در یک دهه اخیر شاهد رسیدن استودیو FromSoftware از فرش به عرش بودیم. این شرکت ژاپنی تا قبل از سری سولز هم بازیهای زیادی ساخته بود، اما هیچکدام تا توسعه بازی Demon’s Souls و سپس بازی Dark Souls آنقدرها هم به چشم نمیآمدند. این سری Dark Souls بود که نقش سکوی پرتاب استودیو FromSoftware را ایفا کرد و آنها را به شهرتی جهانی رساند.
به احتمال زیاد اولین چیزی که با شنیدن نام استودیو FromSoftware یادش میافتید، سختی طاقت فرسای بازیهایشان باشد، حق هم دارید، اما موارد بسیار زیادی دیگری هم هستند که آثار این استودیو را دوستداشتنی میکنند. در این مطلب میخواهیم به 10 مورد از همین دلایل بپردازیم، همراه ما باشید.
رفرنس دادن و جاگذاری ایستراگهای زیاد کاری است که استودیو FromSoftware علاقه زیادی به آن دارد و بارها در عناوین مختلف این کار را انجام دادهاند. ایستراگهایی که شاید با بازی ارتباط داستانی هم نداشته باشند و فقط برای ادای احترام به دیگر بازیهایشان در یکی از محصولاتشان گنجانده شده باشد. برای مثال اسلحه Moonlight Sword در بسیاری از عناوین مجموعه سولز ظاهر شده، شمشیری که بر میگردد به بازی King’s Field از همین استودیو، که در سال 1994 منتشر شده بود.
در دورهای که بازیها هر روز دارند آسانتر میشوند تا با درجه سنی پایینتر مخاطب بیشتر و در نتیجه فروش بهتری داشته باشند، استودیو FromSoftware هنوز هم روی مرامنامهای که سالها پیش برای خود تنظیم کرده بود محکم ایستاده و اصلا تجربه آسانی به بازیکن نمیدهد. بازیهای استودیو FromSoftware صرفا در ابتدا به شما یاد میدهند که کدام دکمه چه کاری میکند و سپس بدون راهنمایی خاصی بازیکن را در دنیای وسیع، تاریک و فانتزی خود رها میکنند. اگر به نقشهها و علامتهایی که محل دقیق ماموریت بعدی را نشان میدهند عادت کردهاید، بازیهای استودیو FromSoftware میتوانند یک چالش درست و حسابی برایتان باشند. مبارزات هم که نیازی به توضیح اضافه ندارند، همه میدانیم از لحاظ سیستم مبارزه بازی Sekiro هنوز هم بیرقیب است و حتی باعث ایجاد موجی شد که درخواست اضافه شدن درجه دشواری به عناوین استودیو FromSoftware را داشتند!
استودیوهای انگشت شماری هستند که در بازی خود به تک تک جزئیات دقت کنند و وقت زیادی برای محیط پردازی خرج کنند، استوذیو FromSoftware دقیقا یکی از همین استودیوهاست. پردازش جهان بدون شک یکی از اولویتهای سازندگان در این استودیو است؛ برای مثال به شهر Anor Londo در بازی Dark Souls نگاه کنید، برخی از بخشهای تحتانی شهر اصلا قابل گشت و گذار نیستند و بازیکن نمیتواند در شرایط عادی پا به این مناطق بگذارد، اما برخی از کاربران PC با استفاده از نرمافزارهایی، قادر به رفتن به این نقطه از شهر شدند و آنجا دیدیم که حتی اماکن غیر قابل بازی هم با جزئیات فراوان ساخته شدهاند و به دلیل غیر در دسترس بودن از چشم سازندگان نیفتادهاند.
شاید بازی Dark Souls یا بازی Bloodborne داستان سرراستی نداشته باشند و حتی گاهی اوقات باعث گیج شدن مخاطب هم شوند، اما این دقیقا امضای کارهای استودیو FromSoftware است. داستان اصلی به شکل خطی روایت نمیشود و از طریق آیتمها، NPCها و نوشتهها که در سرتاسر بازی پیدا خواهید کرد روایت میشوند. مقدار جزئیاتی که در این موارد پیدا خواهید کرد واقعا خیرهکننده است، برای مثال اگر بدون خواندن نوشتهها بازی را تمام کنید احتمالا از 70 درصد محتوای داستانی غافل خواهید ماند، اما با انجام این کارها میتوانید به اطلاعات جالبی در مورد جنگهای گذشته، خدایان خیر و شر و بسیاری جزئیات دیگر دست پیدا کنید. هر یک از NPCها داستان مخصوص خود را دارند و میتوانند تنها با چند دیالوگ، قصهای جذاب تعریف کنند که در خط اصلی اصلا پیدا نمیشود. خط روایی Father Gascoigne در بازی Bloodborne هنوز هم که هنوز است سر زبانها میچرخد و حتی خود استودیو FromSoftware هم تا کنون نتوانسته چنین شخصیت و داستان جانبی خوبی خلق کند.
آزادی عمل و اتخاذ تصمیمهای مختلف عامل تمایز ویدیو گیم از دیگر انواع سرگرمی مثل فیلم، کتاب یا دیگر مدیاهاست. شما در بازیهای ویدیویی با جهانی در تعامل هستید که منحصر بهفرد است و میخواهد ساعتها وقتتان را به خود اختصاص دهد، پس آزادی عمل برای چنین محصولی بسیار حیاتی است. عناوین FromSoftware به خوبی این قضیه را درک کردهاند و تا جایی که بتوانند به مخاطب آزادی عمل میدهند. انواع سلاحها، کلاسهای مختلف، مناطق متنوع و انتخابهای متعدد از معدود مواردی هستند که نشاندهنده آزادی در بازیهای استودیو FromSoftware هستند. این آزادی در عنوان بعدی آنها یعنی بازی Elden Ring قرار است به اوج برسد، چرا که بر خلاف بازی Dark Souls شما از دنیای سندباکس به یک اثر جهان باز منتقل خواهید شد و آزاد هستید به هر جا از نقشه که خواستید سر بزنید و با روش دلخواه خود، به مصاف دشمنان بروید.
وقتی بازی Sekiro معرفی شد، بسیاری فکر میکردند این عنوان هم چیزی مثل بازی Dark Souls خواهد بود، منتها در سرزمین ژاپن. بعد از نمایش تریلرها و انتشار بازی پی بردیم که این عنوان زمین تا آسمان با دیگر عناوین استودیو متفاوت است و تجربهای کاملا تازه به مخاطب میدهد. این دقیقا همان ریسکپذیریای است که استودیو FromSoftware را از دیگر توسعه دهندگان متمایز میسازد. در دورهای که کمپانیها فقط به فکر سود هستند و میخواهند فرنچایزهای قدیمی را ادامه دهند، استودیو FromSoftware دست به خلق آثار جدید میزند و از ایدههای نو استقبال میکند. شاید در مرکز و هسته اصلی این بازیها بتوان امضای FromSoftware را دید، اما هر یک تجربهای منحصر بهفرد هستند که برای طرفداران تازگی دارند و به مخاطب حس تکرار القا نمیکنند.
یکی از مواردی که در تمامی عناوین استودیو FromSoftware تجربه خواهید کرد، نبردهای حماسی است. ترکیب این مبارزات با محیطهای سنگین و پر از جزئیات جلوه بسیار زیبایی به بازی میدهد و خوشبختانه اثر آنقدر بهینه شده که شاهد افت فریم هم نخواهید بود. اگر بازیهای مشابه و کلونهای سولز را تجربه کرده باشید (مثل بازی Hellpoint) حتما اهمیت این موضوع را متوجه هستید. افت فریم برای چنین عناوینی به معنی مرگ است و حتی ذرهای کاهش در فریم میتواند جان کاراکتر شما را به خطر بیندازد. با دستگاههای نسل نهم، این موضوع بیش از پیش برای FromSoftware آسانتر شده و حال با فریم ریت 60 میتوانید بازیهای این استودیو را تجربه کنید و بیشترین لذت را از کارهای میازاکی ببرید.
همانطور که بالاتر گفتیم یکی از بهترین کارهای استودیو FromSoftware در بازیهایشان دقت به جزئیات است. حال این جزئیات را با صداگذاری محشر ترکیب کنید. موسیقیِ آرام موقع گشت و گذار، سکوت در غارها، موسیقی هنگام مبارزه با باسفایت و افکتهای صوتی موقع شمشیرزنی، همه و همه از جادویی هستند که استودیو FromSoftware در صداگذاری انجام میدهد. برا مثال غارهای بازی Bloodborne را به خاطر آورید، شما هیچ صدایی جز صدای قدم زدن کاراکتر نمیشنیدید، همین به تنهایی باعث ایجاد تنش میشد و میتوانست بازی را دلهرهآور کند. موسیقیهای حماسی یا منطبق با فضای مبارزه با باسفایت هم یکی دیگر از کارهایی است که تیم صداگذاری استودیو FromSoftware در آن ماهر است. بازی Dark Souls 3 و موسیقی آخرین باسفایت اصلی هنوز هم که هنوز است از ذهنها نرفته، نغمهای که به تنهایی میتوانست داستان تعریف کند و اتمسفر مبارزه را جذاب و تراژدیک سازد.
شاید استودیو FromSoftware بیشتر شهرت خود را مدیون باسفایتهای جذابش باشد. امکان ندارد یکی از بازیهای این استودیو را تجربه کنید و عاشق یکی از باسفایتها نشوید. سیستم حرکات آنها قابل پیشبینی نیست و هوش مصنوعی فوقالعادهشان هم مبارزه را جذابتر از قبل میکند. هر یک حملات مخصوص، نقاط قوت و نقاط ضعف مخصوص خود را دارند و میتوانند حتی ساعتها شما را سرگرم نگه دارند. این باسفایتها داستان عمیقی هم دارند و هیچکدام بدون فکر طراحی نشدهاند. هر چه در بازیها پیشروی میکنید، مبارزه با باسفایت هم دشوارتر میشود و کاری میکند که صد در صد حواس مخاطب به همین مبارزه پرت شود و به چیز دیگری فکر نکند.
بازیهای استودیو FromSoftware طوری ساخته شدهاند که مرگ متعدد بازیکن اصلا چیز عجیبی نیست. شما قرار است بارها با جمله You Died روی صفحه نمایشگر خود مواجه شوید و با از دست دادن تمام چیزهایی که جمع کردهاید، دوباره از اول شروع به بازی کنید. اما این همه کشته شدن چگونه قابل تحمل میشود و کاری میکند که بازیکن از بازی خسته نشود؟ گیمپلی جذاب! بازیهای استودیو FromSoftware همیشه اکشن خوبی داشتهاند؛ مبارزات با سلاحهای مختلف لذت خاصی دارند و این امکان را به مخاطب میدهند که با روش مورد علاقه خود به جنگ دشمن برود. اوج این لذت در بازی Sekiro نهفته است؛ شمشیرزنی در این عنوان شاید یکی از بهترین سیستمهای مبارزاتی بین بازیهای موجود در صنعت گیم را داشته باشد. دیگر عناوین استودیو هم جذابیت گیمپلی را به شکل منحصر بهفرد خود حفظ کردهاند و کاری میکنند که ارزش تکرار بازی نیز بسیار بالاتر برود.
نظر شما در مورد بازیهای استودیو From Software چیست؟