قطعاً Rockstar Games با ساخت و انتشار بازی Red Dead Redemption 2 توانسته استاندارهای جدیدی را در روایت داستان پایهگذاری کند و البته در این میان نقش ایستراگها بسیار پر رنگ است. ایستراگ که به نوعی اشاره به داستانهای متفاوت جای گرفته در فرهنگ انسانها و البته اشاره به سایر آثار ساخته شده توسط دست بشر است، همیشه با یک ادای احترام به این آثار و یا خرده فرهنگهای مورد نظر ظاهر میشود و مدت زیادی است که در صنعت بازی سازی مورد استفاده قرار میگیرد. البته راک استار هم در انجام این کار و قرار دادن ایستراگها به بهترین نحو ممکن در عناوینش سابقهای بسیار طولانی دارد. در این میان بازیRed Dead Redemption 2 هم فرقی با سایر عناوین ندارد و اگر بخواهیم واقع گرایانه به موضوع نگاه بیاندازیم، حتی در انجام این کار از رقبا پیشی هم گرفته است. در دنباله عنوان وسترن و محبوب راک استار چیزهایی را مشاهده کردیم که، امکان دیدنشان به ذهنمان هم نمیرسید و حالا با این مقاله قصد داریم تا مهم ترین این استراگهارا با هم بررسی کنیم.
قبل از این که
به بخش اصلی برسیم، جالب است بدانید که اخیرا تئوری مبنی بر اینکه بازیهای راک
استار همگی در یک دنیای مشترک در جریاناند قوت گرفته، بعد از مشاهده ایستراگهای
متفاوت که بسیاری از آنها به عناوین سابق راک استار اشاره دارند، این تئوری در
ذهن ما هم جای باز کرده است. بیشتر از آن چه که فکر میکنید سر نخ وجود دارد که
دنیای سری بازیهای Red
Dead Redemption و Grand Theft Auto V را به هم پیوند میزند و نشان میدهد که این
بازیها در یک دنیا جریان دارند و همانطور که حدس میزنید بسیاری از این سرنخها
به صورت مخفی و به شکل ایستراگهای جذاب ما را به سمت این تفکر میکشانند. با توجه
به همین مسئله نگاهی به بهترین ایستراگهای موجود در بازی Red Dead Redemption 2 که به احتمال زیاد متوجهشان نشدهایم خواهیم
انداخت.
ایستراگ برنامه اپسیلون مربوط به GTA V
برای بررسی اولین ایستراگ بهتر است به عنوان محبوب و پر فروش راک استار یعنی GTA V برگردیم، چرا که علم شناس معروف بازی، به عنوان Red Dead Redemption 2 باز گشته است و کمتر کسی این موضوع را متوجه شده. اگر خوب بازی را تجربه کرده باشید، قطعا به یک انسان عجیب و غریب که لباسهای امروزی پوشیده است، تند صحبت می کند و دست بر غذا یک ماه گرفتگی بزرگ بر روی صورتش دارد، بر خوردهاید. این مرد مشکوک با نام فرانسیس سینکلر (Francis Sinclair) که ناگهان با دیدن آرتور مورگان، علاقه خاصی به یافتن چند تراشیدگی عجیب و شاید خنده دار بر روی کوههای بازی پیدا میکند، کمی آشناست. این مرحله که با نام " Geology for Beginners " «زمین شناسی برای مبتدیان» شناخته میشود، در غرب منطقه Hawks Eye Creek آغاز میشود و زمانی که شما همه تراشیدگیهارا پیدا کردید، در یک میان پرده شاهد این خواهید بود که آقای سینکلر به کمک نقاشیهایی که ما برایش از روی تراشیدگیها فرستادهایم، توانسته است در زمان سفر کند و حالا او را به شکل یک نوزاد در دستان مادرش میبینیم. اما بیایید به ربط آقای سینکلر مشکوک، به بازی GTA V بپردازیم.
قطعا سفر در
زمان به بازی GTA
V
اشاره دارد، چرا که اگر خوب یادتان باشد در مرحلهای با نام " Epsilon Program " «برنامه اپسیلون»
که یک ماموریت فرعی مخفی بود، شما میتوانستید با مایکل (Michael De Santa) عضو فرقهای به رهبری huckster Chris شوید. آنها در این فرقه از عقاید کیفلام (Kifflom) پیروی میکردند و پول زیادی را هم از همین
طریق به دست میآوردند. این افراد 12 اصل مهم را قبول داشتند که، به طور مشخص
شماره هشتم به وجود آدم فضاییها و حضورشان بر روی زمین اشاره داشت و در ادامه این
قانون نوشته شده بود که اگر یک ماه گرفتگی داشته باشید از اسارت رئیس و امپراطور
آنها که با نام Kraff معرفی میشد، در امان خواهید ماند. همین
مقدار آگاهی از آیین عجیب این افراد کافیست تا موضوع را درک کنیم، چرا که فرانسیس
سینکلر یک مرد عجیب با ماه گرفتگیای خاص است که در زمان سفر میکند و این اشاره
در بازی Red Dead
Redemption 2
وجود دارد. پس میتوان مطمئن شد که این دو نفر در واقع یکی هستند. و این یک
ایستراگ حیرت انگیز است.
ایستراگ اشیا پرنده ناشناخته
حقیقت را پیدا کنید چراکه زیاد دور نیست، فقط کافیست تا نگاهی به نقشه بزرگتان در بازی بیاندازید و شمال حرف N منطقه نیو هانوور (New Hanover) به دنبال یک کلبه نه چندان پایدار بگردید. کتابی با نام " Mysterious Sermon" «خطبه اسرار آمیز» را پیدا خواهید کرد که درونش نوشته شده : «در دومین ساعت کامل شدن ماه، به لطف و محبت ناجیمان ، Kuhkowaba،(کوخوابا)، پروردگار زمان و کهکشانها، ما پوستهی بیارزشمان را فدایش خواهیم کرد تا او روحمان را به همراه کشتیاش به سرزمین موعود ببرد و ما بتوانیم هزاران سال در صلح و قدرت زندگی کنیم. زمانی بازخواهیم گشت و بر سر قله Shann باز هم به عبادت خواهیم پرداخت. عشق به اوست که شادی بخش است.» اگر شما به خطبه آنها گوش دهید و ساعت 2 شب در منطقه مورد نظر باشید، با صحنهای باورنکردنی مواجه خواهید شد. از درون کلبه میتوانید کشتی فضایی را ببینید که در محیط پرسه میزند. متاسفانه به محض اینکه از کلبه خارج شوید سفینه به سرزمین موعود سفر خواهد کرد.
اما داستان UFO ها در Red Dead Redemption 2 همینجا ختم نمیشود، چرا که مخلصان کوخوابا
قرار است دوباره بر سر قله کوه Shann به عبادت بپردازند. پس بهتر است در نیمه شب
سری به این منطقه بزنید. اینجاست که شاهد شباهتهای اساسی خواهید بود. در این محیط
یک کشتی فضایی کوچک به سبک کلاسیک خواهید دید (بشقاب پرنده). اما جالب اینجاست که
این کشتی فضایی دقیقا همان بشقاب پرندهای است که در کوه Chiliad mural بازی GTA V میبینیم. اگر این بیگانگان الهام بخش آدم
فضاییهای بازی Red
Dead Redemption 2 باشند، با قدرتی که راک استار دارد، بعید نیست به زودی آنها را
به دنیای واقعی ما هم بیاورد.
ایستراگ "Canis Canem Edit" مربوط به بازی Bully
در سال 2006
استودیو Rockstar
Vancouver
دست به ساخت یک عنوان کاملا جاهطلبانه با نام Bully زد که همه ما خاطرات خوبی با آن داریم. اما
حالا بعد از گذشت 12 سال در بازی Red
Dead Redemption 2 شاهد ادای احترام به عنوان قدیمی راک استار هستیم. در مرحله فرعیای
که اوایل بازی واردش میشوید، نویسندهای از شما میخواهد تا برایش چند هفت تیرکش
بزرگ و معروف را پیدا کنید و از آنها در رابطه با جیم بوی کالاوی (Jim Boy Calloway) اطلاعات جمع آوری کنید، جدا از اینکه اکثر
افراد دخیل در این داستان جانشان را از دست میدهند، اسلحههای زیبایی با کندهکاریهای
زیبا به دست شما میافتد. اما در این میان یک هفت تیر است که بسیار خاص ظاهر خواهد
شد. با یک نگاه ساده به هفت تیر «جیم بوی» میتوان متوجه یک نوشته بر روی لوله آن
شد. در هر دو طرف این هفت تیر زیبا با دقت جمله "Canis Canem Edit" نوشته شده است. برخی بازیکنان به سرعت
متوجه اشاره این عبارت به بازی Bully شدند. اما بسیاری از ما هم درست یادمان نبود
که چه بر سر بازی Bully آمد. جالب است بدانید که این بازی بخاطر
نامی که برایش انتخاب شده بود -«قلدر»- نتوانست در اروپا منتشر شود و راک استار
برای برداشتن حاشیهها از روی بازی نام عنوان را از Bully به Canis Canem Edit تغییر داد. این عبارت که در زبان انگلیسی
نامفهوم است، در واقع به زبان لاتین است و به یک اصطلاح فلسفی/سیاسی ، یعنی"Dog Eat Dog"
«انسان گرگ انسان» اشاره دارد. راک استار نام خوبی برای بازی و البته این
هفت تیر زیبا انتخاب کرده، و در این میان یک اشاره هوشمندانه هم به ما هدیه داده
است.
ایستراگ
«پاگنده»
در محیط شمالی و برفی منطقه Big Valley، نزدیک به کوه Shann میتوانید یک اسکلت بزرگ شبیه به اسکلت بدن انسان را به صورت کامل در میان سنگها و مسیر فرعی، پیدا کنید. اینطور که پیداست این اسکلت به یک موجود ناشناخته تعلق دارد و اصلا در نظر آرتور، یک چیز طبیعی نیست، چرا که بلافاصله بعد از مشاهده آن، آرتور نقاشی اسکلت را در دفترچهاش میکشد و زیر آن مینویسد:«یک اسکلت عظیم پیدا کردم، برایم سوال است که انسان چقدر بزرگ بوده، ممکن است این موجود اصلا انسان نبوده باشد».
اینجاست که موضوع جالب میشود. بیگفوت، یا همان پاگنده، یک موجود شناخته شده در فرهنگ آمریکاست و مردم این موجود را به عنوان یک افسانه قبول دارند. اما برمیگردیم به چند سال قبل، سال انتشار نسخه اول از بازی وسترن شرکت راک استار. در نسخه اول بازی Red Dead Redemption اکثر ما مکالمه جان با یک موجود پشمالو و میمون شکل که کاملا آگاه بود را دیدیم و بعد از اینکه متوجه شدیم این موجود زنده، قصد آسیب زدن به ما را ندارد و در واقع در خطر انقراض است، به همراه جان مارستون تصمیم گرفتیم تا به او کمک کنیم. پس تا به اینجا اسکلت عظیمی که آرتور پیدا کرده است هم اشاره به یک خرده فرهنگ دارد و هم اشاره به اینکه نسل پا گندهها در دنیای Red Dead Redemption رو به انقراض است و دوازده سال بعد، در نسخه اول بازی یکی از آنها را به صورت زنده پیدا خواهیم.
اما داستان
همینجا تمام نمیشود، چرا که پاگنده داستان ما فقط در دو نسخه از عناوین وسترن راک
استار دیده نشده، بلکه در یکی از مراحل بازی GTA V این موجود را به صورت یک ایستراگ با دوربین
گرمایی نصب شده بر روی اسلحه، از روی هلیکوپتر در بین درختان رویت میکنیم. پس تا
به اینجا در سه عنوان اخیر راک استار این موجود افسانهای را مشاهده کردهایم و
این هم میتواند یکی دیگر از مواردی باشد که تئوری یکی بودن دنیای این عناوین را
قوت ببخشد.
ایستراگ کلبه هابیت
اینطور که پیداست منطقه Ambarino بازی Red Dead Redemption 2 کمی از سرزمین میانه تالکین (J. R. R. Tolkien) را در خود جای داده است. اگر به نقشه بازی خودتان نگاهی بیاندازید و در مناطق شمالی به دنبال منطقه Donner Falls بگردید، در امتداد پل Bacchus میتوانید یک خانه گلی و کوچک پیدا کنید که دست بر غذا شباهت زیاد هم به خانه بیلبو بگینز (Bilbo Baggins) در سری ارباب حلقهها (The Lord of the Rings) دارد. این کلبه گلی کوچک که در اولین نگاه به عنوان خانه یک هابیت در ذهنمان جای میگیرد، در کنار یک مسیر عمومی قرار دارد، اما متاسفانه خبری از صاحبخانه یا یک جادوگر خاکستری پوش نیست.
اگر تصمیم
بگیرید به این ایستراگ زیبا سری بزنید میبینید که هیچ راه ورودی به خانه وجود
ندارد و تنها در آن نیز بسیار برای آرتور کوچک است. اما نکته جالب اینجاست که بعد
از بررسی این خانه هابیتی آرتور مورگان مدتی را صرف کشیدن آن، در دفترچه ارزشمندش
میکند و طبق معمول زیر تصویر کشیده شده جملهای تفکر برانگیز مینویسد:«برایم
سوال است که چه کسی اینجا زندگی میکرد.» تا همینجای کار میدانیم که این خانه
مینیاتوری، یک ایستراگ زیباست، اما بیایید به احتمالات داستانیهم نگاهی بیاندازیم.
از آن جایی که در نزدیگی خانه، اردوگاه سرخپوستهای قبیله واپیتی (Wapiti) وجود دارد، میتوان احتمال داد که این
سازه، ساخته دست آنها باشد. اما یادتان نرود که ما در بازی یک کوتوله پر مو که
تواناییهای خاصی در ناپدید شدن داشت هم دیدیم، ممکن است این خانه، منزل قدیمی
مگنیفیکو هم باشد.
ایستراگ خانه شهاب سنگی
در این بخش، یکی از رازآلود ترین ایستراگهای بازی را بررسی خواهیم کرد. اگر به گشت و گذار در محیط پر جزئیات بازی علاقه دارید، قطعا تا به حال به شمال غربی شهر انزبرگ (annesburg) سفر کردهاید، در این منطقه چیزهای عجیب و زیادی دیده میشود، اما مهم ترین آنها قطعاً همین خانه شهاب سنگی است. به غرب منطقه Brandywine بروید و کلبهای که از آن دود بلند میشود را پیدا کنید. با وارد شدن به خانه، صحنهای عجیب را خواهید دید، مشخص نیست که چند نفر در این خانه حضور داشتهاند، اما قطعاً همه آنها قبل از وقوع حادثه و برخورد عجیب شهاب سنگ به خانه زنده بودند. یکی از این افراد که به نظر میرسد شهاب سنگ درست از وسط بندش رد شده، به تکههایی از گوشت تبدیل شده است، اما با دقت بیشتر به این تکه گوشت میتوانید متوجه سوراخی که بر اثر برخورد شهاب سنگ با زمین ایجاد شده است، بشوید. نکته جالب ماجرا اینجاست که میتوانید شهاب را بردارید و در فروشگاهها به قیمت مناسب بفروشید. آیتمهای دیگری هم در خانه وجود دارد که مهم ترین آنها قطعاً کارتهای سیگار است که برای کامل کردن یکی از ماموریتها به جمع آوری آنها نیاز دارید.
اگر کمی بیشتر
در اطراف خانه بگردید، آرتور باز هم دست به نقاشی کشیدن میزند و زیر آن مینویسد:«خانهای
پیدا کردم که به نظر میرسد مورد اصابت چیزی قرار گرفته است، شاید یک شهاب سنگ»
همینجاست که میتوان به اشاره بازی به خرده فرهنگ سقوط یک شهاب سنگ و ماجراهای
بعدش پی برد، اما اینجا و در Red
Dead Redemption 2 ما مشکلات بزرگتری نسبت به اتفاقات بعد از سقوط یک شهاب سنگ
داریم، پس بقیه ماجرا را رها خواهیم کرد، تا همینجا که برای آرتور پول ساز بود
کافیست.
ایستراگ The Nite Folk
در بین تمامی ایستراگهای حیرتانگیز و جالبی که در بازی Red Dead Redemption 2 مشاهده کردهایم و در این مقاله بررسی میکنیم، میتوان به جرأت گفت که این مورد، غریب ترین و وحشت آور ترین آن هاست و این را به شما ثابت خواهیم کرد. گروهی از مردم در منطقه باتلاقی، شمال سنت دنی (saint denis) مشغول به فعالیت هستند که با نام "The Nite Folk" شناخته میشود، گهگاهی نام این افراد را در محیط بازی میشنوید و به احتمال زیاد در این منطقه NPC های بدبخت که از درخت دار زده شدهاند را هم دیدهاید. افراد گروه نایت که پیدا کردنشان هم اصلا کار سادهای نیست، بسیار عجیب هستند و درست بعد از پیدا کردنشان، جایی که فکر میکنید حالا بازی به سوالهایتان پاسخ میدهد، بیشتر برایتان سوال به وجود میآید.
همانطور که
اشاره کردیم، در منطقه Bluewater
Marsh
میتوانید جنازههای آویزان از درخت را ببینید. اگر مثل ما دلتان برای این افراد
بسوزد، اتفاق بدی برایتان خواهد افتاد، اگر با دقت به جنازهها نگاه کنید، افراد
گروه نایت به صورت دستهجمعی به سمتتان هجوم میآورند و اینجاست که باید هفت تیر
کش بودنتان را ثابت کنید. بعد از خلاص شدن از دست این افراد عصبانی، میتوانید
جنازه را با یک تیر به طناب، پایین بیاندازید و حتما یادتان باشد که او را
بگردید. اینجاست که ماجرا آغاز میشود. در جیب این مرد بخت برگشته نامهای پیدا
خواهید کرد که درونش نوشته شده :«اگر این نامه را میخوانید، من مردهام. نایت
فولک (افراد گروه نایت) رویاهایم را شکار کردند و حالا در ساعتهای بیداری، بدنم
را نیز شکار کردهاند. سعی کردم تا از آنها دوری کنم، اما این اتفاق در هر حال رخ
میداد. سکوت التیام بخش است. برایم دعا کن.» قطعا چیزی اینجا وجود دارد که به
آثار اچ.پی لاوکرافت (Lovecraft) اشارهای دقیق میکند. نایت فولک ترسناک
باز هم به سراغتان میآیند و هر بار حضورشان مرز بین واقعیت و خیال را میشکنند.
درست مثل زمانی که مردی به شما پول میدهد تا خانهاش را از افراد این گروه پاک
کنید، و یا وقتی که در شب با سرعت به منطقه باتلاقی میآیید و اسبتان شما را بر
اثر دیدن یک درشکه پر از جسد اسبهای تکه تکه شده به زمین میاندازد و نکته جالب
ماجرا اینجاست که همه این چیزهایی که میبینید بعد از کمی دور شدن از محیط از بین
میروند. گویی که همهاش نوعی خیال است.
ایستراگ کتاب
جنگل (مار بزرگ)
اگر به تروفیهای بازی Red Dead Redemption 2 توجه کرده باشید، تا به حال دیدهاید که بازی به شما در عوض 18 بار زنده ماندن از حمله خرس، یک تروفی خواهد داد. اما ضرورت اینکه حتما حمله، حمله خرس باشد چیست؟ خب اگر کمی دقت کنید متوجه میشوید که شخصیت محبوب سری کتاب جنگل، یعنی بالو (Baloo) در بازی حضور ندارد، چرا که جای دادن یک خرس سخنگو در این بازی کمی دشوار است، البته برای راک استار فقط کمی دشوار است. اما حضور نداشتن بالو دلیل نمیشود که به داستان محبوب دیزنی، یعنی کتاب جنگل در بازی اشارهای نشود. چرا که حضور افتخاری مار معروف داستان را میتوانید در بازی مشاهده کنید. البته این حضور افتخاری کمی غمانگیز است. اگر اسم کتاب جنگل به گوشتان نخورده، جالب است بدانید که ابتدا این اثر به صورت چند مجموعه داستان در سال 1894 منتشر شد و بعدها توسط دیزنی خریداری شد. در سال 1967 شاهد انتشار انیمیشنی بر اساس این داستانها بودیم. اما تمرکز اصلی داستان دیزنی بر روی پسر بچهای به نام موگلی (Mowgli) بود، پسری که در جنگل توسط گرگها بزرگ شد و گمان میکرد که یک گرگ است. کتاب جنگل بر رها کردن و مراقبت توسط بیگانگان تمرکز داشت و حالا رگههایی از مفهوم داستان کتاب جنگل را در داستان اصلی Red Dead Redemption 2 هم میبینیم.
در جنوب نقشه
بازی در امتداد رودخانه Kamassa میتوانید اشاره بازی به داستان کتاب جنگل
را ببینید، در این منطقه یک مار عظیم نارنجی رنگ خواهید دید که از درخت آویزان است
و متاسفانه مرده. رویت کردن این خزنده آویزان در روز بسیار آسانتر است و همین میتواند
دلیل اصلی دیده نشدنش توسط بسیاری از بازیکنان باشد. این مار بزرگ نارنجی شباهت
بسیار زیادی به کا (Kaa) مار معروف کتاب جنگل دارد و فقط این بار او
را با سبک گرافیکی واقع گرایانه Red
Dead Redemption 2 میبینیم. حضور یک ضد قهرمان مرده در بازی باز هم میتواند اشاره
به داستان بازی داشته باشد، چرا که هیچکس در غرب وحشی قهرمان نیست و حتی ضد قهرمانها
هم میمیرند.
ایستراگ دختر بچه زندانی شده
اگر به قسمتهای جذاب داستان در بخش سوم رسیدهاید حتما گشتی در عمارت بزرگ و شکوهمند Braithwaite بزنید، تا زمانی که پابرجاست. اگر به قسمت جنوبی این عمارت بروید یک کلبه خیلی کوچک خواهید دید که دور تا دورش زنجیر کشیده شده است. اگر نزدیک به این کلبه شوید، آرتور نگاهی به داخل میاندازد و بعد از دیدن چیزی که اصلا خوشآیند نیست از ترس به عقب میپرد. در این کلبه دختر نوجوانی زندانی شده که به نظر میرسد دچار نوعی جنون باشد و حالا جملات دیوانه واری چون: «مادر موهایم را شانه کن... کجا هستی؟... من راهی برای بازگشت به خانه پیدا خواهم کرد...» را بیان میکند. بگذریم که چه الفاظ رکیکی هم در کنار این جملاتش به کار میبرد. البته این الفاظ مخصوص دیوانگان نیست.
درست است که
دیدن چنین چیزی در بازی تاثیر گذار است و ما را به فکر فرو میبرد، اما این اتفاق
همانقدر هم حیرتانگیز و فوقالعاده است، چرا که اشارههایی تقریبا مستقیم به The Evil Dead ساخته سم ریمی (Sam Raimi) و اشارات کوچکی به Cabin Fever دارد. The Evil Dead داستان گروهی از دوستان را تعریف میکند که
به طور ناخواسته، یک قبیله شیطان صفت را از طریق کتابی که در یک کلبه چوبی در جنگل
پیدا کردهاند، احضار میکنند. در این داستان شاهد این هستیم که قهرمان، اش ویلیامز
(Ash Williams) مجبور میشود تا خواهرش را در زیرزمین
زندانی کند و این ماجرا بعد از تسخیر شدن خواهر توسط نیروی شیطانی اتفاق میافتد.
اشاره بازی به Cabin Fever به اینگونه است که گروهی از دوستان دچار یک بیماری عفونی و واگیر دار میشوند و برای جلوگیری از مرگ همه، دختری را از گروه برخلاف میلش قرنطینه میکنند. این شباهتها بسیار قدرتمند هستند و نادیده گرفتنشان دشوار است.
اما سومین
اشارهای که دختر زندانی شده دارد، نیازمند کمی صبر در مراحل بازی و دقت به دیالوگهاست.
همانطور که به احتمال بسیار زیاد شنیدهاید، خانوادههای مرفه و ثروتمند در داستانها
و شاید واقعیت در قرون وسطا و یا حتی دوره شکوه غرب وحشی، همیشه کاملا بی نقص
نبودهاند. در فرهنگ آمریکایی این خانوادهها
برای حفظ آبرو همیشه تمام مشکلات را به نوعی از بین میبردند. حالا در Red Dead Redemption 2 و در عمارت Braithwaite شاهد حضور یک خانواده آبرومند و بزرگ هستیم
که مردم شهر آنها را قبول دارند و به گونهای روسای شهر به حساب میآیند. اما این
خانواده هم کاملا بی نقص نیست و اگر به دیالوگها داستان رومئو و ژولیتی که در
بین دو خانواده ثروتمند بازی یعنی Braithwaite ها و Gray ها شکل میگیرد (که خودش یک ایستراگ زیباست)
دقت کنید، متوجه میشوید که دختر محبوب خانواده Braithwaite از ناپدید شدن دختر تازه متولد شده خانواده
در سالهای قبل، که دچار یک بیماری بوده است حرف میزند و میگوید که به گمانش او
در اثر بیماری مرده است. اما اینجاست که آرتور مورگان کنجکاو داستان، راز خانواده Braithwaite را کشف میکند.
این ایستراگ
یکی از هوشمندانه ترین موارد در بازی است.
ایستراگ آگهی تبلیغاتی هفت تیر Cattleman
اکثر جذابیت
بازی Read Dead
Redemption
2 بخاطر دخیل بودن خشونت واقع گرایانه و صحبت از اتفاقات بطور خام و بدون پرده است
که هم در گیمپلی مشاهده میکنیم و هم در اتفاقات محیط بازی و حتی خارج از محیط
بازی. بگذارید کمی ذهنتان را برای چیزی که قرار است بخوانید آماده کنیم. اگر خوب
یادتان باشد قبل از انتشار بازی حاشیههای زیادی برای راک استار به وجود آمد و یکی
از مهمترین آنها، ساعت کاری زیاد کارکنان استودیو برای ساخت شاهکاری که حالا در
حال بررسیاش هستیم بود. حالا بپردازیم به ایستراگ و اشارهای که راک استار به
اتفاقات اخیر کرده است. علاوه بر اینکه در بازی چند کاتالوگ برای خرید وجود دارد،
شاهد وجود این کاتالوگها در سایت رسمی راک استار هم هستیم. جدا از این که وجود و
ساخت این کاتالوگها خودش به نوعی ایستراگ است و مارا به غرب وحشی میبرد، جالب
است بدانید که یکی از کاربران سایت reddit متوجه بندی خاص در توضیحات هفت تیری با نام Cattleman در کاتالوگ فروش اسلحه شده است. در توضیحات
این سلاح ابتدا قدرت و دقت آن بررسی شده است و به ما میگوید که قرار است چه سلاحی
خوبی را خریداری کنیم. اما نکته جالب ماجرا، پاراگرافی است که در رابطه با کارگران
کارخانه صحبت میکند: «ما معتقدیم که شما میدانید که در حال حاضر هیچ اسلحه خاصی
در بازار وجود ندارد. یک هفت تیر برای استفاده مداوم در ارتش آمریکا، این سلاح در
کارخانهای که ما صاحبش هستیم طراحی و ساخته شده و کاملا تضمین شده است. این کالا توسط کارگران زحمتکش کارخانه که ساعتهای زیادی
را در هفته، حتی آخر هفتهها مشغول به کار بودهاند، برای یک دستمزد کم ساخته شده
است. و تمام این زحمات برای این است که شما امروز بتوانید بهترین هفت تیر
را در دستتان بگیرید.»
کنار آمدن با این پاراگراف عجیب کمی زمان میبرد، چرا که راک استار به طور حتمی در این پاراگراف که در قسمتی از یکی از کاتالوگهای درون بازی قرار گرفته است، مستقیماً به حاشیههای قبل از عرضه بازی اشاره میکند.
در اینکه راک
استار گیمز یکی از بزرگترین و هوشمند ترین بازیسازان حال حاضر است شکی نیست و ما
بسیار خوش شانس هستیم که میتوانیم شاهکارهای ساخته شده توسط آنها را تجربه
کنیم. حالا بعد از گذشت چندین ماه از انتشار بازی، بازیکنان باز هم در حال کشف
چیزهای جدید هستند. در بین تمامی ایستراگها حیرتانگیز بازی، چند مورد را بررسی
کردیم اما بدانید که ایستراگهای فراوان و مهمی در بازی وجود دارند که حالا فقط به
بعضی از آنها اشاره خواهیم کرد:
اشاره به فیلم
O Brother, Where
Art Thou?
_ فرار سه زندانی از دست مردان قانون و حرکتشان به سمت بیشه
اشاره به
داستان فرانکنشتاین _ پروفسروی که به یک ربات جان میبخشد و خودش میمیرد
اشاره مستقیم
به داستان رومئو و ژولیت _ ایجاد رابطه عاشقانه بین دو خانواده رقیب که در بالا به
آن اشاره شد
اشاره به
خواهران به هم چسبیده در بازی Bully _ پیدا کردن یک اسکلت دو سر با پوستری از
خواهران به هم چسبیده
اشاره به فرقه
Ku Klux _ آغاز شکل گیری فرقه نژاد پرست که سیاه
پوستان را به صلیب میکشیدند (البته خوشبختانه در بازی این فرقه سرانجام ناگواری
داشتند)