10 بازی سرویس Xbox Game Pass درباره امید به آینده

10 بازی سرویس Xbox Game Pass درباره امید به آینده

آرمان دانه واش آرمان دانه واش
3 سال و 2 ماه و 28 روز پیش

سال 2020 سال بدی بود. ممکن است در این سال با مسائلی مانند پاندمی جهانی و مسائل اقتصادی سر و کله زده باشید و همزمان با کار کردن سعی کرده باشید به فرزند خود در فرآیند آموزش مجازی کمک کنید.

برای دوام آوردن در چنین شرایطی باید دنبال منبعی از امید بگردید، یا حداقل هنگامی که غرق مشکلات خود هستید راهی برای تقویت روحیه پیدا کنید.

پس بهتر است برای امیدوار بودن به آینده، از بین بازی‌های مختلفی که در سرویس Xbox Game Pass Ultimate مایکروسافت وجود دارند، سراغ کدام بازی‌ها برویم؟ برای هیجان‌زده شدن در مورد سال جدید میلادی و آماده شدن برای تلاش سختی که برای بازگشتن به حالت عادی نیاز است، کدام بازی‌های مناسب هستند؟ در این مطلب به معرفی این بازی‌ها خواهیم پرداخت.

 

بازی‌های این لیست را ترکیبی از امید، خوش‌بینی و اراده قوی در نظر بگیرید. قرار نیست تا پایان سال 2021، شاهد بهترین شرایط ممکن باشیم، ولی می‌توانیم انتظار این را داشته باشیم که خیلی از چیزها تا پایان سال جاری میلادی پیشرفت کرده و عملکرد بهتری داشته باشند. در این لیست بازی‌هایی را به شما معرفی خواهیم کرد که با بازی کردن آن‌ها بتوانید روحیه خود را تقویت کرده و برای اتفاقات آینده آماده شوید.

بازی Outer Wilds

هنگامی که بازی Outer Wilds آغاز می‌شود، چندان امیدبخش به نظر نمی‌رسد.

در این بازی نقش فضانوردی را بازی خواهید کرد که آماده اولین سفر خود به فضا است، ولی در حالی که در حال بررسی سیاره خود هستید، اتفاقی غیرمنتظره رخ می‌دهد: خورشید منفجر شده و شما می‌میرید. اما باز هم زندگی را در همان سیاره آغاز کرده و تمام خاطرات زندگی قبلی خود را به یاد خواهید آورد. به زودی متوجه می‌شوید که داخل یک چرخه 22 دقیقه‌ای قرار گرفتید که دائما در حال تکرار شدن است.

 

ایده اصلی این بازی که به این چرخه تکراری می‌پردازد، حول محور طنز و وحشت کیهانی‌ شکل گرفته که با ایده فیلم Groundhog Day ترکیب شده و طول زمان این چرخه به طول مدت یک قسمت از یک سریال سیتکامی کاهش پیدا کرده است. با بررسی سیاره Outer Wilds، می‌توانید اطلاعات بیشتری در مورد چرایی این اتفاق ناخوشایند کسب کرده و رمز و رازهای جدی و شگفت‌آور جهان این بازی را فاش کنید. سپس با استفاده از چیزهایی که در هر چرخه آموخته‌اید، می‌توانید به نحوی معمای هستی را حل کنید.

 

در هر حال بازی Outer Wilds در مورد پایان دنیا است. پس چرا این بازی در این لیست قرار گرفته است؟ بدون لو دادن داستان بازی باید بگوییم که بازی Outer Wilds به خوبی ایده برگشتن به شرایط عادی را پرورش داده است. در واقع این بازی در مورد حتمی بودن تغییر، حتی گاهی تغییرات غیرمنتظره و خشن، و نحوه اثرگذاری این تغییرات روی تمام دنیا، نه تنها زندگی و تلاش‌های فردی مخاطبان، است. با گذر زمان همه چیز رو به نابودی می‌گذارد. ولی با درک فرآیند تغییر و پذیرفتن آن می‌توان به صلح درونی دست پیدا کرد.

 

ممکن است بر این باور باشید که بازی Outer Wilds در حال انتقال نکته‌ای کوچک یا بزرگ، یا هر دو، است، یا اعتقادی به انتقال پیامی مخفی در این بازی نداشته باشید، در هر حال فرقی نمی‌کند. ما کوچک‌تر و بی‌اهمیت‌تر از آنچه که فکر می‌کنیم هستیم، و نحوه تفکر ما می‌تواند همزمان ترسناک یا رها کننده باشد. و البته که هنگام اتمام بازی Outer Wilds احساس رهایی خواهید کرد.

بازی Microsoft Flight Simulator (تنها برای رایانه شخصی)

هنگامی که بازی Microsoft Flight Simulator در آگوست سال 2020 منتشر شد، مخاطبان بسیاری مقیاس و بلندپروازی این بازی را تحسین کردند. البته که این بازی هنگام انتشار مشکلات زیادی هم داشت، رودخانه‌‌هایی که از کناره کوه‌ها بالا می‌رفتند و ساختار‌هایی که تصاویری عجیب و تار بین مناظر بازی تشکیل می‌دادند، از جمله این مشکلات بودند. هنوز هم تمام مشکلات این بازی حل نشده‌اند و انتظار نمی‌رود که در آینده شاهد بازی‌ بی‌نقصی باشیم.

 

هنگام انتشار نسخه آلفای بازی، توسعه‌دهندگان ذکر کردند که قصد دارند به طور پیوسته‌ شبیه‌سازی جهان در بازی Microsoft Flight Simulator را بهتر کنند. توسعه‌دهندگان این عنوان را تنها یک بازی نمی‌دانند و از آن به عنوان یک پلتفرم یاد می‌کنند. اعمالی که تیم تولید بازی از زمان انتشار انجام داده‌اند، نشان دهنده تعهدشان برای بهتر کردن بازی است. بروزرسانی‌های جهانی، جزئیات و ظرافت‌هایی به مناطق بزرگی مانند ژاپن و ایالات متحده آمریکا اضافه کردند. ویژگی‌هایی مانند بروزرسانی‌‌های فنی‌ مثل نقشه‌ توپوگرافیک بهبودیافته، پشتیبانی از هدست‌های واقعیت مجازی و برف واقعی، ثابت می‌کنند که توسعه‌دهندگان با تولید این بازی قصد پردازش چیزی بیشتر از پروژه‌ای زیبا و رنگارنگ دارند.

 

ما در دنیایی دیجیتال زندگی می‌کنیم که در آن تولید کالاهای قابل مصرف هدف اصلی بسیاری از افراد است. بیشتر بازی‌های AAA به نظر یک بار مصرف می‌آیند. بازی‌های فرنچایزهایی که عناوین آن‌ها به طور سالیانه منتشر می‌شوند، تنها به مدت چند ماه توجه مخاطبان را جلب می‌کنند و سپس از آن از یادها رفته و بازی جدیدی با ظاهری کمی متفاوت و مجموعه جدیدی از جادوها و پاداش‌های کم‌عمق جایگزین آن‌ها می‌شود.

 

اما بسیاری از مخاطبان ترجیح می‌دهند که وقت خود را صرف عنوانی کنند که مانند بازی Microsoft Flight Simulator الهام‌بخش است. مخاطبان به این شکل قصد دارند از تیم تولیدی حمایت کنند که متعهد به گسترش ظرفیت مخاطبان برای شگفتی هستند و قصد برانگیخته‌ کردن عشق پرواز آن‌ها را دارند.

بازی Haven

سفینه دو عاشق، که به دلایل نامعلومی در حال فرار هستند، در جزیره‌ای عجیب سقوط می‌کند. آن‌ها به مرور زمان با کمک یک‌دیگر محیط این سیاره را بررسی می‌کنند، یاد می‌گیرند زنده بمانند و با پرواز کردن در اطراف مناظر رنگارنگ و زیبای بازی، داستان خود را پیش می‌برند و در حین انجام تمامی این کارها از یکدیگر مراقبت می‌کنند.

 

بازی‌های زیادی هستند که شما را در یک محیط ناشناخته تک و تنها می‌گذارند، ولی تنها برخی از این بازی‌ها به جای تمرکز روی ماجراجویی‌های متفرقه شخصیت‌ اصلی، روی رابطه بین قهرمان‌های آن تمرکز می‌کنند. این زوج که Yu و Kay نام دارند، تمام مدت بازی کنار هم می‌مانند. می‌توانید به صورت نوبتی در نقش هر دوی آن‌ها بازی کنید یا با همکاری یک بازیکن دیگر بازی را پیش برده و با انتخاب گزینه‌های مکالمه، رضایت شخصیت‌ها از یکدیگر را حفظ کنید. باید هنگامی که شرایط جدی و سخت شد، با شوخی کردن اوضاع را آرام‌تر کنید و هنگامی که در موقعیت سختی قرار گرفتید مراقب یکدیگر باشید. تم علمی تخیلی و ماموریت‌های نسبتا تکراری این بازی تنها تزئیناتی هستند که هسته اصلی بازی را پوشانده‌اند: «عشقی که این دو ماجراجو به یکدیگر می‌ورزند و کارهایی که حاضر هستند برای هم انجام دهند.»

 

بازی Haven با اثرگذاری بسیار عجیب عوامل مختلفی ساخته شد، و در این بازی می‌بینیم که چرا ایده گرفتن از گستره متنوعی از بازی‌های مختلف می‌تواند الهام بخش باشد.

کارگردان خلاق این بازی امریک توا (Emeric Thoa) در مصاحبه اخیری با سایت Push Square گفت: «من در این بازی از عناوین زیادی الهام گرفته‌ام. قبلا به عناوینی مانند بازی Persona، بازی Journey، بازی Phantasy Star و ... اشاره کرده‌ام ولی اکنون می‌خواهم از بازی جدیدی که از آن ایده‌ گرفته‌ام پرده‌برداری کنم: بازی اول ToeJam & Earl. به نظرم از آنجایی که این عنوان برای من اولین بازی‌ در سبک Roguelite محسوب می‌شود که شامل مبارزه نیست، بازی ToeJam & Earl عنوانی بسیار جذاب است. می‌توانید بازی را به صورت تک‌نفره و تیمی جلو ببرید و باید در آن با بررسی یک سیاره و یافتن چیزهای مختلفی  سعی در پشت سر گذاشتن چالش‌ها داشته باشید. بازی پر از غافلگیری است و عنوانی بسیار جذاب محسوب می‌شود. همچنین موسیقی funk بسیار جالبی هم دارد. به نظرم دلم برای چنین دستورالعملی برای تولید یک بازی تنگ شده بود و می‌خواستم خودم برای تولید چنین عنوانی تلاش کنم.»

در این مصاحبه، توا بازی Haven را به عنوان نسخه‌‌ای از رومئو و ژولیت توصیف می‌کند: «ولی آن‌ها به جای مردن، به فضا فرار می‌کنند.» بهره بردن از نام شکسپیر که ضرری ندارد!

در بازی Haven می‌بینیم که با تمرکز روی دو نفر که با شناخت موقعیتی که ممکن است کشنده باشد، می‌خواهند یکدیگر را سالم و خوشحال نگه دارند چه اتفاقی می‌افتد، و در این بازی شاهد نمونه‌ای از رابطه‌های مثبت افرادی هستیم که عاشق یکدیگر هستند. حدودا چنین رفتاری هیچ‌گاه در بازی‌ها به نمایش درنمی‌آید، به همین دلیل اگر دلتنگ روابط نزدیک انسانی هستید، بازی Haven گزینه بسیار مناسبی محسوب می‌شود.

بازی Celeste

بازی Celeste توسط توسعه‌دهندگان بازی TowerFall، استودیو Matt Makes Games تولید شده است. این بازی سخت و آزاردهنده است، ولی هدف از تولید آن همین بوده. این عنوان با استفاده از مکانیک‌های پلتفرم‌سازی کلاسیک، مراحل و صحنه‌های پیچیده‌ای در پهنای کوه سلست ساخته شده‌اند. بازیکنان معمولا در پشت سر گذاشتن این مراحل شکست می‌خورند، خود بازی Celeste امیدبخش است، در این عنوان شکست‌ها کنار هم قرار گرفته و به پیروزی منجر می‌شوند.

 

بازی Celeste به شما می‌آموزد که شکست مقدمه پیروزی است، چنین درسی طی داستان بازی هم بیان می‌شود.  Madeline، شخصیت اصلی داستان، با افسردگی و اضطراب سر و کله می‌زند. او سعی می‌کند با این احساسات مقابله کند و در همین حال به معنای واقعی کلمه در دنیای پلتفرمینگ بازی از موانع و سختی‌ها عبور می‌کند. چنین معنای پنهانی، به همراه گیم‌پلی سختی که شکست در آن با تنبیه شدن برابر نیست، بازی Celeste را به عنوانی امیدبخش و بازی‌ای تبدیل می‌کند که می‌توانید از سختی‌های آن عبور کنید.

امیلی هلر (Emily Heller) می‌نویسد: «کوه سلست مکانی واقعی نیست، بلکه استعاره‌ای از غلبه کردن به دروغ‌هایی است که مغز شما به خوردتان می‌دهد. نیاز نبود در این بازی شاهد لحظه پیروزمندانه کلیشه‌ای همیشگی باشم، تنها لازم بود کنار افکار ترسناک خود بنشینم و به آن‌ها بگویم که انقدر به دوست من، امیلی، سخت نگیرند.»

بازی Spiritfarer

بازی Spiritfarer در مورد مرگ است، ولی در همین حال بسیار آرامش‌بخش است.

شخصیت اصلی این بازی، Stella، وظیفه هدایت کردن مردگان به دنیای پس از مرگ را بر عهده دارد. اما علاوه بر آن، باید به آن‌ها اهمیت داده و به مردگان کمک کند تا قبل از ترک کردن زندگی، به آخرین نیازهایشان رسیدگی کنند. اعمال او گیم‌پلی‌ بازی را شکل می‌دهند که حالت مدیریتی دارد: او باید با جمع کردن و برداشت کردن محصولات از مجموعه در حال رشدی از فروشگاه‌ها و خانه‌های داخل کشتی، و ملاقات با مناطق مختلفی در دنیای بازی برای جمع کردن منابع و آیتم‌های خاص، وظیفه خود را انجام دهد.

 

هسته مرکزی بازی بین شخصیت‌های آن یافت می‌شود، این شخصیت‌ها معمولا دارای عیب و ایراد هستند و افرادی پیچیده محسوب می‌شوند. ممکن است زندگی این شخصیت‌ها آشفته باشد، ولی Stella بدون قضاوت کردن، به زندگی آن‌ها اهمیت می‌دهد. چنین داستان‌هایی، بازی Spiritfarer، که گاهی تکراری می‌شود، را باارزش می‌کنند.

 

تمرکز اصلی بازی روی تسکین‌ دادن و عشق است. بازی Spiritfarer دارای یک دکمه بغل کردن است که با فشردن آن Stella می‌تواند با بغل کردن افرادی که به آن‌ها اهمیت می‌دهد آن‌ها را تسکین دهد. این دکمه، کوچک و بی‌نقص است؛ گاهی اوقات شخصیت‌های بازی حاضر به در آغوش گرفته شدن نمی‌شوند، ولی چنین اتفاقی مشکل خاصی به حساب نمی‌آید. ممکن است اوقاتی دیگر شخصیت‌های بازی مخالف در آغوش گرفته شدن نباشند و چنین مواقعی انیمیشن بازی تشعشع گرما را به نمایش درمی‌آورد.

 

دنیای ما جای ترسناکی است، ولی بازی Spiritfarer نمایان امیدی است که معمولا می‌توان آن را پشت ترس یافت، این بازی نشان می‌دهد که می‌توان در تاریک‌ترین لحظات زندگی، آرامش و تسکین را پیدا کرد.

بازی Lovers in a Dangerous Spacetime

بیشتر افراد، هیچ‌وقت توانایی نجات دنیا را نخواهند داشت، ولی ما همگی می‌توانیم تصمیم بگیریم که از خود و افرادی که زندگی خود را با آن‌ها به اشتراک می‌گذاریم بهتر مراقبت کنیم. می‌توان گفت چنین چیزی نکته اصلی بازی Dangerous Spacetime محسوب می‌شود.

در این بازی شما و کمک‌خلبانتان، که می‌تواند یک حیوان خانگی با هوش مصنوعی باشد که به آن دستور می‌دهید، وظیفه پرواز با سفینه‌ای مدور را دارید که پایانه‌های فراوانی داخل آن قرار گرفته‌اند. باید طی ماموریت‌های نجات، با کنترل این سفینه از میان کمربندهای سیارکی، ایستگاه‌های فضایی و محیط‌هایی شلوغ عبور کنید. هر کدام از پایانه‌های بازی عملکرد مجزایی دارند: سفینه اصلی شما دارای برجک‌هایی است که در چهار جهت اصلی آن قرار گرفته‌اند، همچنین در این سفینه شاهد ایستگاهی هستیم که به کمک آن می‌توانید یک سپر ضد موشک را اطراف آن جابه‌جا کنید. علاوه بر آن مواردی مانند یک سوپر سلاح با طول مدت شارژ طولانی، صندلی خلبان و از همه جالب‌تر، یک پایانه‌ نقشه‌ که باید برای یافتن موقعیت خود به آن سر بزنید هم در این سفینه یافت می‌شود.

 

در این بازی هی‌چوقت به طور کامل کنترل اوضاع را بدست نخواهید گرفت، و باید در مواجهه با هر موقعیتی، برای زنده ماندن از ترکیب خاصی از پایانه‌ها استفاده کنید. تنها راه زنده ماندن در چنین شرایط مملو از حادثه‌ای این است که آماده شوید و با تعهد همکاری کنید و با ارتباط با هم چیزهایی که در زمان‌های مختلف لازم می‌شوند را به یکدیگر اطلاع دهید. پس از آن باید زمان‌بندی خود را شکل دهید.

اگر امن کردن فضا غیرممکن است، اگر نمی‌توانید چیزهایی که سعی در کشتن شما دارند را درست کنید، تنها راهی که برایتان باقی می‌ماند این است که یاد بگیرید در مورد اتفاقاتی که برایتان می‌افتند صحبت کنید، درخواست کمک کردن اطرافیان خود را قبول کنید،  و هنگامی که لازم است به بقیه کمک کنید. ممکن است چنین ایده‌هایی در ظاهر ساده به نظر برسند، ولی گاهی به خاطر سپردن این اولویت‌ها سخت است.

 

بازی Lovers in a Dangerous Spacetime به زیبایی به شما یادآوری می‌کند که ممکن است موفق به نجات همه نشوید، ولی همچنان می‌توانید اوضاع را برای اطرافیان نزدیک خود کمی بهتر کنید. ما اکنون در زندگی‌هایمان ناتوان نیستیم، فقطاعمالی که می‌توانیم برای امن کردن خود انجام دهیم کمتر از قبلشده‌اند. بازی Lovers in a Dangerous Spacetime از ایده‌هایی مربوط به امنیت و با هم بودن استفاده می‌کند و با اضافه کردن آن‌ها به استرس و حمله بی‌پایان موقعیت‌های نوظهور و خطرناک، تجربه‌ای شبیه سال 2020 را به مخاطبان تحویل می‌دهد.

اما می‌توانید در مواجهه با چیزهایی که قصد آسیب‌رساندن به شما را دارند مراقب باشید، به افرادی که نزدیک‌تان هستند توجه کنید و برای کمک‌رسانی به آن‌ها تمام تلاش خود را بکنید. به این شکل، می‌توانید همه چیز را بهتر کنید و امیدوار باشید.

بازی Eastshade

داستان بازی Eastshade در مورد سفر به یک جزیره و نقاشی کردن است. مادر شخصیت اصلی  همیشه از او می‌خواسته که به آن جزیره سفر کند. این‌ موارد ایده‌ها اصلی بازی محسوب می‌شوند و پس از اینکه به طرز پرمشکلی در جزیره زیبای بازی فرود آمدید، موارد زیادی در مورد بازی به شما توضیح داده نخواهند شد. خود بازیکنان باید محیط بازی را بررسی کنند، با مردم صحبت کنند، چیزهای زیبایی که می‌بینند را نقاشی کنند و در مورد این محیط و حیوانات انسان‌نمایی که در آن زندگی می‌کنند اطلاعات بیشتری به دست بیاورند.

 

برای جلو رفتن در بازی Eastshade به جای جنگیدن و مبارزه کردن، شخصیت شما تنها یک بوم نقاشی و قلم‌مو دارد. هدف نهایی شما این است که نقاشی‌های بسیار زیبایی از مناظر بازی کشیده و با دوری از زندگی فانتزی در شهرهای بزرگ، کمی استراحت کنید.

 

دقیقا چنین چیزی این بازی را بسیار امید بخش می‌کند. مبارزه به طرز ذاتی چیز خوب یا بدی محسوب نمی‌شود، ولی معمولا در بازی‌های ویدئویی از چنین عنصری بیش از حد استفاده می‌شود. در بازی Eastshade بازیکنان باید با رفتن به مناطق جدید و شکل دادن بهترین زاویه دید برای نقاشی کردن، از محیط اطراف خود الهام بگیرند. به همین دلیل در چنین عنوانی به مخاطبان یادآوری می‌شود که در واقع زندگی، چیزی بیشتر از شغل، مدرسه و وظایف انسان است. اگر روح خود را تغذیه نکنید، شاهد پژمرده شدن آن خواهید بود.

 

به همین دلیل در این بازی می‌توانید با سرعت دلخواه خود محیط اطراف را بررسی کنید، در این بازی نیازی نیست که از رویارویی با یک عنکبوت بزرگ یا گروهی از الف‌های تاریک، که ممکن است گشت و گذار شما برای نقاشی کردن قله یک کوه را خراب کنند، بترسید. هیچوقت هیچ ماموریتی با کشتن بقیه یا کندن پوست 10 گراز وحشی کامل نخواهد شد. به جای آن بازیکنان باید بوم‌شناسی جزیره را بررسی کنند، به حل معماها بپردازند یا صرفا بهترین جای ممکن برای قرار دادن سه‌پای نقاشی خود را پیدا کنند.

بازی Eastshade پیامی را منتقل می‌‌کند که در سال 2021 ارزش بیشتری پیدا کرده است: دیدن چیزهای جدید، ملاقات با افراد جدید و ساختن چیزهای جدید، هم به طور شخصی و به عنوان بخشی از جمعیت انسان‌ها، بخش مهمی از هویت ما به حساب می‌آید. در سال گذشته، نتوانستیم قسمت بزرگی از این اعمال را مقدر کنیم، ولی به زودی می‌توانیم به دنیای بیرون بازگردیم. و هنگامی که موفق به انجام چنین کاری شویم، باید دنبال مکان‌هایی بگردیم که روحمان را به اشتیاق در می‌آورند.

بازی Among Us

بازی Among Us برای اولین بار در سال 2018 منتشر شد، ولی اتفاقات سال 2020 این بازی را به پدیده‌ای محبوب تبدیل کردند. می‌توانید در گروه‌هایی تا سقف ده نفر، به این بازی بپردازید. در این بازی باید در حالی که یک (یا چند) Imposter سعی بر این دارد که بدون لو رفتن بقیه را بکشد، با رفتن به مناطق مختلف نقشه و کامل کردن ماموریت‌ها سعی کنید بازی را به نفع خود به پایان برسانید. می‌توان گفت این بازی برداشتی خنده‌دار از فیلم The Thing است، ولی این برداشت به یک بازی استنتاج اجتماعی با چند لایه مختلف از استراتژی تبدیل شده است. نحوه بازی کردن Imposterها برای فرار کردن از تنبیه‌ای که برای کشتن بقیه بازیکنان لایق آن هستند، و تلاش آن‌ها برای قانع کردن بقیه وقتی بازیکنان به ملاقات‌های اضطراری فراخوانده شده‌اند، بخش بزرگی از هیجان و لذت این بازی است.

 

می‌توان گفت از آنجایی که بازی‌های بسیار زیادی برای پلتفرم‌های مختلفی به انتشار رسیده‌اند، عنوانی که برای هر موقعیتی تقریبا بی‌نقص باشد از قبل وجود دارد. تصور چنین چیزی واقعا شگفت‌انگیز است. در سال 2020، این از گمنامی نسبی نجات پیدا کرد، حتی نسخه رایگانی از این بازی برای سیستم‌عامل‌های Android و iOS هم منتشر شده است. بازیکنان این سیستم‌عامل‌ها می‌توانند با اتصال به بازیکنان رایانه شخصی در یک گروه قرار گرفته و بازی را با هم تجربه کنند.

 

فکر کردن به چنین الماس‌های پنهانی که منتظر فرصتی دوباره هستند، در دنیایی که بسیاری از افراد برای ادامه دادن خلاقیت خود سر و کله می‌زنند یا دیگر هیچ امیدی ندارند، بسیار تسکین‌دهنده است. بازی Among Us به مخاطبان نشان داد که ممکن است آرامش از مکان‌های ناشناخته‌ای بیرون آید. این بازی از تابستان سال 2020 بازیکنان را مشغول خود کرده و آن‌ها را به خنده وا داشته است.

سه گانه The Mass Effect (از طریق سرویس EA Play)

سه گانه The Mass Effect بازیکنان را در موقعیتی قرار می‌دهد که هیچ تصمیمی، درست یا غلط نیست. چنین ایده‌ای بخشی از جذابیت این سری را شکل می‌دهد. در این سه گانه مشخص می‌شود که انسان خوبی بودن، امری بسیار پیچیده است. البته که بازیکنان در این بازی می‌توانند شخصیت بد و ناپسندی باشند، ولی دلیل اینکه سه گانه The Mass Effect این لیست بازی‌های امیدبخش قرار گرفته است چنین چیزی نیست. در بازی فرصتی برای تبدیل شدن به قدرتی برای اِعمال خوبی در کهکشانی خیالی، که بسیار بزرگ و جالب است، به شما داده می‌شود، هنگامی که درگیر مشکلات و نگرانی‌های زندگی واقعی خود باشیم، رد کردن چنین فرصتی واقعا سخت به نظر می‌رسد؛ تجربه بازی‌ای که می‌دانید قرار است در آن به بقیه کمک کنید، بسیار تسکین‌دهنده است.

 

در سه گانه The Mass Effect حس خواهید کرد که به جوامع بازی تعلق دارید، باید اثبات کنید که انسانیت لایق به دست گرفتن قدرت و اقتدار است. چنین ایده‌هایی به ندرت در زندگی واقعی ما شکل می‌گیرند. به نظر زندگی‌های مدرن با هدف سرکوب کردن احساس تعلق داشتن و وظایف مشترک انسان‌ها طراحی شده‌اند، ولی در سه گانه The Mass Effect می‌توانید دوباره این مهارت‌ها را تمرین کنید و نشان دهید که مردم قابلیت خوب بودن، قابل اعتماد بودن و درست بودن را دارند. اگر فرصت مناسبی پیش بیاید، می‌توانید مراقب کهکشان و اطرافیان خود باشید. شاید نتیجه پایانی بازی چیزی نباشد که همه به آن اعتقاد داشته باشند، ولی نکته مهمی که در این بازی یافت می‌شود این است که باید به تلاش کردن ادامه داد، حتی هنگام رویایی با شکست‌های پی‌در‌پی.

امیدواریم از این مطلب راضی باشید و بازی مناسبی برای عبور از شرایط دشوار زندگی خود پیدا کرده باشید. آیا از بازی‌های این لیست راضی بودید؟ نظر خود را با ما در میان بگذارید.

برچسب ها: 10 برتر
0 نفر این پست را پسندیده اند. این مطلب را به اشتراک بگذارید:
مطالب مشابه
مشاهده موارد بیشتر
نظر کاربران
برای ارسال دیدگاه ابتدا باید وارد شوید.