زمانی بود که بازیها داستان یا روایت خاصی نداشتند، اما حالا کمتر بازیای پیدا میشود که عناصر داستانی نداشته باشد. امروزه حتی بازیهایی وجود دارند که پا را از این هم فراتر میگذارند و کل تمرکز خود را روی داستان قرار میدهند. داستان این بازیها تکیهگاه دیگر بخشهای آنهاست و گاهی سازندگانشان به شما اجازه میدهند که مسیر داستان را خودتان مشخص کنید.
در طول سالها، بازیهای زیادی منتشر شدهاند که داستان آنها بر اساس تصمیمات بازیکنان تغییر میکند. برخی از این بازیها پیچیدهتر از برخی دیگر هستند، اما همه آنها به شکلی هدفمند شما را درگیر تعامل با شخصیتهای بازی میکنند. دنیای بازیها همواره عناوین بینظیری را به خود میبینید که امکان بازسازی داستان گیرای آنها در هیچ رسانه دیگری وجود ندارد.
بازیهایی با داستانهایی که پایان و روایت آن مختص تصمیمات شماست. هنگامی که این بازیها را به اتمام میرسانید، بلافاصله با دوستانتان تماس میگیرید تا از آنها بپرسید در مسیر داستان خود با چه چیزهایی روبهرو شدهاند و به چه پایانی دست یافتهاند. ازآنجاییکه این نوع بازیها هنوز هم یکی از جذابترین راههای تجربه یک داستان هستند، ما تصمیم گرفتهایم که برخی از برترین عناوین در این سبک را معرفی کنیم.
بازی Catherine: Full Body نسخه بازسازی شده قسمت اول سری به همراه محتوای جدید است. این محتوای اضافی شامل یک شخصیت مونث جدید نیز میشود که در نتیجه تصمیمات بیشتری به بازی اضافه میکند. عنوان Catherine: Full Body ترکیب عجیب اما مؤثری از پازل، ترس و المانهای ژانر Dating Sim است که بسته به انتخابهای شما پایانهای مختلفی را ارائه میکند.
در این بازی سه شخصیت مونث وجود دارد که میتوانید برای رسیدن به آنها تلاش کنید و هر کدام از این شخصیتها خود سه پایان مجزا دارند. دنبال کردن هر یک از این پایانها در کنار تلاش برای بقا در محیط پر خطر بازی ارزش تجربه مجدد آن را بالا میبرد و بدون شک شما را راضی نگه خواهد داشت.
بازی Virtue's Last Reward دومین قسمت از سری Zero Escape است. گیمپلی این بازی مشابه نسخه اول است و به دو بخش مجزا تقسیم میشود؛ بخش رمان مصور و بخش پازلی اتاق فرار. زمانی که در قسمت رمان بازی قرار دارید، تصمیمهای مختلفی پیشروی شما قرار میگیرد که بیشتر آن درمورد متحد شدن یا خیانتکردن به شخصیتهایی است که با آنها روبهرو میشوید. هر کدام از این تصمیمها بر روی روند داستان تأثیر دارند و در نهایت پایان آن را نیز تغییر میدهند.
بازی The Dark Pictures Anthology ساخته خالقان بازی Until Dawn است و نسخه Man of Medan اولین قسمت آن بهحساب میآید. گرچه این عنوان مانند بازی Until Dawn در ژانر وحشت قرار میگیرد، اما گیمپلی آن پیشرفت قابلتوجهی نسبت به بازی Until Dawn داشته و به شما اجازه میدهد داستان بازی را بهصورت چندنفره با دوستان خود تجربه کنید. داستان این بازی پنج شخصیت مختلف را در خود گنجانده که تصمیمات شما زندهماندن یا مرگ آنها را رقم میزند. تمامی تصمیمات بازی بر روی داستان آن تأثیر میگذارند، فارغ از اینکه در لحظه مواجهه چقدر مهم یا بیاهمیت به نظر میرسند.
بیشتر بخوانید: دلیل عدم موفقیت ایکس باکس در نسل نهم چیست؟
تمامی عناوین سری Dragon Age در موقعیتهای مختلف انتخابهایی را در مقابل شما میگذارند. انتخابهایی که ممکن است تأثیرشان بسیار ناچیز باشد یا آنقدر بزرگ که اثر آن در نسخههای بعدی سری نیز دیده شود. اگر قصد تجربه بازی Dragon Age: Inqusition را دارید به شما هشدار میدهیم که ادامه مطلب بخشی از داستان این عنوان را فاش میکند. در این بازی شما تصمیمات سخت متعددی میگیرید، مانند این که کدام همراه شما در Fade بماند و بمیرد، یا این که کدام شخصیت به Divine بعدی تبدیل شود. انتخابهایی که تأثیر آنها بدون شک در بازی Dragon Age 4 دیده خواهد شد.
بازی NieR Automata دنبالهای بر بازی NieR Replicant است که در سال ۲۰۱۰ عرضه شد و درست همانند قسمت قبلی خود شامل پایانهای مختلف میشود که برای مشاهده آنها باید بازی را چندین بار به اتمام برسانید. بازی NieR Automata بیست و شش پایان مختلف دارد که برخی از آن با تصمیمات سادهای همچون خوردن یک ماهی رقم میخورند و برخی هم نتیجه تصمیمات بسیار مهم در قسمتهای پایانی بازی هستند. این بازی بهخاطر پایانهای متعددش گزینه خوبی برای تجربه چندباره است تا تصمیمات مختلف و نتایج آنها را پیدا کنید.
این عنوان انحصاری پلیاستیشن 4 یک نمونه عالی دیگر از بازیهایی است که داستان آنها بر اساس انتخابهای شما تغییر میکند. استودیو Supermassive عنوانی را ساخته که داستان و تصمیمات آن میتواند توسط طرفداران تحلیل شود. رابطه بین شخصیتها بر اساس دیالوگهایی که در گفتوگوها انتخاب میکردید تغییر میکرد و در نهایت به سرانجامی خوب یا بد ختم میشد. بازی Quick-time event یا همان QTEهای متعددی نیز داشت که در لحظات پرتنش بازی ظاهر میشدند. کاملکردن این QTEها اجباری نبود، اما تأثیر شگرفی در ادامه روند داستان داشت. از زمان عرضه بازی Until Dawn تاکنون از آن بهعنوان یک نمونه بارز بازیهای داستانی یاد میشود.
استودیو Telltale به ساخت بازیهایی معروف است که داستانهای جذابشان بر اساس تصمیمهای شما پیش میرود. اگرچه این استودیو سالها پیش بستهشدن خود را اعلام کرد، اما چندی پیش دوباره به صحنه بازگشت تا باز هم عناوین داستانی خود را ارائه کند. بازیهای استودیو Telltale مانند اثری چون بازی Until Dawn چندلایه نیستند و به شما قابلیتهای مختلفی مثل نگاه به آینده تصمیماتتان یا مشاهده تغییرات رفتاری شخصیتها نمیدهند اما بازی Telltale’s The Walking Dead در انتهای هر قسمت خود نگاهی مختصر به تصمیمات اساسی گرفته شده میانداخت و درصد انتخابشدن هر گزینه توسط بازیکنان سراسر جهان را نشان میداد. بازیکنان از این قابلیت که میتوانستند ببینند چند درصد از بازیکنان مانند یا مخالف آنها تصمیم گرفتهاند لذت میبردند.
سری Assassin’s Creed اغلب بهخاطر مخفیکاری و رویکرد مولف خود در ساخت عناوین جهان باز شناخته میشود، اما بازی Assassin’s Creed Odyssey تصمیمات داستانی را هم به این تجربه اضافه کرد. برای مثال در همان ابتدای بازی به شما فرصت داده میشود تا شخصیت اصلی خود را از بین الکسیوس (Alexios) و کاساندرا (Kassandra) انتخاب کنید. این بازی وسیع به شما انتخابهای متعددی داده که مراحل مختلف را بهصورت جداگانه تحتتأثیر قرار میدهند. برخی تصمیمها به پاداشهای ارزشمند ختم میشوند و برخی دیگر به نابودی. بهطورکلی در این بازی روایت داستان بیشتر از نسخههای قبلی در دستان شماست.
با اینکه استودیو Bioware در سالهای اخیر با عناوینی همچون Mass Effect: Andromeda و Anthem موفقیت چندانی کسب نکرده، اما زمانی بهخاطر پویایی فوقالعاده عناوین نقشآفرینی خود ستایش میشد. بازی Mass Effect 2 شما را در نقش فرمانده شپرد قرار میدهد، یک سرباز انسان در آیندهای بسیار دور. در این بازی شما میتوانید برای اعضای سفینه شپرد تصمیمات فرماندهی بگیرید و این تصمیمات روابط و اعمال آنها را تحتتأثیر قرار میدهد. در بازی Mass Effect 2 شما حتی میتوانستید فایلهای ذخیرهی نسخه اول سری را به این بازی منتقل کنید تا داستان و تصمیمات خود را ادامه دهید.
گرچه امروزه شخصیت Geralt of Rivia به لطف سریال نتفلیکس دوباره مورد توجه مخاطبان قرار گرفته است، اما شهرت اصلی این شکارچی هیولا از بازی سال ۲۰۱۵ او سرچشمه میگیرد. بازی The Witcher 3: Wild Hunt گرالت را به ماجراجوییای میبرد که گیمپلی آن ریشه در مبارزه با موجودات افسانهای یا شخصیتهای انسانی دارد. بااینحال، گرالت در مقابله با شخصیتهای غیرقابل بازی (NPC) تصمیماتی مهم و حیاتی میگیرد که زندهماندن این شخصیتها و تأثیرشان در پایانهای متعدد بازی را مشخص میکند.
بازی Heavy Rain شما را به قلب یک داستان هیجانانگیز کارآگاهی در ژانر نئو-نوار (Neo-Noir) میبرد. شخصیتهای مختلفی در این بازی وجود دارند و شما تصمیمات آنها در راه رسیدن به قاتل اوریگامی (Origami Killer) را کنترل میکنید. مانند بازیهای دیگری که چند پایان دارند، نتیجه نهایی داستان بازی Heavy Rain بر اساس انتخابهای شما رقم میخورد. گرچه این تصمیمات هویت قاتل اوریگامی را تغییر نمیدهند، اما میتوانند از بروز یک فاجعه در پایان بازی جلوگیری کنند و نتیجهای آرامشبخش را رقم بزنند.
شخصیت مکس کافیلد (Max Caufield) در این ساخته استودیو Dontnod Entertainment یک دوره نوجوانی کابوس مانند را تجربه میکند. در داستان پرماجرای بازی Life is Strange، مکس متوجه میشود که توانایی برگرداندن زمان به عقب را دارد و این موضوع همه جوانب زندگی او را تغییر میدهد. در بسیاری از قسمتهای داستان مکس سعی میکند با قدرت خود از قتل و خودکشی تا آزار و اذیت دیگران جلوگیری کند، اما همه چیز به این سادگی نیست.
البته ناگفته نماند این شما هستید که تصمیمات مکس در طول بازی را میگیرید و به نتایج خوب یا بد آنها میرسید. این بازی اپیزودی به لطف داستانسرایی تحسینبرانگیز خود و پرداختن به دوره پرتلاطم نوجوانی نمرات درخشانی کسب کرد. علاوه بر این، این بازی همانند ساختههای استودیو Telltale تصمیمات شما را در کنار تصمیمات دیگران قرار داده و درصد انتخابهای بازیکنان را به شما نشان میدهد.
بیشتر بخوانید: آیا بازی Final Fantasy 16 به عناوین قبلی این مجموعه مرتبط است؟
این عنوان از خالق بازی Heavy Rain در مورد دنیای پیچیده رباتهای انساننماست. بازی Detroit: Become Human شما را در نقش سه ربات انساننما با اهداف مشخص قرار میدهد، اما روایت پر انتخاب بازی به سمت تکاپوی این رباتها برای رسیدن به استقلال و آزادی پیش میرود. اولین شخصیت مارکوس (Marcus) نام دارد، یک ربات انساننما که بهخاطر سرپیچی از دستوراتش دور انداخته میشود، اما طی اتفاقاتی در مسیر یک نبرد سیاسی برای متحد و آزاد کردن رباتها قرار میگیرد. دومین شخصیت کارا (Kara) نام دارد، یک ربات خدمتکار که برای حفاظت از دختر صاحبش دستورها خود را زیر پا میگذارد. شخصیت سوم بازی هم کانر (Connor) نام دارد، یک ربات دستیار که توسط شرکت Cyberlife فرستاده شده تا بر روی این رباتهای یاغی تحقیق کند، اما خود با دوراهی سرپیچی یا پیروی از دستوراتش روبهرو میشود.
تصمیمات موجود در بازی Skyrim به ژرفای تصمیماتی که در بازیهای مشابه میگیرید نیستند، اما شما در مسیر رسیدن به اژدهای مهیب بازی آلدوین (Alduin) میتوانید تصمیماتی بگیرید که داستان مأموریتهای فرعی و زندگی ساکنین سرزمین اسکایریم را تغییر میدهند. اسکایریم در زمان خودش اثری استثنایی بود که به بازیکنان آزادی عمل فراوانی برای سیاحت در دنیای عظیمش میداد.
بازی Deus Ex: Human Revolution یک بازی اکشن سومشخص در ژانر سایبرپانک است که شما را در نقش آدام جنسن (Adam Jensen) قرار میدهد؛ یک نیروی ضربت سابق که مامور امنیتی شرکت صنایع سریف (Serif Industries) شده است. او در نتیجه یک حمله فاجعهبار به این شرکت آسیب میبیند و مجبور به استفاده از اعضای مصنوعی در بدن خود میشود.
آدام جنسن پس از بهبودی در پی یافتن افرادی میرود که او را به این وضع درآوردهاند اما در مرداب شخصیتهای مرموز و فساد دیوانهوار سیستم حاکم گیر میکند. شما در چندین رویداد اساسی بازی تصمیماتی میگیرید که عناصر داستانی، تاکتیکهای نفوذ و روشهای مقابله با دشمنان را تحتتأثیر قرار میدهد. علاوه بر این، یک تصمیم بسیار مهم در پایان بازی وجود دارد که نتیجه داستان را رقم میزند. تصمیمات بازی Deus Ex: Human Revolution به گستردگی دیگر بازیها نیستند اما در تجربه کلی بازی از اهمیت زیادی برخوردارند.