بازی Final Fantasy 7 Rebirth خط داستانی نسبتا سادهای دارد، تازمانی که به پایان برسید. همانند بازی قبلی، فصل آخر این بازی هم به قلمروهای مرموز و ناشناخته می پردازد و بازیکنان را سردرگم میکند. برای کاهش این سردرگمی، ما با دقت تمام خطوط داستانی پایانی و قبلی را تشریح کردهایم و در تلاشیم تا پیچیدگیهای آن را آشکار کنیم. اگر جایی از داستان را نتوانیم بهوضوح توضیح دهیم، از تفاسیر مختلفی استفاده میکنیم تا بتوانیم همه چیز را روشن کنیم. از این نظر، بهتر است قبل از خواندن این مطلب بازی Final Fantasy 7 Rebirth را تمام کنید؛ زیرا در ادامه درباره برخی از مهمترین بخشهای آن صحبت میکنیم.
در این مطلب درباره برخی از بخشهای مهم داستان بازی Final Fantasy 7 Rebirth صحبت خواهد شد
زک فیر (Zack Fair) و مولتیورس (Multiverse)
در مراحل پایانی بازی Final Fantasy 7 Rebirth وجود دو خط زمانی آشکار میشود: یکی جایی که وقایع اصلی بازی رخ میدهد و دیگری جایی که زک فیر از حمله محافظان Shinra جان سالم به در میبرد. با این حال، بازی Final Fantasy 7 Rebirth این مفهوم را فراتر میبرد، و حضور نه تنها دو واقعیت، بلکه تعداد بینهایتی از آنها را آشکار میکند. اینجاست که بازی Final Fantasy 7 چندجهانی یا مولتیورس خود را میسازد.
سفیروث (Sephiroth) در این باره توضیح میدهد که وقتی محدودیتهای سرنوشت شکسته میشود، جهانهای جدیدی به وجود میآیند. بنابراین، وقتی کلاود (Claud) و بقیه، گروه Whisper Harbinger را در بازی قبلی شکست میدهند، در اصل واقعیتی را به نمایش میگذارند که زک در آن پیروز است. با این حال، بازی Final Fantasy 7 Rebirth نشان میدهد که حتی کوچکترین تصمیمها نیز میتوانند جهانهای جدیدی را ایجاد کنند. از آنجایی که زک با یک انتخاب حیاتی روبرو است (نجات بیگز (Biggs)، کلاود یا اریث (Aerith)) تصمیم او سه واقعیت متفاوت را ایجاد میکند.
هر جهان متمایز با نسخه خاصی از Stamp (یک سگ که در هر دنیا متفاوت است) متمایز میشود. در واقعیتی که شما در آن بازی میکنید، استمپ به عنوان یک سگ شکاری بیگل که کلاه ایمنی به سر دارد به تصویر کشیده میشود. در واقعیت دوم (که در پایان بازی Final Fantasy 7 Remake شکل گرفت)، بیشتر روایت مربوط به زک است و استمپ ظاهر یک بوردر تریر (نژاد سگ) را دربر میگیرد که کلاه هم دارد. نسخهای از زک که برای نجات بیگز میرود، دنیایی را ایجاد میکند که در آن استمپ یک بولداگ با کلاه سطلی است، در حالی که نسخهای که Aerith را انتخاب میکند واقعیتی را ایجاد میکند که استمپ را بهشکل یک کورگی با قلاده نشان داده میشود. پس دنبال کردن سگها به عنوان راهنمای تشخیص واقعیتها بهکار میرود.
علیرغم واگرایی این واقعیتها، بازی Final Fantasy 7 Rebirth نشان میدهد که سرنوشت نیرویی است که به راحتی نمیتوان از آن فرار کرد. در واقعیتی که زک تصمیم میگیرد کلاود و بیگز را نجات دهد، هر دو نسخه از زک توسط جوخههای سرباز Shinra تعقیب میشوند. این دقیقا مشابه همان بلایی است که در واقعیت اولیه نیز سرش آمد. چنین چیزی زمانی که او اریث را نجات میدهد هم میبینیم که در آن سفیراث وعده میدهد که همیشه در تعقیب Aerith خواهد بود. این، همراه با تجدید حیات Whispers (داوران سرنوشت که در بازی قبلی با آنها مواجه شدیم) نشان میدهد که اقدامات گروه در بازی Final Fantasy 7 Remake به طور کامل مفهوم سرنوشت را از بین نبرده است و یک مسیر متعارف در چارچوب مولتیورس بهبقای خود ادامه میدهد.
بازگشت به خانه
در بازی Final Fantasy 7 Rebirth، افشای واقعیتهای چندگانه، لایهای پیچیده به خط داستانی اضافه میکند و از دو خط زمانی معرفیشده در انتهای بازی Final Fantasy 7 Remake فراتر میرود. جاه طلبی سفیروث بهچیزی فراتر از ایزد بودن میرود. او میخواهد از طریق پدیدهای به نام «بازگشت به خانه» (Homecoming) بر کل جهان چندگانه تسلط یابد. این همگرایی واقعیتها، سفیروث را قادر میسازد تا با مهار انرژیهای جمعی تعداد بیشماری از این جهانها، از قدرت غیرقابل تصوری استفاده کند.
نقشه سفیروث منعکس کننده هدف اصلی او برای ایجاد یک رویداد فاجعهبار و دستکاری جریان حیات سیاره است. با این حال، در بازی Final Fantasy 7 Rebirth، دامنه خواستههای او فراتر از «یک سیاره» میرود. او به دنبال بهرهبرداری از نابودی اجتنابناپذیر این واقعیتها است، بههمین خاطر ماهیت (یا جوهر) آنها را جذب میکند تا به برتریاش در جهانهای چندگانه ادامه دهد. با اینکه نیت سفیروث در مورد «بازگشت به خانه» هنوز کامل مشخص نیست، اما میدانیم که او بهدنبال ماده سیاه (Black Materia) است و با آن میتواند انواع رویدادهای فاجعهبار را در سراسر جهانهای چندگانه بهراه اندازد. او با سازماندهی همگرایی و تخریب متعاقب این واقعیتها، قصد دارد از «فناپذیری» فراتر رفته و خود را به عنوان «حاکم بینهایت» تثبیت کند.
سرنوشت Aerith
در بازی Final Fantasy 7 Rebirth، نقشه سفیراث برای از بین بردن مولتیورس، به کشتن اریث، آخرین سیترا (Cetra) و تنها فردی که قادر به استفاده از ماده سفید (White Materia) برای احضار مقدس (Holy) است، بستگی دارد. سفیروث برای اطمینان از موفقیت نقشهاش، تدارکات مرگ اریث را میچیند و مانع اصلی در خراب شدن جاه طلبیهای ویرانگرش را از بین میبرد. با این حال، اهمیت Aerith فراتر مرگش است. در طول روایت بازی، آشکار میشود که ماده سفیدی که او در اختیار دارد بهخاطر مواجه شدن با Whispers (موجودات مرموزی که سرنوشت را تحمیل میکنند) به تدریج از قدرت و خاطراتش تهی شده است. زمانی که اریث، میدگار (Midgar) را ترک میکند، ماده سفید بی اثر میشود و قادر به انجام هدف مورد نظر خود نیست.
در پیچشهای داستانی که توسط مفهوم چندجهانی درست میشود، میبینیم که نسخههای دیگر اریث در واقعیتهای مختلف وجود دارد که هر کدام دارای ماده سفید مخصوص به خود هستند. از طریق یک رویارویی رویایی، یک چنین آئریث از واقعیتی دیگر ماده سفید جدیدی را برای کلاود فراهم میکند و امید محافظت از سیاره را دوباره زنده میکند. سپس کلاود به واقعیت اصلی باز میگردد و این ماده سفید تازهیافته را به اریث میدهد و مسیر سرنوشت را بازیابی میکند تا تلاشهای سفیروث برای برهم زدن سرنوشت خنثی شود.
در بازی Final Fantasy 7 Rebirth، مرگ اریث به شیوهای پیچیده و معمایی آشکار میشود و از روایت ساده بازی اصلی فاصله میگیرد. با وجود مداخله کلاود، اریث در نهایت به سرنوشت خود میرسد، اما شرایط پیرامون مرگ او در هالهای از ابهام قرار دارد. در لحظه مهمی که تیغه شمشیر سفیروث زندگی اریث را تهدید میکند، کلاود مداخله میکند و ظاهراً ضربه مهلک او را منحرف میکند و آئریث را برای مدت کوتاهی در آغوش خود نگه میدارد. با وجود تمام این تلاشها، آئریث همچنان تسلیم سرنوشت از پیش تعیین شده خود میشود. این صحنه با انفجاری از رنگهای رنگین کمان مشخص میشود که نشان دهنده تقاطع سرنوشتهای متناوب در مولتیورس است.
تفسیر این صحنه چند وجهی است و احتمالات مختلفی را دربر میگیرد. یک تفسیر نشان میدهد که آنچه که کلاود میبیند، درواقع واقعیتی است که در آن اریث زنده است. علاوه بر این، وجود نورهای ریز سبز رنگ که دور اریث در آغوش کلاود، به روح او اشاره میکند که از طریق جریان زندگی (Lifestream) با دنیا ارتباط برقرار میکند و نشان دهنده آرامشی است که پس از مرگ او را دربر میگیرد. با این حال، صحنههای نابسامان و تحریفهای بصری در سراسر صحنه، تأثیرات احتمالی وضعیت روانی نابسامان کلاود را نشان میدهد که پیش از این در بازی به آن اشاره شده بود.
پس از مرگ اریث ، یک باس فایت گسترده و دشوار رخ میدهد که در مرحله نهایی به اوج خود میرسد و روح اریث برای کمک به شکست سفیروث ظاهر میشود. اگرچه اریث در نهایت محو میشود (اشاره به بازگشت او به جریان زندگی)، اما گفته میشود حضور او در ماهیت (یا جوهر) سیاره پایدار است و امکان بازگشت نهایی او را باز میگذارد.
وعدهها
درلحظات آخر بازی Final Fantasy 7 Rebirth، صحنه تلخ سوگواری غم از دست دادن اریث را میبینیم که روح خودِ اریث هم در کنار آنها ایستاده است، اما کسی نمیتواند او را ببیند یا با اون ارتباط برقرار کند. البته از طرفی، این تعامل احساسی بر عمق ارتباط آنها تأکید میکند و حساسیت منحصر به فرد شخصیت کلاود به پدیدههای معنوی را نیز برجسته میکند. همانطور که اریثت و کلاود بههم وعده میدهند که از سیاره محافظت کنند و جاهطلبیهای سفیراث را خنثی کنند، دیالوگ آنها شبیه به موسیقی بازی اصلی است. در هر دو بازی، میبینیم که تعهد اریث به استفاده از قدرت معنوی خود برای محافظت از جهان، نقش او را به عنوان نگهبان حیات سیاره برجسته میکند.
در همین حال، در واقعیتی دیگر، زک امکان دیدار مجدد کلاود و اریث را درنظر میگیرد. فاش شدن اهداف سفیراث درباره مولتیورس و پتانسیل اتحاد این جهانها، در نومیدی مطلق، امیدی تازه به زک میدهد. علیرغم مواجهه شدن با انواع و اقسام اتفاقات بد، مانند مسموم شدن کلاود یا به کما رفتن اریث، زک این احتمال را در سرش دارد که جهانهای آنها ممکن است یک بار دیگر با هم ادغام شوند و امکان دیدار مجدد با نسخههای سالمتر همراهانش وجود داشته باشد. این لحظات پایانی مضامین فراگیری مانند انعطافپذیری، به هم پیوستگی و امید را در بر میگیرد که در سراسر داستان بازی Final Fantasy 7 Rebirth دیدیم؛ حال انگار قرار است این پایداری که بین شخصیتها وجود دارد، به تمام دنیاها سرایت کند.
تجدید دیدار
در پایان بازی Final Fantasy 7 Rebirth، درحالی که روح اریث به کلاود آرامش میدهد، علائم شومی سفر او را تهدید میکنند. او تنها کسی است که میتواند شکافی را که در آسمان واقعیتش بهوجود آمده است، کند، پدیدهای که احتمالاً به پیمایش او در جهانهای متعدد یا ارتباط ذهنی او با سفیراث مرتبط است. یکی از لحظات کلیدی بازی زمانی است که کلاود ماده سیاه را در اختیار دارد. این باعث میشود کلاود با یک سری مشکلات ذهنی دستوپنجه نرم کند. در این هنگام، پیش از اینکه ماده سیاه را روی شمشیرش قرار دهد، «اتحاد مجدد» یا Reunion کلمهای است که زمزمهوار از دهان کلاود بیرون میآید. چنین رویدادهایی ارتباط عمیقتری با داستان بازی اصلی دارند و تاریخچه آزمایشاتی که توسط پروفسور هوجو (Professor Hojo) روی کلاود انجام شد و تزریق سلولهای جنوا (Jenova) به بدن کلاود، در اینجا بیشتر بهچشم میآیند.
افراد روپوش داری که در اکثر مکانهای بازی Final Fantasy 7 Rebirth دیده میشوند، محصول همین آزمایشهای جنوا هستند. تجدید دیداری که هم کلاود و هم این افراد درباره آن حرف میزنند، تجدید دیدار سلولهای جنوا است. این مراسم توسط خود سفیروث در دهانهای دور در شمال آغاز شد. مردان روپوش دار قرار است به آنجا بروند و بههمین دلیل است که کلاود بهطرز معجزهآسایی میداند که سفیروث در شمال است. حال شاید کمی برایتان روشن شده باشد که چرا سفیراث از کلاود میخواهد که ماده سیاه را امن نگه دارد. اهمیت همه اینها، در درک تشدید درگیری بین کلاود و سفیروث است و در مرکز همه آنها ماده سیاه حضور دارد که بهعنوان یک نقطه کانونی، سرنوشت این دو را بههم گره میزند. تمایل سفیروث برای محافظت از ماده سیاه، بر اهمیت رویداد فاجعهبار Reunion تاکید میکند و زمانه را برای یک رویارویی حماسی بین کلاود و سفیروث در نسخه سوم این سهگانه فراهم میکند.
شینرا (Shinra) در مقابل ووتای (Wutai)
در لحظات اوج داستان بازی Final Fantasy 7 Rebirth، مشخص میشود که گلن لادبروک (Glenn Lodbrok) مانند یک عروسک خیمهشببازی توسط سفیروث کنترل میشود. در ابتدای بازی، لادبروک بهعنوان شخصیتی شناخته میشود که میخواهد بین دو گروه شینرا و ووتای جنگ دوبارهای بهپا کند. او در یک سخنرانی عمومی، قتل چند سرباز ووتای را به گردن شینرا میاندازد و ظهور سلاحها یا Weapons را گردن راکتورهای ماکو میاندازد. این «سلاحها» در دنیای بازی Final Fantasy 7 Rebirth به موجودات یا موجودات قدرتمندی اشاره دارد که از راکتورهای ماکو بیرون میآیند. این سلاحها یک عنصر تکرارشونده در سری بازی Final Fantasy هستند که اغلب به عنوان نگهبانان یا دشمنانی قدرتمند با قدرت و تواناییهای جادویی فوقالعاده به تصویر کشیده میشوند.
پس از اینکه مشخص میشود لادبروک تنها یکی از نوچههای سفیراث است، تمام اهداف سفیراث برملا میشود و اصلیترین آنها پرت کردن حواس روفوس شینرا (Rufus Shinra) از سرزمین موعود (The Promised Land)است. روفوس که توسط رویای پدرش برای کشف این منبع سرشار از «انرژی ماکو» هدایت میشود، حتی پس از مرگ پدرش به جستجو ادامه میدهد. هدف سفیروث با او یکی است و قصد دارد از انرژی سرزمین موعود برای احضار شهاب سنگها استفاده کند.
سفیروث با دستکاری وقایع (بهکمک لادبروک)، با حیله گری توجه روفوس را از سرزمین موعود منحرف می کند و او را درگیر تنشهای بین ووتای و شینرا میکند. اگرچه روفوس در نهایت این حیله را میبیند و فردی که خود را بهجای لودبروک جا زده است را از بین میبرد. اما دیگر خیلی دیر شده است و کمیته مقاومت شینرا آماده جنگ است. فاش شدن هویت واقعی لادبروک زمینه را برای تشدید خصومتها در آخرین قسمت از سهگانه بازی Final Fantasy 7 بیش از پیش میکند و باید ببینیم در ادامه داستان چه اتفاقاتی خواهد افتاد.