پس از ورود مایکروسافت به عرصه بازیهای ویدیویی، شرکت سونی و شرکت مایکروسافت در هر زمینهای که به رقیب یکدیگر تبدیل شدند، در مقابل هم گارد گرفتند و سعی کردند طرف مقابل را شکست دهند. بدون شک مشاهده این وضعیت در زمینه بازیهای ویدیویی، درست پس از شکل گیری ایکس باکس آغاز شد. زمانی که مایکروسافت توانست قدمهایش را در صنعت بازیهای ویدیویی محکم کند، متوجه شد رقیبی بسیار قدرتمند به نام سونی سر راهش قرارگرفته است. درست است که هر دو کمپانی، شرکتهایی بزرگ هستند که در زمینههای متفاوت در حال فعالیتاند، اما بدون شک بیشترین تقابلی که دارند مختص به صنعت بازیهای ویدیویی است و همانطور که در طول دو دهه اخیر مشاهده کردهایم، مدام در تلاشاند تا با روشهای گوناگون، یکدیگر را شکست دهند. البته نمیتوان وسیع شدن و گسترش دادن یک بخش از شرکتی بزرگ را اتفاقی بد تلقی کرد اما شاید خرید و تصاحب استودیوهای بازیسازی توسط این کمپانیها، از دیدگاه بسیاری از منتقدان، صرفا یک بازی بچگانه رقابتی بین دو کمپانی به نظر برسد. همانطور که میدانید رقابت این دو شرکت روشهای متفاوتی را به خود دیده و حالا در سالهای اخیر در خرید و تصاحب استودیوهای بازیسازی خلاصه خواهد شد.
شاید بتوانیم بگوییم این روند توسط مایکروسافت آغاز شد، چرا که قبل از سال 2018، مایکروسافت چندان علاقهای به خرید استودیوها، مخصوصا استودیوهای ژاپنی نشان نمیداد، اما در سال 2018 با خرید استودیو نینجا تئوری، آتش خشم سونی را روشن کرد. مایکروسافت پس از خرید استودیو سازندگان بازی Hellblade، عنوانی که به صورت انحصاری برای سونی منتشر شده بود، به سراغ خرید استودیو Compulsion Games رفت. اما در همان سال پس از تصاحب سازندگان بازی We Happy Few، مایکروسافت از شکل گیری استودیو Playground Games به عنوان یکی از استودیوهای داخلی ایکس باکس نیز رونمایی کرد.
اما این پایان کار مایکروسافت نبود، این کمپانی بزرگ پس از تصاحب استودیوهای نامبرده، از روندی که پیش گرفته بود، خوشش آمد و به سراغ یک خرید بزرگ دیگر رفت. مایکروسافت در سال 2019 شرکت Double Fine را تصاحب کرد و تعداد بسیاری از فرانچایزهای محبوب آنها مانند بازی Psychonauts را صاحب شد. مایکروسافت مانند یک مار بزرگ که طعمهای درشت را شکار کرده است، مدتی بیکار نشت تا غذای لذیذش به خوبی هضم شود!
اما حالا این کمپانی طعم لذت بخش خرید بزرگ را چشیده بود و به دنبال یک کمپانی بزرگتر رفت. پس از مدتها بررسی، سرانجام مایکروسافت کمپانی بزرگ ZeniMax را خریداری کرد. این شرکت بزرگ، کمپانی مادر شرکت Bethesda به حساب میآمد و مایکروسافت با خریدش تمامی داراییهای آن را تصاحب کرد. با پرداخت 7.5 میلیارد دلار، مایکروسافت علاوه بر تمامی داراییهای شرکت ZeniMax، تمامی استودیوهای بازیسازی شرکت Bethesda را نیز به دست آورد. استودیوییهایی از جمله استودیو Bethesda Softworks که برای ساخت بازی Skyrim و بازی Fallout معروف هستند. همچنین استودیو Arkane که برای ساخت بازی Dishonored به شهرت رسیدند و حالا به تازگی بازی Deathloop را منتشر کردهاند. البته استودیوهای Tango Gameworks، استودیو id Software و استودیو MachineGames هم بخشی از این قرارداد بودند و به این شکل بود که مایکروسافت صاحب فرانچایزهایی محبوب مانند سری Elder Scrolls و سری Wolfenstein شد. شاید این خرید بزرگ از سوی مایکروسافت هرگز فراموش نشود چرا که با این حرکت آنها به صورت ناگهانی رشدی اساسی داشتند و شمار استودیوهای داخلیشان به 23 استودیو رسید و بدون شک بزرگترین خرید را در تاریخ صنعت بازیهای ویدیویی انجام دادند.
اما همانطور که توضیح دادیم مایکروسافت با خریدهای به یادماندنیاش سونی را در موقعیت ضعف قرار داد. عصبانی کردن شرکت سونی با وجود مدیران تعصبی و خاصش اصلا کار درستی نیست، همانطور که میدانید شکل گیری کنسول پلی استیشن نیز اتفاقی بود که در اثر عصبانیت سونی رخ داد و شاید اگر نینتندو آنها را عصبی نمیکرد هرگز پلی استیشنی در کار نبود. اما به هر حال سونی برای بار دیگر وارد رقابت شد و خریدهای پر سر و صدایش را آغاز کرد.
آنها در ابتدا با خرید استودیو اینسامنیاک گیمز روندشان را آغاز کردند. استودیویی که پس از پیوستن به سونی، مدام در حال انتشار بازیهای درجه یک و دوست داشتنی است. آخرین عنوان این استودیو بازی Ratchet and Clank: Rift Apart بود و حالا میدانیم که در آینده بازی Spider-man 2 و بازی Wolverine را نیز در برنامه دارند. نکته جالب این است که مایکروسافت در اولین قدم استودیو نینجا تئوری را خریداری کرد، استودیویی که به تازگی یک عنوان انحصاری برای سونی ساخته بود. حالا با خرید اینسامنیاک گیمز از طرف سونی شاهد یک تلافی بزرگ بودیم، چرا که استودیو اینسامنیاک گیمز نیز بازی Sunset Overdrive را به صورت انحصاری برای ایکس باکس منتشر کرده بود.
اما سونی مانند مایکروسافت نتوانست خریدهایش را دنباله دار و هیجان انگیز کند و مدتی سکوت کرد. روند سکوت سونی در نهایت با آغاز سال 2021 شکسته شد و آنها استودیو Housemarque را در یک اقدام غافلگیر کننده خریداری کردند و اعلام کردند که استودیوی فنلاندی سازندگان بازی Returnal به خانواده سونی پیوسته است. پس از این خرید روند سونی آغاز شد. آنها سریعا استودیو Firesprite را خریداری کردند و همگی شاهد بودیم که استودیو Firesprite به خودی خود توانست پس از ادغام با سونی استودیو Fabrik Games را تصاحب کند و به بزرگترین شرکت بازیسازی در انگلستان تبدیل شود. پس از آن سونی به سراغ پورت کردن بازیهای انحصاریاش برای کامپیوترهای شخصی رفت و احساس کرد که بهتر است یک استودیو انحصاری برای این کار داشته باشد. بنابراین استودیو Nixxes Software را خرید و پس از آن دوباره مدتی سکوت کرد.
سکوت چند ماهه سونی با شایعات بسیاری همراه بود که به خریداری شدن استودیو بلوپوینت گیمز توسط آنها اشاره میکرد. در نهایت سکوت شکسته شد و همگی مشاهده کردیم که استودیو ببلوپوینت گیمز نیز به خانواده پلی استیشن پیوست. با این تفاسیر حالا سونی نیز 19 استودیو داخلی دارد.
اما حالا پس از این خریدهای بزرگ، به نظر نمیرسد جنگ تمام شده باشد، چرا که از طرفی رئیس ایکس باکس یعنی فیل اسپنسر (Phil Spencer) و از طرف دیگر، هرمن هولست (Hermen Hulst)، رئیس استودیوهای پلی اسیتشن، اشاره میکنند که سرمایهگذاریهای دو کمپانی هنوز ادامه خواهد داشت و این فقط بخشی از این سرمایهگذاریها بوده است. بنابراین در کنار خریدهای بزرگ و پر سر و صدا، استودیوهای جدید نیز تاسیس خواهند شد و شاید شاهد سرمایهگذاری روی شرکتهای سازندگان قطعات خاص نیز باشیم. درست همانطور که میدانیم سونی در حال حاضر قصد دارد یکی از بزرگترین شرکتهای تولید تراشه را در دنیا تاسیس کند. بله همانطور که متوجه شدید، هدف از مثال زدن این کمپانی ساخت تراشه، این است که متوجه شویم سرمایهگذاریهای آینده دو کمپانی میتواند از خرید استودیوهای بازیسازی فاصله بگیرد و در زمینههای دیگری که روی صنعت بازیهای ویدیویی تاثیرگذار هستند، ادامه دار شود. برای مثال یکی از اهداف سونی از تاسیس این کمپانی، رفع نیاز بازار و رفع مشکل کمبود کنسولهای پلی استیشن 5 در بازارهای جهانی است.
این در حالی است که از طرف دیگر شاهد تمرکز ایکس باکس روی سرویس گیم پس هستیم و ممکن است این کمپانی سایر سرمایهگذاریهایش را برای پیشرفت این سرویس محبوب انجام دهد. اینطور که مشخص شده است، تمامی عناوین انحصاری ایکس باکس که توسط استودیوهای خریداری شده ساخته خواهند شد، در روز اول روی این سرویس جذاب قرار خواهند گرفت. بدون شک بازیهای ساخته شده توسط شرکت Bethesda از محبوبیت بسیاری برخوردار خواهند بود. حالا شاهد حضور استودیو Arkane و بازیهای جذابش برای سرویس گیم پس هستیم، همچنین یکی از مورد انتظارترین عناوین، یعنی بازی Elder Scrolls 6 و بازی Starfield نیز از همین قبیل عناوین هستند و بدون شک به محبوبیت بیشتر سرویس گیم پس کمک خواهند کرد. درست است که مشخص شده سرویسهای اشتراکی در نهایت هزینه بیشتری از کاربران خواهند گرفت، اما در هر حال این چیزیست که در حال حاضر هواداران را خوشحال میکند. در حال حاضر دارندگان ایکس باکس میتوانند به صورت ماهانه برای داشتن این سرویس پول پرداخت کنند و تمام بازیهای نامبرده را بدون پرداخت پول اضافه تجربه کنند. آیا چنین سرویسی برای شما جذاب نیست؟
این در حالی است که سونی روند سنتیاش را ادامه میدهد و اشاره کرده است که در ازای بازیهای درجه یک، کافیست تنها 10 دلار بیشتر هزینه کنیم. استودیوهایی مانند استودیو Firesprite و استودیو Hoursemarque که تا به حال عناوین درجه یک AAA تولید نکردهاند حالا مجبور هستند با پشتیبانی سونی چنین بازیهایی بسازند، چرا که این روند و قوانین شرکت است. بدون شک این اتفاق باعث پیشرفت استودیوها شده و تعداد بازیهای انحصاری سونی را به مرور بسیار زیاد خواهد کرد. همانطور که میدانید برخلاف ایکس باکس و سرویس گیم پس که روی بازیهای زیاد و بازیهای مستقل تمرکز ویژهای دارد، سونی تمرکزش را مستقیما روی بازیهای درجه یک با بودجههای کلان گذاشته است و توجهی به بازیهای مستقل نخواهد کرد. به این صورت که برنامهریزی سونی، هدف را در آینده اینگونه تنظیم کرده است که حداقل، سالانه دو بازی انحصاری بزرگ مانند بازی The Last Of Us 2 برای دارندگان کنسول پلی اسیتشن 5 منتشر شود.
اما همه اینها را توضیح دادیم تا به این بخش از ماجرا برسیم. همانطور که متوجه شدید، در حال حاضر شرکتهایی مانند سونی و مایکروسافت، که طی هر شش الی هفت سال کنسولهای جدید روانه بازار میکنند. تبدیل به بزرگان صنعت شدهاند و به نوعی شرکتهایی هستند که آینده این رویه را با توسعه سخت افزاری که هر چند سال یکبار تولید میکنند، خواهند ساخت. اما در کنار این روند صعودی که باعث پیشرفت تکنولوژی و بازیها میشود، بدون شک این کمپانیها نیز به دنبال سود خودشان هستند و قصد دارند علاوه بر پیشرفت صنعتی که خودشان آن را به جلو بردهاند، در این صنعت حرف اول را نیز بزنند. بنابراین نیاز دارند که به مرور و طی سالهایی که میگذرد بیشتر در این زمینه سرمایهگذاری انجام دهند. درست مانند سرمایهگذاری کلانی که مایکروسافت با خرید استودیوهای شرکت Bethesda انجام داد. پس بدون شک برای باقی ماندن این صنعت دوست داشتنی و ادامه دار شدنش، این شرکتها نیاز به گسترش دارند و در حال حاضر بهترین راه برای گسترش، داشتن طرفداران بیشتر است. حالا حدس بزنید چه چیزی باعث میشود یک کمپانی طرفداران زیادی داشته باشد؟ بله بازیهای انحصاری و البته سرویسهای مناسب. در زمینه سرویس اشتراکی مایکروسافت چند قدمی از سونی جلوتر است و قصد دارد در بخش بازیهای انحصاری نیز خودش را به سونی برساند. اما همانطور که مشخص است، داشتن بازیهای انحصاری زیاد، نیازمند داشتن استودیوهای داخلی زیاد است. بنابراین مایکروسافت دست به خریدهای بزرگ میزند و به دنبالش سونی نیز عکسالعمل نشان میدهد. حالا نتیجه گیری کلی ماجرا، این است که با توجه به بزرگتر شدن این دو کمپانی و آغاز نسل جدید کنسولها، هر دو شرکت قصد دارند جایگاهشان را محکم کرده و دیگری را شکست دهند. بنابراین برای دست یافتن به این هدف، استودیوهای بازیسازی بیشتری خریداری میکنند و روی شرکتهای متفاوت سرمایهگذاری انجام خواهند داد.
در حال حاضر طرفدارن مایکروسافت گمان میکنند که این کمپانی با خرید شرکت Bethesda دیگر به دنبال تصاحب استودیوهای بزرگ نخواهد رفت و همینطور از طرف دیگر طرفداران سونی آنقدر از خرید استودیو بلوپوینت گیمز خوشحال هستند که دیگر شرکتهای بزرگی مانند راکاستار و سایر این کمپانی را نمیبینند. البته در این زمینه بسیاری معتقدند که راکاستار قابلیت ادغام با کمپانیهای بزرگ را ندارد و به خودی خود بسیار بزرگ است، اما این طرز فکر اشتباه است. همانطور که میدانید شرکت راکاستار بخشی از داراییهای شرکت Take-Two به حساب میآید و این کمپانی از شرکت ZeniMax که توسط مایکروسافت خریداری شد، کوچکتر است.
در این میان سعی کردیم نشان دهیم که شرکتهای بزرگ مانند مارهایی گرسنه به دنبال استودیوهای بازی سازی افتادهاند. اما حالا برویم به سراغ نکات خوب ماجرا. قطعا ساخت یک بازی درجه یک بدون بودجه کافی و تبلیغات درست، اغلب منجر به ساخت عنوانی نامناسب میشود. اما این اتفاق به معنی خلاق نبودن استودیو و یا بد بودن آنها در کارشان نیست، بلکه به معنی کمبود بودجه و امکانات است. حالا تصور کنید اکثر استودیوهای بازی سازی با کارمندانی خلاق، پشتوانهای بزرگ و قدرتمند مانند سونی و مایکروسافت داشته باشند. شرکتهایی که میتوانند به راحتی هزینه ساخت بازیهای درجه یک را تقبل کنند. مسئله تبلیغات را با چند اقدام حرفهای مدیریت کرده و به طور کلی کارهای جانبی وقتگیر و البته سخت را انجام دهند. در ازای همه این کارها، سازندگان در استودیو را در آرامش بگذارند و آنها را برای ساخت یک بازی درجه یک انحصاری تشویق کنند.
برای مثال استودیو Double Fine را مثال بزنیم. این استودیو با ساخت بازی Psychonauts نشان داد که از خلاقیت ویژهای برخوردار است. اما پس از ادغام با مایکروسافت حالا با ساخت بازی Psychonauts 2 نشان داد که با داشتن بودجه مناسب و تجهیزات لازم میتواند ایدهاش را به بهترین شکل ممکن برای تمامی سلیقهها بسازد.
از طرف مقابل هم یک مثال خواهیم زد. اینسامنیاک گیمز، استودیویی با کارنامه درخشان بود که عناوینی قابل قبول را با اختلاف سالانه زیاد توسعه میداد. اما پس از ادغام با سونی، تبدیل به یک هیولای بازی سازی شده است و هرسال در حال تولید عناوینی درجه یک با بالاترین گرافیک است که هر کدام از آنها میتوانند نامزد بهترین جایزهها در مراسم The Game Awards شوند.
بدون شک این یکی از اصلیترین دلایلی است که بازیهای انحصاری سونی در سالهای اخیر بیشترین جایزهها را دریافت کردهاند. چرا که تیمها میتوانند بهترین ورژن از بازیشان را با وجود این کمپانی بزرگ به عنوان پشتوانه، تولید کنند.
در این میان مشکلات و نکات منفی نیز وجود دارد. برای مثال بار مسئولیت ساخت یک بازی به صورت انحصاری برای یک کمپانی بزرگ بسیار زیاد است. توجه کنید Japan Studio پس از یکبار اشتباه، به طور کلی توسط سونی منحل شد. همچنین در گذشته نیز شاهد بودیم که کمپانیهای بزرگ در روند ساخت بازیها، دخالتهای زیادی میکردند. بگذارید برای این مسئله نیز مثالی بیاوریم که کاملا موضوع را روشن میکند. استودیو رمدی پس از ساخت بازی Alan Wake به صورت انحصاری برای مایکروسافت و موفقیتش، بازی Quantum Break را به صورت انحصاری توسعه داد. اما روند توسعه بازی با دخالتهای بسیار زیاد مایکروسافت مواجه شد و در نهایت آنقدر که باید از بازی Quantum Break استقبال نشد. اینجا بود که مایکروسافت رمدی را به حال خود رها کرد و این استودیو تا پای نابودی نیز رفت. حالا توجه کنید که استودیو رمدی صرفا در حال همکاری با مایکروسافت بود و یکی از استودیوهای داخلیاش نبود که بتواند آن را منحل کند. البته خوشبختانه شاهد هستیم که در حال حاضر کمپانیها از اشتباهات گذشته درس گرفتهاند و دیگر به شکل قدیمی و سنتی در کار استودیوها دخالت نمیکنند، چرا که عواقبش را به چشم دیدهاند.
پس نتیجه میگیریم که با تصاحب استودیوهای بازی سازی توسط این کمپانیها، موقعیتی بسیار عالی برای این سازندگان خلاق به وجود خواهد آمد، اما اگر نتوانند از آن استفاده کنند ممکن است موجب نابودی خودشان بشوند. خوشبختانه یا متاسفانه این روندی است که پیش بینی میشود و امیدواریم به بهترین نحو ممکن موجب پیشرفت این صنعت دوست داشتنی شود.
نظر شما در رابطه با تصاحب استودیوهای دوست داشتنی توسط سونی و مایکروسافت چیست؟