اخیرا استودیو Bethesda بازی Starfield را منتشر کرد که استقبال گستردهای را از طرف منتقدان و بازیکنان دریافت کرد. این بازی مورد انتظار فضایی، باید به یک موفقیت بزرگ تبدیل میشد تا نه تنها توجیهی بر خرید میلیارد دلاری کمپانی ZeniMax توسط کمپانی مایکروسافت، بلکه فرشته نجاتی برای کنسول ایکس باکس با آن همه عنوان ناامید کننده باشد. بازی Starfield عمدتا تمام چیزهایی است که طرفداران از یک بازی نقش آفرینی فضایی انتظار داشتند، اما از طرفی دیگر، این موفقیت همچنین باعث شده که مقایسههای ناعادلانه زیادی با بازی Star Citizen، شاهکار استودیو Robert Industries، شکل بگیرد.
در نگاه اول، این مقایسهها نسبتاً واضح به نظر میرسد. به هر حال، هر دو بازی تماماً در مورد داستان گسترش قلمرو بشریت به اعماق دوردست فضا است. هر دو بازی دارای توانایی فرماندهی سفینههای فضایی، شرکت در نبردهای پیاده و خودرویی، تکمیل ماموریتها، کاوش در کلونیها و چیزهای دیگر هستند.
و با این حال، توسعه یکی چند سال به طول انجامید، در حالی که دیگری برای مدتی طولانی در دست توسعه بوده و هیچ خط پایانی برای آن تعریف نشده است. به این ترتیب، ممکن است کسی فکر کند که هر دو بازی در باطن قضیه شبیه به هم هستند و میتوان آنها را با هم مقایسه کرد. اما هنگامی که تمرکز را از ظاهر بردارید، متوجه خواهید شد که مقایسه بازی Starfield با بازی Star Citizen تقریباً مانند مقایسه سیب با پرتقال است و حقیقتهای زیادی برای حمایت از این ادعا وجود دارد.
بازی Starfield همیشه به عنوان یک نقش آفرینی اول شخص در فضا تصور میشد و همیشه در نظر داشت که یک نوع خاص از جهان و یک داستان مرکزی داشته باشد که شما را از یک سیاره به دقت ساخته شده به سیاره بعدی ببرد. مانند هر بازی دیگری از استودیو Bethesda (به جز بازی Fallout 76)، بازی Starfield قرار بود یک تجربه کاملاً تک نفره باشد که دارای شروع و پایانی قطعی است.
بازی Starfield قطعا یک عنوان جاه طلبانه است (حتی برای توسعه دهندهای مانند Bethesda)، اما همیشه محدودیتی برای این جاه طلبی وجود داشت. مطمئناً، چیزهای زیادی برای دیدن و انجام دادن وجود دارد، اما بالاخره، آنها به پایان میرسند. تنها تعداد کمی از سیارهها در این بازی دارای سکونتگاههایی با NPCها و ماموریتهای جانبی هستند، در حالی که سایر سیارهها عمدتاً خالی از حیات و بی آب و علف هستند و کارهای جالبی برای انجام دادن ندارند. همین باعث شده که برخلاف انتظار خیلیها، تجربه دنیای باز بازی یکپارچه نباشد. سفر به سیارات و بازگشت از آن همیشه با صفحه بارگیری همراه است و نبردهای فضایی در بخشهای محدودی از «فضا» شکل میگیرند.
از طرفی دیگر، بازی Star Citizen، همیشه به عنوان یک بازی MMO تصور میشد. به این ترتیب، هیچ شروع یا پایانی قطعی برای تجربه وجود ندارد و در حالی که قرار است یک حالت داستانی مربوط به Squadron 42 وجود داشته باشد، این کمپین فقط یک برش عمودی از تجربه کلی بازی Star Citizen است.
استودیو Robert Industries قصد دارد عناصری مانند ارزهای پویا، توانایی در گرفتن جوایز و سیستمهای دیگری مانند جمعآوری منابع را در بر بگیرد که به دستیابی به این چشمانداز کمک میکند. برخلاف بازی Starfield، این عناصر بسیار پررنگتر هستند و عمق زیادی دارند تا به شبیهسازی چنین دنیای مجازی بزرگی کمک کنند. سفرهای فضایی در بازی Star Citizen نیز به شیوهای کاملاً متفاوت عمل میکند، زیرا میتوانید آزادانه از یک سیاره به خارج از فضا سفر کنید، بدون اینکه با صفحههای بارگیری مواجه شوید.
به این ترتیب، میتوانید تصور کنید که جاهطلبیهای بازی Star Citizen نه تنها از نظر مقیاس، بلکه همچنین از نظر عمق مکانیک، بسیار بلندتر از بازی Starfield است. جاهطلبیهای استودیو Bethesda همیشه به دلیل محدودیتهای عناوین تکنفره محدود میشد، در حالی که بازی Star Citizen همیشه سعی میکرد این سفر مجازی را با مجموعهای از سیستمها و مکانیکهای چشمگیر خود به سطح بعدی برساند. این بدان معنا نیست که ظاهر یکی بهتر از دیگری است، اما چون هر دو تیم توسعه اهداف متفاوتی برای ساخت عناوین خود داشتند، کنار هم قرار دادن آنها منطقی نیست.
علاوه بر این، ما همچنین باید در نظر داشته باشیم که هر دو بازی به طور قابل توجهی رویکردهای متفاوتی برای توسعه دارند، به طوری که بازی Starfield دارای فرآیند توسعهای سنتی و بودجهای (عمدتا) ثابت برای رسیدن به چشم انداز خود است. در یک چرخه توسعه سنتی، توسعهدهندگان کار را با مرحله ایده اولیه شروع میکنند و پس از آن به دنبال پیشتولید، تولید کامل، صیقل دادن و در نهایت عرضه میروند.
مطالب مرتبط: چه بر سر بازی Killzone Shadow Fall آمد؟
از سوی دیگر، توسعه بازی Star Citizen از یک رویکرد ماژولار برای پیروی میکند. این اساساً به این معنی است که بازی به بخشها (یا ماژولهای) مختلفی مانند تیراندازی، کمپین، گشت و گذار آزادانه و نبردهای فضایی، تقسیم میشود. هنگامی که توسعه یک ماژول کامل شد، با یک بهروزرسانی بزرگ جدید در بازی ادغام میشود و این روند تا زمانی که توسعه همه ماژولها تمام و دید بازی از یک جهان پایدار به طور کامل محقق شود، تکرار خواهد شد.
از آنجایی که استودیو Bethesda برای کل پروژه خود از کمپانی ZeniMax از نظر مالی پشتیبانی میشود، این برتری را دارد که مجبور نباشد هر چند ماه، بیلدهای قابل اجرای بازی Starfield را به همراه پیشرفتهای جدیدش به نمایش بگذارد و به طور مداوم تا پایان توسعه بازی کار کند. هر مرحله از توسعه بازی باید یک بار تکمیل شود و پس از آن بازی با قیمت نهایی منتشر میشود.
از آنجایی که بازی Star Citizen از نظر مالی توسط یک کمپین عظیم سرمایه گذاری جمعی پشتیبانی میشود، باید چیزی برای حفظ رضایت طرفداران تا زمان انتشار کامل بازی ارائه شود. به این ترتیب، توسعهدهندگان باید برای هر ماژول جدید فرآیند خستهکننده پیشتولید تا رفع عیب را برای انتشار تکرار کنند که توسعه ماژولار را بسیار طولانیتر از یک چرخه توسعه سنتی میکند.
به عنوان مثال، کمپین The Squadron 42 بازی Star Citizen بیش از یک دهه پیش معرفی شده اما هنوز شاهد آن بخش از تجربه اضافه شده به نسخه فعلی بازی نیستیم. علاوه بر این، در حال حاضر حتی تاریخ انتشاری هم برای آن وجود ندارد. از سوی دیگر، بازی Starfield دیرتر از کمپین The Squadron 42 اعلام شد و در حال حاضر یک ماه از انتشار آن میگذرد. بنابراین اگر به این وضعیت نگاه کنید، این مقایسهها خیلی بی محل نیستند.
اما باز هم همانطور که قبلاً اشاره شد، کمپین Squadron 42 تنها بخشی از تجربه بازی Star Citizen است که در کنار جنبه دائماً در حال تکامل MMO بازی، در حال توسعه است. این اساساً به این معنی است که منابع توسعه در ماژولهای مختلف تقسیم میشوند و در کنار آن، فرآیند زمانبر و وحشتناک توسعه ماژولار نیز وجود دارد. درک اینکه چرا تکمیل بازی Star Citizen بیش از حد طول میکشد، دشوار نیست.
البته، این به این معنی نیست که وضعیت فعلی بازی Star Citizen یا Robert Industries قابل توجیه باشد، زیرا فرآیند توسعه دقیقا وضعیت خوبی نداشته. جاه طلبی بیشتر لزوماً بهتر نیست و این امکان وجود دارد که دیدگاه جاه طلبانه صنایع رابرتز از یک اکوسیستم فضایی کاملاً کارآمد، چالشهای مهمی را ایجاد کرده باشد. این امکان وجود دارد که بازی Star Citizen هرگز نتواند به پتانسیل کامل خود برسد. اما همه اینها جدای از بحث فعلی است.
در آخر، میتوان گفت که هم بازی Starfield و هم بازی Star Citizen، عناوینی کاملاً متفاوت هستند. به شکلی که بسیار متفاوت از یکدیگر ساخته میشوند و هدف از ساخت آنها متفاوت است. هر دو در وهله اول هرگز محصولات رقابتی نبودند و این تصور که بازی Starfield میتواند بازی Star Citizen را «شکست» دهد، نتیجه یک مقایسه ظاهری و ساده است. بازی Star Citizen و بازی Starfield میتوانند در کنار یکدیگر وجود داشته باشند و تلاش برای مقایسه این دو عنوان با یکدیگر اشتباه و بی معنی است.