بازی Red Dead Redemption 2 با توجه دقیق به جزئیات، ساخت یک دنیای شگفتانگیز و داستانی که در شش فصل و دو پایان روایت میشود، شاید یکی از بلندپروازانهترین عنوان استودیو Rockstar Games تا به امروز باشد. ماجرای آرتور مورگان (Arthur Morgan) در New Hanover و ایالتهای اطراف آن به خوبی میتواند بازیکنان را در محیطی قرار دهد که حسی فانتزی و به هماناندازه واقعگرایانه را دارد؛ و همچنین گیمپلی بازی (با وجود کند بودن آن) به فلسفه اینکه بهترین مسیر برای ایجاد غوطهوری واقعگرایی است، پایبند است.
بازی Red Dead Redemption 3 باید به روز های اولیه داچ و هوزیا بپردازد
با وجود اینکه بازی از نظر زیبایی شناسی بسیار واقعی است، اما چیزهای انگشت شماری وجود دارد که بازیکنان را از تجربه خارج میکند. به عنوان یک بازی، محدودیتهایی از طرف سختافزار و همچنین نیاز به سرگرمکننده بودن آن (که اغلب در نتیجه تعلیق ناباوری ایجاد میشود) وجود دارد. اولویت بندیای که در بازی Red Dead Redemption 2 موجب اینگونه دیده شدن و حس کردن آن میشود ستودنی است اما وقتی عناوینی مانند بازی Horizon Zero Dawn، بازی The Witcher 3: Wild Hunt و بازی Spider-Man حس بهتری را در بازی کردن دارند، جای تعجب است که چرا استودیو به سختی تلاش داشته که بازی به واقعگرایی پایبند باشد. تنها راه حل، بیشتر متمایل شدن به واقعگرایی است و چیزهایی وجود دارد که کمپانی Rockstar میتواند برای رسیدن به این هدف انجام دهد.
یک محیط جدبد برای سری بازی Red Dead Redemption
سری بازیهای Red Dead Redemption رویکردی شبیه به هم را در محیط بازی دارند. در حالی که نسخه اول این سری در شهر New Austin متمرکز است و داستان نسخه دوم در ایالت تخیلی New Hanover و اطراف آن جریان دارد، ولی در هر دو مورد میبینیم که از مکانهایی در دنیای واقعی و به شکلی از ظاهر آمریکا در آن سالها، الهام گرفته شده است؛ مثل مرز مکزیک در تگزاس و نیومکزیکو یا خلیج لوئیزیانا. با این وجود نقشهها به قدری که میتوانستند دقیق نبودند؛ بنابراین پتانسیل کافی برای کمپانی Rockstar برای ایجاد تنوع بیشتر در دنیای بازی وجود دارد.
استفاده از رویکردی که در بازی Watch Dogs 2 و بازی L.A. Noire دیده شده و قرار دادن بازی Red Dead Redemption 3 در یک محیط غیر تخیلی میتواند به خوبی دنیای بازی و دنیای واقعی را به هم نزدیکتر کند. وقتی بحث بر سر سرگرم نگه داشتن بازیکنان برای مدت زیادی باشد، یک دنیای باز با یک محیط تاریخی واقعی میتواند تفاوت زیادی ایجاد کند. استفاده از مناطقی مانند بیابانهای Wyoming، جنگلهای کاجی شمالی آلاباما، شلوغیهای چارلستون و کارولینای جنوبی در اواخر سال ۱۸۰۰ یا اوایل سال ۱۹۰۰، به بازیکنان حسی آشنا یا درگیر بودن بیشتری میدهد و تعهد این سری به محیطهای واقعی را بیشتر حفظ میکند.
عدم وجود واقعگرایی در گیمپلی بازی Red Dead Redemption
بازی Red Dead Redemption 2 از جهات زیادی واقعی بود اما به دلیل طراحی بازی و همچنین سختافزاری که روی آن پیادهسازی شده بود، محدود بود. استفاده از نسل فعلی کنسولها به سازندگان فرصت برطرف کردن برخی از این ناهماهنگیها را میدهد. برای مثال، توانایی مراقبت از اسب آرتور فوقالعاده بود و حس نقشآفرینی را ارائه میکرد اما وقتی که آرتور سوار اسب میشد و اسلحهش به شکلی جادویی در پشت او ظاهر میشد، حسی غیر طبیعی را به بازی میداد. ارائه واقعگرایی با در نظر گرفتن اینکه در برخی اوقات بازی برای سرگرمکننده بودن بعضی مکانیکها، نیاز به غیر واقعی بودن آنها دارد، سخت است.
گیمپلی بازی Red Dead Redemption 2 همین الان هم به شکلی باورنکردنی آهسته است، بنابراین تمایل بیشتر به این موضوع در تلاش برای حفظ نمایش واقعی این سری، پیشرفت جالبی خواهد بود. دلیل اصلی لذت بردن خیلی از بازیکنان از بازی Kingdom Come: Deliverance، استفاده از چنین نوع طراحیای بود. واقعگرایی و گیمپلی آهسته نه تنها مورد علاقه طرفداران است، بلکه به نسبت سایر چیزهایی که در بازیهای فانتزی دیده میشود، منحصر به فرد و نوآورانه به نظر میرسند. بازی Red Dead Redemption 3 میتواند همان مخاطبان را راضی کند، اما در ازای چیزی واقعا پر هزینه. با اینحال، استودیو باید راهی برای حذف تعداد انگشتشماری از انیمیشنهای نادرست یا خصلتهای گیمپلی پیدا کند که اغلب موجب حذف تجربههای درخشان میشود.
واقعیت گاوچرانها
اگر بازی Red Dead Redemption 3 گاوچرانها را همانطور که بعد جنگ داخلی بودند نشان دهد، اصلا کمکی به داستان بیقانونی و بالغ سری نخواهد کرد. درحالی که هالیوود و سایر منابع سرگرمی مردم را بر این باور داشتهاند که ایالات غربی آمریکا خالی از دلیل و قانون بودند، واقعیت این است که گاوچرانها به اندازه فیلمها یا بهتر بگیم، چیزی که طرفداران سری Red Dead Redemption باور دارند، جذاب نبودند. دلیل اینکه هفت تیر کشهای آن زمان مانند Billy the Kid و Doc Holliday از شهرت زیادی برخوردار بودند، این بود که ساکنان آن مناطق کاملا معمولی بودند. سبک زندگی گاوچرانها به دور از هیجان و بیشتر برخوردهای آنها با قانون به دلیل شرایط بد کاریشان بود نه به دلیل رفتار نادرست.
استودیو Rockstar Games سری بازی Red Dead Redemption را بر این اساس ساخت که درگیری قانون و قانونشکنان سهم بزرگی از اتفاقات را در آن زمان داشته که کاملا درست نیست. تنها اثر خارج شدن از چنین هویتی میتواند منجر به ناامیدی طرفداران این فرنچایز شود، اما اگر واقعگرایی مهمترین عنصر بازی Red Dead Redemption 3 باشد، باید تخیلات و درونمایههای بزرگسالانه که در دو بازی قبلی این سری و ژانر وسترن دیده میشود، کاهش یابد. اگر بازی بعدی برخی از انتظارات روایی بسیاری از بازیکنان را برآورده نکند، ساخت ادامهای بر بازی Red Dead Redemption 2 تقریبا غیر ممکن خواهد بود.
سری بازی Red Dead Redemption فرنچایزی است که به دلایل متعدد توسط طرفداران ستوده میشود و دومین بازی این سری هنوز هم سربلند است. دقت بیشتر به جزئیات نسبت به بازی اول این سری، تنها یکی از زمینههایی است که موجب بهبود بازی Red Dead Redemption 2 شده است؛ اما بسیاری از طرفداران با استفاده نکردن از مکانها و انیمیشنهای نزدیک به واقعیت در این بازی، مشکل دارند. داستانهای تاریخی ژانری است که به توجه بیشتری در حوزه بازی نیاز دارد. بی شک بازی Red Dead Redemption 3 پیشرو در این امر خواهد بود اما ارزش تاریخی آن بستگی به آن دارد که استودیو در ساخت آن چقدر به جزئیات تاریخی و واقعی دقت خواهد کرد.