر میشوید که خیلی جدی در یک دنیای عجیب و متفاوت از گذشته گیر افتادهاید. پس از تصادفی که ماشین پلیس را از جاده خارج میکند، شما از دست قانون فرار میکنید، اما چیزی که در آینده قرار است ببینید، به مراتب بدتر از پلیسهای صاف و ساده دنیای واقعی خواهند بود. پس از آنکه کمی جلوتر میروید و اولین ملاقات عاشقانه با زامبیها را پشت سر میگذارید، به طور اتفاقی با کلمنتاین (Clementine) مواجه میشوید. دختری کوچک که بسیار تنهاست و از پدر و مادرش نیز جدا شده است. به مرور زمان، راهنماییها و عملکرد شما، بر این دخترک تنها تاثیر میگذارد و از همه جوانب، با شما خو میگیرد و شما را به عنوان محافظ و یار صمیمی و البته مهمترین و تنها شخصیت خوب زندگیاش درنظر خواهد گرفت. همه این اتفاقات که اینجا به زبان ساده بیان شد، روابط زیبا و دوستانه عجیبی را در بازی به نمایش میگذارند که تاکنون کمتر دیده شده است. پس از آن حتی، شما باید در نقش این دختر کوچک، با همان خامی و سادگی کودکانه، دست به کار شوید و تصمیمهای بزرگانه و سخت بگیرید و با چالشهایی مواجه شوید که شاید، هیچ بزرگسالی حتی فکرش را هم نکند. همین مورد باعث میشود تا کلمنتاین را به هیچ عنوان با دیگر پروتاگونیستهای بازیهای ویدیویی مقایسه نکنید و اشتباه نگیرید، و خیلی بیشتر، به شخصیت کمنظیری که سازندگان از او ساختهاند، نزدیک بشوید.
Firewatch
حالت معماگونه بازی Life Is Strange، باعث میشد تا شما برای اتمام بازی، از تمام توان خود استفاده کرده و وقت زیادی بگذارید. و مانند یک سریال خوب، در انتهای هر قسمت از بازی، میخواستید بیشتر و بیشتر بدانید! خب، با آنکه بازیFirewatch مثل مجموعهLife Is Strange حالت اپیزودیک ندارد اما با ایجاد روایتی برپایه جستجو و اکتشاف، و حالت معماگونه در سرتاسر بازی، این ویژگی را به صورتی دیگر برای شما وارد بازی میکند تا به هیچ عنوان، از بازی کردن خسته و دلسرد نشوید. شما در نقش هنری Henry))، وارد زندگی یک مرد میانسال میشوید که از زندگی عادی و شلوغ شهری خسته شده، همسرش دچار فراموشی شدید شده و دیگر تاب و تحمل سختی بیشتر و تنشهای روحی را ندارد. پس همه چیز را کنار میگذارد و به دنبال آرامش میرود؛ هنری به عنوان جنگلبان، وظیفه حفاظت از جنگل Wyoming را دارد. نکتهای که بازی Firewatch را از دیگران جدا میکند، ساده بودن عجیب بازی است. اما این سادگی به معنای ضعیف بودن بازی نیست. بازی بر اساس روابطی است که میان شخصیتها شکل میگیرد. هنری، در مدت زمانی که در پارک شاغل است، بایستی با رییس خود، یعنی دلایلا (Delilah) هماهنگ و در ارتباط باشد. و تنها وسیله ارتباط او با رییس و دنیای بیرون، یک بیسیم است! اما به وسیله همین گفت و گوهای ساده، و البته فضاسازی بینظیر بازی، Firewatch تجربهای است که به سختی میتوانید فراموشش کنید!
Quantum Break
همانطور که مکس میگوید (!)، داشتن تواناییهای خارقالعاده، همیشه قرار نیست وسیلهای برای خوشگذرانی و تفریح باشند! البته که این توانایی، میتواند در مواردی به شما کمک کند و عاقبت و نتیجه تصمیمات مختلف را به شما نمایش دهد، اما مسئولیتی که پشت تغییر زمان وجود دارد، به شدت بر دوش هر شخصی، سنگینی خواهد کرد. به خصوص وقتی که شما به علاوه همه این مسئولیتها، با مشکلات دوران نوجوانی نیز دست و پنجه نرم کنید. بازی Quantum Break قابلیت دستکاری زمان را به همراه اکشن و مبارزات بیشتری به میدان میفرستد تا تجربهای به شدت متفاوت از آن دنیای عجیب اما آرام بازی Life Is Strange رقم بزند. اما با وجود همه این زد و خوردها، بازی تاکید بسیاری بر انتخابها و روایت داستان دارد. به عنوان یک ماجراجویی سینماتیک، بازی کردن Quantum Break شبیه به پیش بردن سریال مورد علاقهتان است! انتخابهای زیادی پیش روی شماست تا سرنوشت شخصیتهای اصلی بازی یعنی جک جویس (Jack Joyce) یا پائول سرین (Paul Serene) را با چشمان خود بینید و با دستان خود نیز آنها را رقم بزنید. همچنین، در ساخت این بازی و پیش بردن کاتسینها، شان اشمور (Shawn Ashmore) از بازیگران مجموعه X-Men و آیدان گیلن (Aidan Gillen) از مجموعه Game Of Throne نیز حضور داشتند. حضور این افراد حرفهای و استفاده از موشن کپچر، باعث شده تا ما شاهد طراحی چهره و انیمیشنهای بسیار عالی برای این بازی باشیم. بازیQuantum Break اگرچه به خودش حالتی خشنتر با رده سنی بالاتر گرفته، اما قطعاً میتواند پس از تجربه مجموعه Life Is Strange، با ارائه یک داستان پیچیده و تصمیمات سخت و نفسگیر، یک تجربه عالی دیگر را برای شما به ارمغان بیاورد، و حتی بعضی اوقات، شما را تحت تاثیر و شگفت زده، میان یک دنیا سوال رها کند!
Until Dawn
اگر شما به دنبال انتخابهایی با عواقب بسیار سنگینتر و سختتر از برگزیدن غذای صبحانه هستید، باید با افتخار به شما بگوییم که Until Dawn تمام این انتخابهای کوچک و بزرگ را به مرحله دیگری وارد میکند. خیلی بد هم نگفتیم اگر بازی کردن این عنوان را، به مانند کارگردانی فیلم ترسناک مورد علاقهتان بدانیم! بازی Until Dawn، به شما فرصت کم و انتخابهای زیاد، اما با عواقبی وحشتناکتر و ملموستر از همیشه میدهد، تا معنای واقعی مرگ و زندگی را برای شخصیتهای حاضر در بازی، با تمام وجود احساس کنید. صحنههای کلیدزنی یا QTE ها نیز به این میهمانی دعوت شدهاند تا تجربه کنترل شخصیتها، خیلی جدیتر و فرار از صحنههای خطر، تنشزا و حساس بهنظر برسد. در بازی Until Dawn، شما با هشت جوان خام و کلهپوک همراه میشوید تا برای گذراندن تعطیلات، به کلبه شخصی یکی از این افراد، آن هم در وسط کوهستانهای دور از شهر بروید. در ابتدا همه چیز خیلی خوب بهنظر میرسد، اما به زودی متوجه میشوید که این هششت نفر، تنها نیستند و کسی قصد آزار و اذیت آنها را دارد. تصمیمات شما، همگی در سرنوشت شخصیتهای بازی تاثیرگذار هستند و شما باید در حفظ جان آنها تلاش کنید. در بازی Until Dawn، همه چیز به دقت و سرعت عمل شما بستگی دارد، زیرا شما به هیچوجه نمیدانید که مرگ کدام شخصیت قرار است همین چند ثانیه بعد اتفاق بیفتد. فضاسازی بازی، اگرچه کاهی ممکن است ترس و دلهره را در دل شما میخ بزند، اما درنهایت، تجربه این عنوان، دقیقاً همان چیزی خواهد بود که تا مدتها فراموش نکنید.
Wolf Among Us
بازی دیگری که با ارائه تصمیمات مختلف، شما را در ساختن ماجراجویی دلخواه یاری میکند، Wolf Among Us نام دارد که یکی از سرگرمکنندهترین عناوین ساخته شده توسط تلتیل است. داستان بازی از سری کتابهای Fables (داستانهایی از زبان حیوانات) نویسنده معروف، آقایبیل ویلینگهام (Bill Willingham) ساخته شده است. داستان بازی در شهری خیالی به نام Fable town روایت میشود که خب، مثل همه شهرهاست و چیز خیلی عجیبی هم در آن وجود ندارد. اما اگر کمی به اسم شهر دقت کنید، متوجه خواهید شد که با یک داستان عادی و معمولی رو به رو نیستید و داستان بازی Wolf Among Us یک داستان کاملاً متفاوت از بازیهای گذشته خواهد بود. ماجرا از این قرار است که در این شهر که پر از فابل و شخصیتهای غیرقابل پیشبینی است، هرکدام از این شخصیتها، اگر زیرنظر نباشند و کنترل نشوند، ممکن است دست به کارهای خطرناکی برای باقی افراد بزنند و نظم شهر را به هم بریزند، برای همین، یک نفر از میان خودشان را انتخاب میکنند تا به بررسی اوضاع شهر و برقراری نظم در شهر بپردازد. این شخص، که بیگبی ولف نام دارد، در واقع همان گرگ معروفی است که احتمالاً همه ما برای اولین بار، در داستانهای شنل قرمزی با او مواجه شدیم! اکنون، او به عنوان کلانتر شهر، وظیفه دارد که نظم و امنیت و صلح را میان اعضای جامعه برقرار کند. همه چیز طی چند سال خوب پیش میرود، تا اینکه او، درگیر یک ماجرای قتل شده و برای حل این معما، راهی یک سفر طولانی از انتخابها و تنشهای سخت میشود. طبق عادت و البته با درنظر داشتن رسم بازیهای تلتیل، بازهم قرار است با یک بازی چند قسمتی روبهرو، و با شرایط سخت و دشوار، و انتخابهای نفسگیر و پر دردسر رو به رو شویم که به شکلگیری داستان بازی شخصیت اصلی کمک میکنند. شاید در ابتدا، با دیدن این تعداد از شخصیتهای خیالی، تصور کنید که ارتباط برقرار کردن با این اسامی بسیار سخت است، اما به مرور زمان، به طرز عجیبی احساس میکنید که خود نیز بخشی از شهر عجیب داستان، و همراه همیشگی گرگ کلانتر هستید. پس اگر به داستانهای فانتزی، با قابلیت انتخاب و تجربه چندین ماجرای مختلف هستید، و مهمتر از همه، به مجموعه Life Is Strange نیز علاقه دارید، این یکی را به هیچ عنوان از دست ندهید.
Last Day of June
ارتباطات عاطفی و انسانی، و لحظات احساسی بازی Life Is Strange، ما را به شخصیتهای بازی نزدیکتر میکرد و باعث میشد تا با آنها ارتباط بیشتری برقرار کنیم. اگر به دنبال یک داستان احساسی هستید که بر روابط عاطفی و زیبای میان انسانها تمرکز دارد، بازی Last Day Of June داستانی از عشق و نفرت، بهدست آوردن و از دست دادن را روایت میکند. بعضی از قسمتهای بازی، میتوانند تا جایی شما را وارد عمق این احساسات کنند که اشک از چشمانتان جاری شود و گذر زمان را فراموش کنید. سبک و گرافیک هنری بازی، در نوع خود بینظیر و بیسابقه است. البته موسیقیهای دیوانهکننده و داستان خلاقانه و زنده بازی را نیز اضافه کنید تا به دلیل اصلی خود برای تجربه این عنوان برسید! بازی، داستان کارل و جون را روایت میکند. دو زوج عاشق که در ابتدا، همه چیز برای آنها خوب است، اما ناگهان، یک اتفاق ناگوار، همه این میهمانی با شکوه عاشقانه را به هم میریزد. پس از یک تصادف تلخ، شما در نقش کارل بازی میکنید. اما کارل، دیگر آن همسر شاد و سرزنده قبلی نیست. شخصی که پس از تصادف، تمام تلاش خود را میکند تا کسی که با تمام وجود دوستش داشته را بازگرداند. در این مسیر اما، شما با انتخابهای سخت و لحظات حساس، و پازلهای متنوع روبهرو میشوید، تا یکی از کوتاهترین بازیهای خود از نظر مدت زمان و یک اثر طولانی را در حافظه خود بسازید و برای همیشه، در خیسی خیابانهای این شهر دونفره، غرق شوید.
Gone Home
اگر شما به دنبال عنوانی هستید که پر از اکتشاف و جستجو باشد، و البته در کنار همه اینها، یک داستان خوب هم در خودش جای داده باشد، بازی ماجراجویی اول شخص Fullbright Company میتواند یکی از بهترین گزینههای موجود باقی بماند. بازی در یک خانه پر از جزییات و بزرگ، جریان دارد. شما در نقش کیتی (Katie) قرار دارید که پس از یک سفر طولانی، به خانه بازمیگردد. پس از نزدیک شدن به خانه و درب اصلی، بلافاصله متوجه میشوید که خانواده کیتی در خانه نیستند و البته سوالاتی وجود دارد که کیتی هنوز به درستی پاسخ آنها را نمیداند! رفته رفته از طریق بررسی و جستجو در خانه، خواندن نامهها و گوش دادن به نوارهای صوتی، شما موفق به یافتن بسیاری از پاسخهای خود، و کشف رازهای خانواده و مشکلاتی میشوید که در زمان غیبت شما وجود داشتند. با گذر زمان، شما موارد بیشتری از روابط میان اعضای خانواده و افراد جدیدی که به این جمع اضافه شدند، پیدا میکنید. اگر شما فردی ریزبین با دقت بالا و عاشق جستجو و کشف اجباری رازهای دیگران هستید، Gone Home برای شما ساخته شده است!
Beyond Two Souls
بازی Beyond Two Souls یک اثر ماجراجویی دیگر از استودیو Quantic Dream است که به مانند باقی بازیهای لیست، تمرکز زیادی بر انتخابهای شما در بازی دارد. هر تصمیمی که میگیرید، بر سرنوشت شخصیتهای بازی و پایان و شیوه پیشروی داستان تاثیر دارد. پس شما میتوانید پایانبندیهای مختلفی از بازی، درست مانند مجموعه Life Is Strange ببینید. شما در نقش جودی، دختری قرار میگیرید که با موجودی عجیب از جهانی دیگر به نام ایدن (Aiden) در ارتباط است. در جریان بازی، شما در نقش هر دو شخصیت قرار میگیرید که در نقش ایدن، این انتخاب را دارید که حتی گاهی اوقات، مانع جودی شوید. جودی دختری است که برای دست یافتن به یک زندگی عادی، تمام تلاش خود را میکند، اما تفاوتهای او با افراد عادی، همیشه مانع این اتفاق میشوند. در این مسیر سخت و در جریان گذر جودی از مشکلات بینهایتی که بر سر راهش قرار میگیرند، با انتخابها و شرایط سختی مواجه میشوید که به طور جدی با جودی و آیندهاش ارتباط دارند. الن پیج (Ellen Page) و (Willem Defoe) از شخصیتهای مهمی هستند که در ساخت این بازی، ایفای نقش و مشارکت کردهاند. در حالت کلی اما، اگر بخواهیم به زبان ساده این بازی را توصیف کنیم، باید گفت که اثر کمنظیر استودیو کوانتیک دریم، ما را به دنیایی، بسیار متفاوتتر از بازیهای این قبلی لیست میبرد و کاری میکند که درد و رنجهای یک انسان متفاوت را، با پوست و استخوان لمس کنیم!
در نهایت، ما ۱۰ عنوان از برترین بازیهایی که شباهت زیادی به مجموعه محبوب Life Is Strange داشتند را به شما معرفی کردیم، تا در ادامه ماجراجویی های متنوع در جهان این بازی، از بازیهای مشابه که کیفیت بسیار خوبی هم دارند غافل نباشید. نظر شما کاربران چیست؟ آیا بازی دیگری بود که در لیست شما، لایق حضور در این ۱۰ برتر باشد؟ اگر جواب مثبت است چرا و چگونه؟ منتظر لیست شما نیز هستیم!